u

گریز

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند ، دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.
آنجا که حسین علیه السلام در صحنه است ، اگر در صحنه نباشی هرکجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز و چه نشسته به سفره شراب. خوف فرزند شک است و شک زاییده شرک و این سه ، خوف و شک و شرک راهزنان طریق حق اند ... که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راه تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد.»
سید الشهدای اهل قلم آقا سید مرتضی آوینی

طبقه بندی موضوعی

۱۳ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

به نام خدا
سلام اول.
-یادش بخیر، زمان حضرت کارگاه گجت رو میگم، آن مرحوم همیشه هرجا کم میاورد میفرمود: "ای ...پرتوان برس به داد این ناتوان"!!!
* آره یادم می اید، میگم راستی یه سوالی، نصب العین یعنی چی؟
- والا اگه راسش رو بخوای مطمئن نیسم ولی احتمالا یکی از این معنیارو داره:
1- عذرخواهی نامه، عذرخواهم، عذر میخواهم.
2- روی اینه ام نصب میکنم تا هر روز ببینم.
3- یه چیزی شبیه به حور العین هست که فقط به  مسئولین میدن.
4- چون  بحث نامه نگاریه احتمال داره یه نوع نامه باشه که هر کس بتونه بیشتر داشته باشه جایزه میگیره!
5- یه مدرک علیه دستگاه دولتیه!
و...
اینجانب به نوبه ی خود، آغاز دور جدید نامه نگاری های سَ "ران" قوا را به ملت انقلابی پرور ایران تبریک میگویم.
مشکوک نوشت:

نمیدونم اگه خود جناب رئیس دستگاه قضا هم مخاطب مستقیم امام خامنه ای بود باز هم میگفت: «آنگاه که پاره‌ای سوء تدبیرها و گاه هواجس نفسانی در مسیر حرکت انقلاب مشکلاتی را فرا می‌نهد» یا مثل اخوی یه موضع منعطف و سرد اتخاذ میکرد؟؟؟؟؟
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۴۴
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

قبل نوشت:
طلبه سیرجانی به ۳ سال و نیم حبس محکوم شد.

« گوپ...گوپ...گوپ...
لطفا سکوت را رعایت فرمایید،جلسه رسمی است.
پس ازتفهیم اتهامات توسط دادستانی برطبق رای صادره از سوی دادگاه احکام مجرمان به شرح زیر قرائت میشود:
آقای "الف" متهم ردیف اول پرونده ی" برگزاری نمازجماعت در مسجد جامع شهر"، که با بلند قرائت کردن حمد و سوره در نمازصبح موجب تشویش اذهان عمومی و توهین به آرمانهای خوارج صدراسلام گردیده است به 3سال حبس و 200ضربه شلاق و پرداخت 50میلیون ریال جزای نقدی محکوم میگردد.
آقای "ت" متهم ردیف اول "پرونده ی مطالعه و تحقیق پیرامون زندگی و مشی حکومتی امام اول شیعیان" به اتهام آشنایی اذهان عمومی با "عدل علوی" و سعی بر"ایجاد گفتمان عدالت" در جامعه به اعدام در ملأ عام محکوم میگردد.

آقای "ج" متهم پرونده ی "شرکت در درگیری های مرزی ایران و عراق دربین سالهای1359تا1367" و "ایجاد ارعاب برای دشمنان اسلام" به تبعید ابد محکوم میگردد.
آقای حجت الاسلام "پ" متهم  ردیف دوم پرونده ی "پیاده روی کربلا در روزاربعین" به اتهام"دعوت مردم به مناسک ضداستکباری" به 2سال حبس محکوم میگردد.
حال،قرائت احکام دادگاه های غیابی و احکام صادره به شرح  زیر میباشد:
آقای حسین بن علی بن ابیطالب معروف به امام حسین متهم ردیف اول پرونده ی"شورش مسلحانه ی سال60 و61 هجری قمری در عراق و عربستان" که با قیام و شورش خود موجب "تشویش اذهان عمومی" و " قیام مسلحانه علیه حکومت وقت" و "توهین به ماموران دولتی" و "نادیده گرفتن  حکم قضایی" و "سدمعبر در زمین کربلا" و "برهم زننده ی آرامش عمومی به مدت14قرن" و "سواستفاده از جان و مال و آبروی مردم درجهت اهداف الهی"و ... به حبس ابد خانگی محکوم میگردد.
آقای حجت ابن الحسن العسکری معروف به امام زمان متهم ردیف اول پرونده ی"عدالت گستری در جهان" که سالها با شعارهای ازقبیل عدالتخواهی و حقوق مظلومین و خونخواهی اهل بیت موجب "تشویش خاطر مستکبران" شده است،به 10سال حبس تعزیری محکوم میگردد.

آقای سیدروح الله موسوی خمینی معروف به امام خمینی به جرم "شورش علیه حاکمیت" ، "مبارزه با ظالمان" ، "جلوگیری از تاراج سرمایه های ملی و مذهبی" ، "پاره کردن خواب زمستانی مسلمین جهان" و "به صحنه ی سیاست آوردن اسلام" و... به 5سال حبس و 10سال تبعید محکوم میگردد.»

دوستان انقلابی و مذهبی، بچه حزب اللهی ها شاید ازباب مزاح و طنز به داستان فوق بنگریداما این یک تلخنوشت کاملا محتمل برای آینده ی انقلاب اسلامی ایران است،برای صحه به این نکته گوشه های ازتاریخ انقلاب های بزرگ اسلامی را مرور میکنیم تا بنا به فرموده قرآن، شاید که عبرت بگیریم:

1- انقلاب عظیم و گسترده ی پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله

چند روز پس از ارتحال پیامبر دادگاهی تشکیل میشود که متهمان ردیف اول آن دختر و داماد پیامبر و اولین انقلابیون و مسلمانان ومجاهدین همیشه در صحنه ی اسلام بودند که به جرم"طلب حقوق" خود متهم شدند و محکوم. سپس تنها یادگار پیامبر، بی گناه، اولین شهید ولایت شد و تقاص سکوت انقلابیون و راحت طلبی یزرگان انقلاب را پس داد.

