u

گریز

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند ، دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.
آنجا که حسین علیه السلام در صحنه است ، اگر در صحنه نباشی هرکجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز و چه نشسته به سفره شراب. خوف فرزند شک است و شک زاییده شرک و این سه ، خوف و شک و شرک راهزنان طریق حق اند ... که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راه تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد.»
سید الشهدای اهل قلم آقا سید مرتضی آوینی

طبقه بندی موضوعی

بسم الله الرحمن الرحیم

سید روح الله مصطفوی خمینی طلبه ی نوجوانی بود که محضر هر اهل دلی میرسید، می شنید که : در تو چیزیست. کودکی که در بحبوحه ی به زمین ریختن خون سید مصطفی در راه دفاع از مستضعفین در برابر مستکبرین، متولد شد و روحش با خون پاک پدر شهیدش عجین شد. از کودکی اموخته بود که حق مظلوم را باید از ظالم ستاند حتی به بهای جان.

سید وقتی تاریخ می خواند سراسر وجودش معطوف به روایت پنهان رنج مستضعفین عالم بود از ظلم مستکبرین و با زبان کودکانه ولی فکری عالمانه می پرسید: چرا این بناهای عظیم باستانی  به نام شاهان ثبت شده با آنکه هزاران کارگر و رعیت بیچاره عمر و جان خود را صرف ساخت ان کرده اند؟ چرا تاریخ روایت کامروایی شاهان و مستبدان است در صورتی که تمدن ها بر دوش مستضعفین بوده است؟

روح الله ارام قد میکشید و سریع رشد میکرد و همیشه میگفت باید شخمی زد عمیق...

.

.

آیت الله العظمی حاج شیخ سید روح الله موسوی خمینی حالا دیگر مرجع 78 ساله ایست که شخم عمیقی که میخواست را زده بود؛ انقلابی که او آغاز کرد سراسر غرب و شرق عالم را لرزاند و به مثابه موجی در حال فراگیریست. مستکبرین همیشه ی تاریخ که او در ورقه های کاهی خوانده بود اکنون رو در روی روح الله هستند؛ تمام خوانین و اربابانی که روح الله در خمین منزجرانه تحملشان میکرد در برابر ام الفساد قرن هیچ نبودند؛ حالا کنگره های کاخ های سفید و سرخ ریخته و "امام خمینی پیامبر تازه ای نبود، اما از یادآوران بود ، از مخاطبان ،انما انت مذکر ، که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاداوری کرد". مردمان چشم ابی دنیا، ملای سرسخت داستان را تاب نمی اورند چون که او در برابر تمام دنیایشان ایستاده بود.

اکنون انقلاب آقا روح الله،37 ساله شده و پس لرزه های تهاجم فرهنگی اش تا قلب اروپا و آمریکا رفته است و مستضعفین عالم چشم به علم برافراشته ی انقلاب او دارند، بگذار چشم آبی ها پاسپورت ایرانی را احترام نکنند، بگذار از تو با بولدوزرهای هالیوودیشان غول و دیو و قاتل بسازنند، عیبی ندارد که همه ی زامبی ها از شرق می آیند و صهیونیست ها منجی عالم اند، عقده ای های قاتل که نسل زرد و سرخ و سیاه را از ریشه کنده اند تا چرخ صنعتشان بچرخد و امروز کدخدا باشند ، بهل تا در فیلم هایشان دلشان خوش باشد که رمبو و سوپرمن ها ناجی بشریت اند، قلب ها و مغزهای مستضعفین عالم همان رنگین پوستان جامه دریده که قامتشان از ظلم خمیده با توست، با تو و