2- انقلاب مشروطیت

پس ازپیروزی انقلاب  مشروطه در اواخر سلسله ی قاجار به رهبری شیخ فضل الله نوری و روحانیت شیعه، انقلاب توسط غربزدگان خودی مصادره میشود و در دادگاهی "شیخ مشروطه" آیت الله العظمی شیخ فضل الله نوری مرجع طراز اول تهران و رهبر مشروطه توسط مشروطه خواهان به اعدام محکوم و به دار آویخته میشود.

 این گلوگاه های تاریخی نشان از انحراف انقلابهای بزرگ اسلامی دارد که به دلیل عدم حراست و سکوت انقلابیون ، نه تنها به انحراف کشیده شد بلکه انقلابیون مخلص و مجاهد را محکوم کرد و این مهم در هرانقلابی امکان وقوع دارد.

محکومیت یک طلبه ی مجاهد عدالتخواه فقط به جرم بر افراشتن پرچم مبارزه ی بافساد و لبیک گفتن به فرمان ولی اش در دادگاه اسلامی آنهم از نوع روحانیت اش و درمقابل تسامح با گنده لاتهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی امثال "مهدی هاشمی"، زنگ خطری برای انقلاب است..

در این رابطه بخوانید:



۱۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۵۱
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

خب! دوستان ما الان در شیراز هستیم، شهری با مردمانی شریف و انقلابی،که امام خامنه ای حفظه الله به اینجا لقب" سومین حرم اهل بیت" رو دادند. این شهر به اصطلاح "مثل گوشت قربونی" دست خاندانها و آقازاده ها و احزاب خاندان ساز  افتاده. اونجا رو نگاه کنید؛ دقت لازم نیست اونقدر بزرگ هست که کاملا مشخصه ، اون تراکتور شهرداری هست که با تمام قوا مشغول شخم زدن آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی قدس سره است. اگه دقت کنید سوخت اصلی این تراکتور تفکر لیبرال سرمایه داری میباشد که شیخ اینها در ایران در اون سالها که رئیس دولت بود گفت:«ما باید چرخ دنده های توسعه ی اقتصادی رو به حرکت در بیاریم حتی اگه بین این چرخ دنده ها استخوان"قشرآسیب پذیر" خورد بشه.» براتون ترجمه میکنم: قشر آسیب پذیر منظورش همون"مستضعفین و پابرهنه ها"بودن، نمادعینی این حرف یعنی همین چیزی که اینجا دارید میبینید توشیراز. جناب شهردار نقل به مضمون فرمودن:"من پول بالا شهری ها رو پای منقل جنوب شهری ها دود نمیکنم".

اون قلتک که اونور هست، قلتک فرمانداریه، نه نترسید...صبر کنید...کاری به شما نداره، الان مشغول جمع آوری سگهای ولگرد شهر هست،طبق گفته ی فرماندار یکی از اولویت های فرمانداری "جمع آوری سگ های ولگرد سطح شهر" میباشد.

خب! اون قسمت رو نگاه کنید، اشتباه نکنید اونا مجسمه نیستن، آدم هستن، اگه این سوال براتون پیش اومده که چرا وضعشون اینجوریه؟ باید بگم که این انسانها اصطلاحا "کارتن خواب" هستند و شب روی همین کارتن ها، زیر بزرگترین سقف دنیا یعنی آسمون میخوابند ولی مکان اصلی اینها در فراموشخانه ی مسئولین و  بعضی ازمردم این شهر هست.

خب! این ور رو نگاه کنید این "کشنده ی" بسیار قوی ترکیب خارق العاده ای از نهادهای اجرایی و مدیریتی شهر هست که با تمام توان سعی در کشیدن شهر به طرف شمال غرب یا اصطلاحا "بالا شهر"  رو داره که به حول و قوه ی الهی "حرم شاهچراغ علیه السلام" و دیگر بقاع متبرکه و پایین شهری های مستضعف از شهر بیرون بروند.

خب! اگه موافق باشید بریم سراغ یکی از شیرازی های عزیز و نظرش رو در مورد این مسائل بپرسیم:

--کاملا بی مقدمه--

نظرتون پیرامون این مشکلات عدیده تو شیراز چیه؟

_ خدمتتون که عرض کنم به نظر من بخش عمده ی این مشکلات متوجه خود ماست، ما اگر حرف امام (قدس سره) رو گوش کرده بودیم به این وضع دچار نمیشدیم، ما تو انتخابات مجلس دقت نکردیم و وصیت امام رو عمل نکردیم که فرمود:« وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مکتب های انحرافی و اشخاص تحصیل کرده و مطلع بر مسایل روز و سیاست های اسلامی به مجلس بفرستند .»1

اگه الان هیچ کس تو شهر به فکر این کارتن خوابهای بیچاره نیست و شهرداری پاس میده به فرمانداری،فرمانداری پاس میده به علوم پزشکی علوم پزشکی پاس میده به نیروی انتظامی و...هیچکس مسئولیت قبول نمیکنه به خاطراینه که تو انتخابات شورای شهر دقت  نکردیم که امام چی فرمودند؛اون بزرگوارسالهاپیش فرموده بودند که: « آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس می کردند، ملموس شان بوده است که فقر یعنی چه ، اینها می توانند به حال فقرا برسند»2 نه اون کسی که داخل خیایان قم آباد زندگی میکنه و در مرفه ترین نقطه ی شهر که نمیشه "کارتن خوابها " رو دید.معلومه  این رئیس شورای شهر و اعضاش میان یه شهردار انتخاب میکنن که دغدغه ی بیچاره ها و "کارتن خوابها" رو نداره، ازتو خیابان "نیایش" که نمیشه اهداف انقلاب اسلامی رو پیاده کرد. وقتی دفتر جناب فرماندار شبیه کاخ "الیزه"هست چه توقعی دارید که حضرت روح الله به ما فرموده:« آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم آن روزی که رییس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم . . .آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.»3

نه آقا! جبهه ی پایداری هم "پایدار" نبود  و حسرت مسئولین انقلابی در شیراز رو ماباید به گور ببریم.از اون چهارتا نماینده ی مجلس مگه سه نفر از اعضای "جبهه ی به اصطلاح پایداری" نبودن؟ کو؟کجان؟ مگه نباید این اعاظم که داعیه ی اصولگرایی دارن، در پی تحقق عدالت باشن؟ یه حرکت عدالتخواهانه ما ازاین ها ندیدیم؟

درآخرهم؛ اگربه وضع این"زاغه نشین"  که چه عرض کنم،از اونها بدبخت تر؛ "کارتن خوابها" رسیدگی نشه یعنی ضدیت با انقلاب،ضدیت با امام،ضدیت با اسلام ، کفر و یعنی اسلا م ناب آمریکایی حتی با یک وجب ریش و نماز عریض و طویل و سابقه ی جبهه و ... چرا که حضرت امام رحمة الله علیه حجت را بر ما تمام کرد:« برادرهای عزیز من ، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهی، دانشجویان محترم، روحانیون معظم، بازاریان محترم، کارگران عزیز، کارمندان محترم بیایید به هم بپیوندید، بیایید  تمام قلم ها و تمام قدم ها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد، نگذارید خون این شهیدان هدر برود، نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی، نگذارید ابر قدرت ها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند، نگذارید توطئه های ابر قدرت ها و خائنین رشد پیدا کند.»4

تذکرنوشت:
طرف امربه معروف و نهی ازمنکر فقط طبقه ی عامه جامعه نیستند، حتی اگردرسطوح بالا هم هستند شما باید به او امرکنید نه اینکه  خواهش کنید؛ باید بگویید: آقا! نکن! این کار یا این حرف درست نیست، امر و نهی باید با حالت استعلا باشد. البته این استعلا معنایش این نیست که آمران حتما باید بالاتر از ماموران و ناهیان بالاتر از منهیان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف مدل امر و نهی است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرع نیست. نمی شود گفت خواهش میکنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، بایدگفت : آقا! این اشتباه را نکن. چرا اشتباه میکنی؟ طرف هرکسی که هست - بنده که طلبه ی حقیری هستم - از بنده مهم تر هم باشد؛ او هم مخاطب امر به معروف و نهی ازمنکر قرار میگیرد.   حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) کتاب قاموس عدالت ص24

در این رابطه بخوانید:

1- مسئولین بخوانند...
2-نامه سرگشاده به جناب استاندار
3-مسئولین لیبرالند
4-گزارشی من باب سهل انگاری مسئولین
5-صحبت آقای انجوی نژاد در این مورد

1- 58/7/6

2- 62/1/1

3- همان

4- 58/8/13

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۱۸:۳۷
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
«میرحسین موسوی نام پیرمرد68ساله ایست که بهترین دعا از ن
ظرعلمای علم عرفان، یعنی "عاقبت به خیری" در حقش مستجاب نشد.» این عبارت را تابستان88 دریکی از نشریات دانشگاهی خواندم، شاید آن زمان این قدر به آن ایراد نداشتم که امروز دارم. استنباطی که ازاین جمله میکنم اینست که پیرمرد68ساله مابقی عمرش را در راه صلاح و خیر پیموده و حال در این مقطع تمام شیر را ریخته است؛این خاطره را نیز توجه داشته باشید تا برویم سر اصل مطلب؛ اردیبهشت88 بود پس از "دو در" کردن کلاس گسسته، بایکی از رفقا در خیابان20متری درحال رفتن به ساندویچی بودیم که طبق روال "فلافل" بخوریم؛هر دو مان هم نظربودیم که" اگر موسوی بیاید خیلی بهتر از خاتمیست، هرچه باشد نخست وزیر امام بوده و..."بی خبر از سوراخ هایی که انقلاب در ابتدای دهه ی اول از آن گزیده شده بود؛از همین قماش آدمهایی که  می گفتند در پاریس با امام بوده، فرزند آیت الله است و... که دیدیم در آخر پس از سوت و کف هوادارانش در عاشورا و به خاک و خون کشیدن بیش از 13هزار شهروند مسلمان به جرم حب روح الله و انقلابش در نکاه مسعود رجوی، با سرخ آب و روسری و دامن به وطن اصلی اش گریخت.
بنا ندارم زخم های کهنه و تکراری که بارها اهل معنا جراحی اش کردند به مدد همایش و نشست وکنفرانس و... را بازکنم اما ماجرا از این قرار بود که اصلا موسوی نخست وزیر امام نبود، نخست وزیر همان شخصیت همیشه در صحنه انقلاب بود که امام بارها از گفتن نام او و ملازمانش اجتناب کرده و با گفتن عباراتی نظیر:
"پیشنهاد دوستان" ، "حرف دوستان" ،" افراد دلسوز" و... که خصوصا در وصیتنامه ایشان بیشتر به چشم میخورد،ازماجراهایی نظیر "بنی صدر و بازرگان و منتظری و..." پرده کنار زده تا شاید در آینده چیزی به نام پشت پرده باقی نماند. این استوانه ی نطام در آن سالها ازتریبون نمازجمعه و مجلس به کرات این واقعیت را به اثبات رساند.
حمایت های بی شائبه او از سیاست های اقتصادی نخست وزیر که علنا مخالف نگاه امام خمینی و امام  خامنه ای( رئیس جمهور وقت ) بود و حمایت از موسوی در اختلافات شدیدی که با رئیس جمهور داشت در پیشگاه امام و...  گواهی بر این مدعاست.
امام  که بنا به مصلحت انقلاب و آرامش جبهه ها که مهمترین مسئله ی کشور بود، جبرا به ابقای موسوی در پست نخست وزیری نظر داشت اما علی رغم این موضوع  بارها با ادبیاتی شدید الحن از مواضع موسوی انتقاد کرده است از جمله در ماجرای استعفای وی در سال67.
امام خامنه ای که خود را مطیع ولایت میدانست علی رغم اختلافات شدید به حدی که در دور دوم ریاست جمهوری میفرماید: "اگر اسامی 50نفر را برای نخست وزیری به مجلس بدهم، 51 مین نفر مهندس موسوی نخواهد بود"، مصلحت کشور را "اهم" میداند و اغماض از این اختلافات میکند.
بی تردید می گویم میلیونها نفر از جماعت 13میلیونی جنبش سبز در22 خرداد، همان فریبی را خوردند که ما در اردیبهشت خورده بودیم اما خیلی ها بسیار زود متوجه این شگرد شدند و حساب خود را جداکردند اما خیلی ها نیز تا عاشورای 88 کنه داستان را نیافتند اما عاشورا مثل همیشه نقطه نمایان تلاقی حق و باطل است، آنجا که همه شک میکنند، حسین علیه السلام شک برانداز است و شد آنچه شد...
پس از آن 9دی به گفتمانی در ادبیات سیاسی ایران تبدیل شد؛ کتابش روانه بازار شد، نشریه اش زیر چاپ رفت و اعضای کمیته بزرگداشتش منصوب شدند و شاید بتوان گفت مفهومی به نام "بصیرت" روحی دوباره درفضای سیاسی و متعاقبا مذهبی و اجتماعی کشور پیدا کرد؛که تبیین و تحلیل آثار آن از حوصله بحث خارج است اما ناظر به  مبحث ارائه شده بصیرت یعنی اینکه قبل از22خرداد بدانیم که موسوی و کروبی و خاتمی و... همه از یک قماش اند و بنا به اعتراف "هاشم آغاجری" همه ازگفتمانی آمده اند که قرار است ریشه اسلام را با زدن "ولایت فقیه" بخشکاند،اگر زمانی از خواب برخیزیم که خورشید کربلا 2تا شد
ه است دیگر هزاران مختار هم به کار نیاید، اما چند نکته:
به راستی اگر9دی نبود چه میشد؟؟
به نظرمن:
  • دیگر نام کتاب حسین قدیانی"نه ده" نبود.
  • حمید رسایی نام جدیدی برای هفته نامه اش نداشت.
  • نمیشد برای اعلام موضع سیاسیون نسبت به فتنه زمان مشخص کرد.
  • تقویم هفته ی بصیرت نداشت.
  • بنا به نظر اعاظم اصولگرا؛ برای تعیین مصداق اصلح در انتخابات مجلس نهم میزان نداشتیم!!!!
  • جبهه پایداری نمیتوانست قالیباف و لاریجانی را اصولگرا نداند و مستمسک دستی برای گیر دادن نداشت.(گور پدر کانون ثروت و قدرت!!!!)
  • بسیجی ها ساندیس خور نمیشدند.
  • فائزه(با تسامح و رعایت ادب وبلاگی) با خیال راحت ساندویجش را میخورد و موتور سواری میکرد.
  • دیگر جنبش سبزی ها "مردم خداجو" نبودند.
  • محسن رضایی نامه ای برای ارشاد و راهنمایی امام خامنه ای حفظه الله نمی نوشت!!!
  •  اسم تقاطع غیر هم سطح معالی اباد بصیرت نبود!!!
  • یکی از مسئولین دانشگاه پیام نور به یکی از رفقا پیشنهاد نمیداد اسم نشریه اش را بگذارد"بصیرت"!!!
و...

بی ربط نوشت:
ما همان مزدوران همیشه ی انقلابیم که گروه خونیمان بر اساس  ساندیس های حکومتی تنظیم شده است و مبارزان همیشه ی تاریخیم که تا شرک و کفرهست در حال مبارزه ایم و تا برافراشتن پرچم "لا اله الا الله" بر قلل رفیع انسانی دست از مبارزه نکشیم و در این راه به موقع و به جا؛ چماق هم دست میگیریم و از برچسب های "شعبان بی مخ" و " چماق به دستان حکومت" و "لباس شخصی"و... هراسی نداریم که ما راه خویش را یافته ایم و در این راه از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی هراسیم و قدرت پوشالی ابر نکبت های جهان را نیز به هیچ می انگاریم. الهی و ربی من لی غیرک...



۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۷
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
آن روزی که آقایی پشت تریبون با قاطعیت میگفت: "آن کسی که  گفته اگر مهدی هاشمی را بگیرند ریشم را میزنم،حالا ریشش را بزند"، ازبصیرت حاج سعید خبر نداشت که وثیقه 10میلیارد تومانی امروز را میدید،بیماری "قبلی" آقازاده ی مفسد رامیدید،چیپس و پفک و دیزی در اتاق مراقبت های ویژه را میدید بنازم بصیرت "آقا سعید" 1 را که آوینی معظم سالها پیش گفته بود افتخار حزب الله همین است  که جوانانی اینچنین تربیت کرده است."اقا سعید" دهه شصت هیچ تفاوتی با "حاج سعیدقاسمی" دهه ی نود ندارد، او مثل خیلی از دوستان و همقطارانش بوی گند فساد و "دنیا غرقی" نمیدهد حاج سعید همان عمار خامنه ایست حتی اگر سازمان ها بخش نامه کنند او را برای سخنرانی دعوت نکنید چون خیلی تندرو است، بازخوانی مواضع آقا روح الله میشود تندروی، یعنی هرکس کتابچه های محقر الظاهر پیام ها و بیانات امام خمینی(قدس سره) را در دست داشت، پیوند عمیقی با شرکت چسب رازی دارد، باید تا توان هست به او برچسب چسباند، از "تندرو" و "بی ترمز" و "خوارج مسلک" تا "کمونیست" و "خرابکار" و "برهم زننده ی آرامش عمومی" و...
اگر منظورتان از آرامش عمومی، آرامش و راحتی در بخور بخور شما از "بیت المال ملت" است، یعنی آرامش خصوصی، می خواهم صدسال سیاه آرام نباشید،آری، ما برای این آرامش هم مخل امنیتیم، هم تندرو و خوارج و... . آنجا که تیغ عدالت را با "رانت خواری" 2 و "مصلحت کاری" و "استوانه زاده بازی" کند میکنید، برای جبران مافات باید ندای هر انسان اگاه را با این برچسب ها خفه کنیدو به زور
"ون" و زندان، واکسن وسفند وار زیستن" و "بوقلمون وار" نگریستن را به ان ها بزنید. مهدی که بیماری قلبی دارد دلش برای بانو عفت تنگ شده است، فائزه که در زندان جایی برایش نیست، فرستادنش انگلیس توبه کند در درگاه برتانیا، فقط چاقوی عدالت شما که از قضا مال ناخن گیر است،گردن پدر
زهرای کوچک را به خاطر500 هزار تومان می برد.ترسم که "شریح ها" خروج کنند از این قضاوت ها...

به مناسبت پنچر شدن قوه قضاییه در برخورد با افسد الافسدین نظام :

سخنان امام خامنه ای حفظه الله درباره عدالت

سخنان صریح، کوبنده، متقن و قانونی حمید رسایی،نماینده ی تهران در مجلس

  

بی ربط نوشت:
 
بابا نان داد، دختر نخورد، گرسنه اش شد،آمد وسط تظاهرات ساندویچ بخورد، گفت نظام و کشور وانقلاب مال "بابا" ی ماست، بابای ما استوانه ی نظام است.گفت: آقا دیکتاتور است. آن دختر را گرفتند، فحش داد، بابایش گفت: دخترم را اذیت نکنید، دل نازک است.

1.نام مستندی که شهید آوینی از حاج سعید قاسمی در جبهه ها ساخت.
2. در حدیثی از "عیون اخبار الرضا" حضرت امام رضا سلام الله علیه میفرمایند: از ویژگی های اسلام ناب مبارزه با "استحصار"(رانت خواری) است.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۹:۵۳
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سرزمین های رویایی مردمان دهه شصت ایران را که می کاوی، نتیجه هایی قابل تامل می یابی؛ تاثیر رسانه ها، فیلم های ویدئویی و سینمایی و شبکه های ماهواره ای که اندک اندک پایشان به اتاق های نشیمن خانه ها باز میشد، کاملا مشهود است؛ آمریکا سرزمین فرصت ها،جزایرهاوایی و...

این اتوپیا1هاو بهشت های زمینی که نظام سلطه به وسیله آن قلب ها و ذهن ها را مسخرمی کرد، فرسنگ ها با جغرافیا و تمکن مالی غالب مسخرشدگان فاصله داشت و عملا یک آرزوی دست نیافتنی بود. ازاین رو ضرورت ایجاد "شبه اتوپیا"ها در هر منطقه در اندیشکده های استکبار دیده  شد. برای منطقه جنوب غرب آسیا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهترین گزینه بودند هم ازلحاظ حاکمیت و هم ازلحاظ فرهنگ.

پس از شروع به ساخت برج های آنچنانی و رشد سریع توسعه شهری مدرن، "دوبی" به سرزمین آرزوها تبدیل شد. باحرکت لودر تبلیغاتی امپراطوری رسانه ای غرب، سیل سرمایه های هنگفت به این منطقه سرازیر شد و کمتر ازچندسال دوبی را به یک منطقه ی تجاری، تفریحی و گردشگری جهانی تبدیل کرد.(توجه نگارنده ازمنظرفرهنگی است، در ادامه جستاری مختصر در مقولات فرهنگی این پدیده خواهیم داشت.)
ساخت فاحشه خانه های مدرن تحت عنوان مراکز گردشگری و تفریحی ازقبیل مشروب فروشی های متنوع، کاباره ها ، سالن های فروش زنان فاسد و... تاثیرعمیق فرهنگی خود را در منطقه به صورت کاملا مشهود گذاشت. بالطبع ایران نیز به عنوان کشورهمسایه و یکی ازجوامع هدف یکی از متاثران عمیق این موج فرهنگی شد که ازقِبل آن فیلم وسریال و موسیقی های فراوانی وارد فضای هنری کشورشد که "دوبی" را آرزوی جوان ایرانی القا میکرد.
دراین آب گل آلود، زالوهای فرهنگی- اقتصادی بااستفاده از رانت و زد و بندهای سیاسی، ماهی ها گرفتند.استوانه زاده ی نظام در پی این موج فرهنگی اراده ی یک دوبی کوچک تر در ایران را نمود.  جزیره ی کیش محل زایش این پدیده ی شوم فرهنگی – اقتصادی قرار گرفت. در زیر لوای اقتصاد لیبرالی(بازار آزاد) منطقه ی آزاد تجاری کیش تشکیل شد.طبعا  این منطقه متناسب با نام و هدف کاربری خود، فرهنگ  لیبرال را نیز به همراه داشت.

ساخت هتل های چند ده طبقه و مجتمع های تجاری، تفریحی و گردشگری عظیم پروژه ی کیش را کلید زد و تبلیغات تورهای گردشگری و تشویق بنگاه های سراسر کشور به سرمایه گذاری در کیش به اتمام این پروژه خدمت شایانی کرد.2

کیش به عشترکده ی مرفهین بی درد و طبقه ی سرمایه سالار ایران و جزیره ی رویایی مردمانی با دل هایی پر از آرزو و جیبهای خالی مبدل شد.

این تجربه ی تاریخی این تنبه را به دنبال دارد که رشد  قارچ گونه مجتمع های تجاری - تفریحی در هر سرزمینی یعنی پدیده ای به نام " دوبی ایسم".

بافت فرهنگی و شهری شیراز چند سالیست که از زالوهای خون آشامی رنج می برد که با ابزار سرمایه و رانت، هر روز بهتر از دیروز، نسبت به مکیدن خون مردمان این شهر اهتمام می ورزند.

سرمایه گذاران عربی3 که در پوشش شرکت های چند ملیتی با قراردادهای هنگفت،نهادهای مسئول را می فریبند یا می خرند و سپس اهداف خود را دنبال کرده و هیچ گونه تعهدی را نمی پذیرند.4

ناگفته نماند مسئولین شهرعامدانه یا از روی ناآگاهی با سیاستگذاری های غلط خود بستر را برای این سوداگران فراهم میکنند برای مثال چندی پیش عضو شورای شهر میگوید:" شهر شیراز کاربری تجاری دارد و به عنوان دروازه تجاری جنوب کشور مطرح است."5

مسئولان فرهنگی شهرداری شیراز نیز فارغ از توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی این مجتمع ها مجوز ساخت صادر میکنند.

مگر با ایجاد یک نمازخانه و نصب بنر و پلاکارد در مناسبت های مذهبی ماهیت موضوع تغییر میکند."حمفا"(حوزه ی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری) چه فرهنگ و اجتماعی را مدیریت می کند؟ معاونتی که فقط در بیلبوردها و بنرهای چند ده متری منصوب در شهر حضور پر رنگی دارد آن هم به صورت متناقض!!!

متناقضش از آن باب که برای مثال در بلوار شهید رجایی(فرهنگ شهر) تابلوهای تبلیغاتی وسط بلوار را یک در میان با فرمایشات امام خامنه ای(حفطه الله) پیرامون سبک زندگی ایرانی - اسلامی و تبلیغ "گلدن  سیتی" پر کرده اند، آیا این تناقض نیست؟ آیا معاون محترم فرهنگی شهرداری و کارشناسان آن از آسیب های فرهنگی و اجتماعی این مراکز بی اطلاع اند؟ در دوره ای که امام جامعه ضرورت "اصلاح الگوی مصرف" و حذف " مصرف گرایی" از سبک زندگی را متذکر میشود، ایجاد هایپر استار در چندین طبقه، چه توجیهی دارد؟ در سالی که اهتمام همه ی کشور به تقویت فرهنگ مصرف کالاهای ایرانی است، افتتاح این فروشگاه بزرگ که اکثر اجناس آن خارجی است تقابل عملی با منویات امام خامنه ای(حفظه الله) و ضدیت با حرکت رو به جلوی کشور نیست؟

تبدیل شدن این مجتمع ها به "بورس انسان بی بها" و تالار مد لباس و مو و بالطبع پمپاژ این موج به تمام فضای شهر را کدام ارگان مسئول پاسخ می دهد؟این مجتمع های کلان تجاری با قیمت های نجومی هر واحد به جز فربه کردن طبقه ای خاص به سود چه کسانی است؟چه کسانی قدرت خرید از این مراکز پر زرق و برق را دارند؟ چرا کلماتی نظیر "ستاره فارس، افتاب فارس و خلیج فارس" در افواه عمومی بار ارزشی منفی از نوع مراکز فساد و بی بند وباری پیدا کرده است؟

مسئولانی که کوس ولایت پذیریشان گوش فلک را پر کرده است و عباراتی نظیر" ولایتمداری" و "منویات مقام معظم رهبری" به سان "نقطه سر خطشان" است، چرا وضعیت فرهنگی شهری که بنا به فرموده ی امام خامنه ای (حفظه الله) "سومین حرم اهل بیت" است را رها کرده اند که هر سرمایه دار سوداگری آن را به سمت مقاصد خویش بکشد؟

والعاقبة للمتقین.

بی ربط نوشت:

امروز 2تا مهمون داشتیم هر جور خواستم سلامی، عرض ادبی، چیزی کنم دیدم حضرت روح الله قشنگ تر میگه،خیلی قشنگ تر:
سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا سلام الله ندارند.

در این رابطه بخوانید:اقتصادلیبرالی واستالینیسم درشیراز


1.سرزمین رویایی، آرمانشهر
2.از تاثیر عمیق رسانه ی ملی(اجرای کنسرت های متنوع در کیش، ساخت تله فیلم های معرفی کیش و ...) چشم پوشی نمی کنیم که در  آن سالها در اختیار محمدهاشمی  عموی این اقازاده بود ولی در این مجمل مجال پرداختن به آن نیست.
3.شرکت هایی وهابی- صهیونیستی که ضدیت خود را بارها با اسلام وشیعه آشکارا نمایش دادند،برای مثال افتتاح "هایپراستار"مجتمع خلیج فارس همراه با موسیقی و جشن و پایکوبی وقیحانه در ایام فاطمیه اول91
4.برای مثال اتمام پروژه ی حسینی الهاشمی در شمال غرب شیراز که  قرار بود توسط کارفرمای مجتمع خلیج فارس اجرا شود که وی از اجرای آن سر، باز زد و بنا به گفته مهندس زحمتکش، رئیس شورای شهر،2عضو شورای دوم شیراز درجلسه با آقای قشمی، در ازای دریافت8میلیارد، این بند را حذف کردند!!
5.علی رغم تاکید مکرر حضرت ایت الله ایمانی بر تو سعه ی صنعتی و کشاورزی منطقه و مضرات توسعه ی تجاری، این مسئولین بر توسعه ی تجاری تاکید دارند و عملا علم ضدیت بلند کرده اند.


۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۱ ، ۱۷:۰۷
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
دیروز که طبق روال هرجمعه حلقه داشتیم با رفقا، تو بررسی الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، رسیدیم به مفهوم عدالت و مشتقاتش.جلسه با یه حُسن زیبا
و عمیق و البته ترسناک از آقا ختام شد که حیفم اومد تو وبلاگ نذارمش:

«حکومت معنایش چیست؟ حکومت معنایش این است که انسان حقّى را احقاق کند؛ عدل را بر پا بدارد. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، در آن صحبتى که معروف است و همه شنیده‌اید، فرمودند این حکومت به قدر این کفش - یا بند این کفش - براى من ارزش ندارد. بعد فرمودند: «الّا ان اقیم حقا.» مگر این‌که حقّى را اقامه کنم. در این راه انسان هر چه بکِشد و هر چه زحمت تحمّل کند و هر چه اضافه کار کند و هر چه شب بى‌خوابى بکشد و هر چه از آن امکاناتى که به‌طور معمول افراد جامعه دارند، محروم بماند، حقّش است، جا دارد و انسان در این صورت، ضرر نکرده است. باز از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام نقل شده است که در یکى از خطبه‌ها مى‌فرماید: حاضرم - مضمون این است - در راه این‌که اقامه حقّى کنم و ابطال باطلى کنم، بر روى خارهاى سخت کشانده شوم. به هر حال، این آن چیزى است که مبناى کار ماست و باید به آن توجّه داشته باشید.»1

«در نظر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام منصب حکومتى نباید وسیله‌اى براى راحتى و عیش و کسب دنیا براى خود باشد. این یک کاسبى مثل بقیه کاسبیها نیست؛ این یک مسؤولیت پذیرى است. اشتغال به این مسؤولیت نمى‌تواند براى این باشد که انسان چیزى به دست آورد، مالى جمع کند، آینده خود و فرزندانش را از این راه تأمین کند و یا در دنیا خوش بگذراند. پس هدف از قبول مناصب دولتى در نظام جمهورى اسلامى و نظام اسلامى چه باید باشد؟ هدف باید اجراى عدالت، تأمین آسایش مردم، فراهم کردن زمینه جامعه انسانى براى شکفتن استعدادها، براى تعالى انسانها و براى هدایت و صلاح بنى‌آدم باشد. وقتى که در نظر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هدف این شد، آن‌گاه این بیاناتى که از آن بزرگوار مى‌شنویم، همه معنا پیدا مى‌کند.

امیرالمؤمنین مى‌فرماید: من آماده‌ام که سخت‌ترین شرایط زندگى را براى خودم به وجود آورم؛ اما خدا را در حالى که به یکى از بندگان او ظلم کرده‌ام، ملاقات نکنم؛ «واللَّه لان ابیت على حسک السّعدان مسهّدا و اجرّ فى الاغلال مصفّدا»؛2 اگر مرا با بدن برهنه بر روى خارها بیندازند، یا با زنجیرهاى گران، دست و پایم را ببندند و روى زمین بکشانند، این شکنجه جسمانى براى من قابل قبولتر و محبوبتر است از این‌که «القى اللَّه و رسوله یوم القیامه ظالما لبعض العباد و غاصباً لِشى‌ءٍ من الحطام»؛3 خدا را در حالى ملاقات کنم که به یک نفر ظلم کرده‌ام، یا مال دنیا را براى خود جمع کرده‌ام.»4

دراخر پیشنهاد میکنم کل این سخنرانی که خطبه های نمازجمعه تهران هست رو کامل بخونید، خیلی زیباست مثل همیشه.

دراین رابطه بخوانید: از علی تا علی همه عدالت خواه...

1.دیدار با هیات دولت 1372/06/03
2.نهج البلاغه خطبه 224
3.همان
4.بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1379/09/25
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۴
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

فضای 16 اذر امسال را هرچه بیشتر درک میکنم بیشتر به این نکته برمیخورم که عمده ی رسانه ها و شخصیتها و صاحبان تریبون حرفشان سه چیز بیشتر نیست:

"نقد،نقد،نقد" البته در خوشبینانه ترین حالت که "دال"ش حذف نشود. قبول دارم انتقادات فراوان به جنبش دانشجویی حال حاضر را لکین محسنات چه؟؟؟

ازنظرگذراندم حال که انتحابات ریاست جمهوری را در پیش داریم، برشی از تاریخ را بررسی کنیم و نقش جنبش دانشجویی.

البته که انتخابات ریاست جمهوری سال 84 تنها نقش آفرینی جنبش دانشجویی در سطح کلان نبوده و نخواهد بود اما این مقطح یکی ازمقاطع حساس تاریخ سه دهه گذشته انقلاب به شمار می آید. فضایی که کشور 16 سال را زیر چکمه های انقلاب زدایی گذرانده است، دربین دولت نخبه گرا سیاسیون همه چیز را فراهم شده می پندارند که دولت نهم نیز ادامه راه دول قبلی را خواهد پیمود. کاندیدای مورد نظر هم مشخص شده است. اما اینجاست که جنبش های دانشجویی به طور کلی و "جنبش عدالتخواه دانشجویی" به طور خاص با بستر سازی در جامعه زمینه ی ظهور یک دولت مکتبی، انقلابی و عدالتخواه را فراهم میکند.

آنجا که علی رغم میل و باور سیاسیون زبده و کهنه کار جوانی بر پیری ،گمنامی بر شهرت، عدالت محوری بر سرمایه داری، شایسته سالاری بر اشراف سالاری توده گرایی بر خواص گرایی و .... پیروز می شود و به تعبییر حضرت آقا "دولت نهم قطار انقلاب را به مسیر خودش بازگرداند."

این اتفاق مبارک را بی معطلی باید حاصل کار جنبش دانشجویی دانست که با بستر سازی قبل از ایام انتخابات و تبلیغات و معرفی در ایام انتخابات،احمدی نژاد گمنام را بر "استوانه ی نظام"!!! هفده به هفت فائق آورد و همچنین اتخابات 88 که نقش بی بدیل و خاموش جنبش دانشجویی غیرقابل خدشه است.

این تذکرنامه دو مخاطب داشت: یکی منتقدان صرف جنبش دانشجویی و دیگری جنبش های دانشجویی که شاید نقش خود را گم کرده اند که " دانشگاه مبدا همه تحولات است."1

در آخر هم:

دانشجو موذن جامعه است، اگر خوابش ببرد نمازامت قضا می شود.2


دراین رابطه بخوانید:تشکل دانشجویی با طعم سکولار!!!


1.حضرت امام خمینی قدس سره 16/03/1358

2.شهید آیت الله بهشتی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۳۲
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.

* مجلس به اصطلاح اصولگرا ( بخوانید عبورگرا) کلیات قانون اصلاح انتخابات (بخوانید عبور از جمهوریت و دروازه ی اولیگارشی1 ) را تصویب کرد.خدا به اینان خیر دهد که همیشه بساط دغدغه  و نگرانی حضرت آقا و مسئولان دلسوز و ملت بیدار را فراهم میکنند.انگار سرخی سیلی تصویب وقف دانشگاه آزاد و  قانون حقوق مادام العمر و... به سپیدی می گراید.

* دوباره سوژه سازان همیشه ی نظام( مجلس عبورگرا) گل کاشتند و به طرح " کاهش 50 درصدی حق ماموریت های خارجی مسئولین" رای منفی دادند.2
"بخورید و بیاشامید تا منفجرشوید و پابرهنه گان و گرسنگان کشور هم به درک"3

*
بودجه های میلیاردی وزارت ارشاد به سان شاه رود به دریای جیب مفتخوران و دلالان به اصطلاح هنرمند و سینماگر ریخته میشود تا برای نظام فیلم ضدانقلاب و مروج فساد و فحشا و بی بند وباری بسازد. یک خانواده محترم و من ماد ر هستم و ... یک از هزاران گنجینه ی ماری است که در آستین پرورانده ایم(اما هیچکس نمیگوید پول نفت چه شد).

*بعد از آنکه RQ170 به بهانه ی گردشگری به ایران آمد و پناهنده ی نظامی شد، رفت  تجدید میثاق کرد با حاج حسن و کارمند وزارت شد. دیروز یکی از نوچه هایش به نام اسکن ایگل نیز هوای استاد به سر زد و آهنگ ایران کرد.

*آنگاه که نیمی از اخبار مهم کشور در مستطیل سبز گرفتار است و دعوای فلان مربی و درد ناخن فلان بازیکن دغدغه ی رسانه ی ملی است، آرمان های روح الله و جوان دغدغه مند انقلابی و اسلام ناب را باید برایش "تکویر عبدالباسط" گذاشت.

* "خداوندا!
درجهان ظلم وستم و بی داد،همه ی تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم کسی را بشناسیم.ما را یاری کن که  تو بهترین یاری کنندگانی."  روح الله موسوی خمینی.

دراین رابطه بخوانید:بیانیه دانشجویان عدالت خواه روبروی مجلس



1. اشراف سالاری
2. حقوق یک روز ماموریت خارجی مسئولان برابر با حقوق یک ماه یک کارگر 
3. سوره ی کاخ نشینان آیه ی 1
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۷
محمدامین ایمنی

به نام خدا
السلام علیک یا اباعبدالله

خواندن اخبار این روزهای غرب آسیا و سواحل مدیترانه که حاکی ازشادی ممزوج باغم است، مطالبی عجیبی را درون ذهنم می گذراند؛ابهت نظامی اسرائیل در جنگ شش روزه با اعراب که حتی اجازه پرواز به هواپیماهای آنان نداد،همکاری نطامی حکومت پهلوی دوم با ارتش غاصب صهیونیستی و هزاران کمک دیگر ایران 1967م.

اما امروز پس از 45سال کاملا ورق برگشته است، فجر پنج های حاج حسن گنبد آهنین را بر سر متجاوزان همیشه تاریخ فرو ریخته است و غرش فرزندان پدر موشکی ایران خواب را از چشم حرمله نژادهای بچه کش گرفته است.اگر حاج حسن در کربلا نبود، سرورش حسین علیه السلام  سه شعبه را که ازگلوی اصغرش بیرون کشید به یادگار گذاشت برایش تا موشک هایی بسازد و درچشم حرامیان نسل حرمله فرو کندکه اینگونه یا "لیتنی کنی معکم" را معنا کند.

جایت خالی سردار، این روزهای محرم، غزه ی مان کربلا شد.فرزندان آن زنازاده پسر زنازاده، دوباره حرمت حرم راشکستند، این طایفه که نبردشان "زن" زدن است و مردجنگی درقاموسشان 6ماهه است، رسم اجدادشان در کوچه های مدینه و شام وکوفه را به تصویرکشیدند که دیگر امسال محرم، ما روضه ی مجسم ببینیم، اما کور خواندند این جماعت، کوفه مرد و حسین هیچگاه تنها نخواهدماند.شاگردان حاج احمد باموشکهای بیست سال پیش تو، سرزمینهای اشغالی را جهنم صهیونیزم کردند.ددمنشان و درنده خویان 8روزه کرکره ی جنگ راپایین کشیدندمقابل متاثران انقلاب روح الله، در برابر بسیجیان نسل تو و شهاب هایت که 8دقیقه ای نابود می شوند.رفقایت روی قبرت نوشتند: "اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل رانابود کند"، آرزویت قریب است حاجی، قریب. ازنوع من حبل الورید.پیرمراد گفت نفری یک سطل آب بریزند مسلمین، که این روزها شیعیان قطره اشکی ریختند و اسرائیل در حال نابودیست...

دعاکن برای ما سردار، دعا کن. این روزها باید خواند:"ای اجل مهلت بده تا بگیرم زیر پا رسم یهود را"

دعا کن تا هرآنچه از کودکی در روضه ها شنیدیم: "در و دیوار،خون مسمار" ، "زینب و رسم محله ی یهود" و " گوشه ی خرابه و دخترسه ساله" به یکباره بر سرشان بریزیم و این زخم کهنه را مرهمی شاید.

دعاکن تا بشکنیم گردن این جماعت حرامی را که گوشت تنشان ازجگر حمزه سیدالشهداست و ارتزاق نامبارکشان از فدک، نان های که خوردند اینان همه بوی سر حسین میدهد، گوشواره هایشان همه غصبیست و همه انگشتریانشان ارثیه ی ساربان.

دعا کن سردار که بسیجیان راه تو سربندهای "یازهرا" یشان یکی شود با جمجمه هایشان و استخوان پهلو بدرد لباس رزمشان را که اگر مادری آمد باشد وجه شَبهی...



  

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۲۴
محمدامین ایمنی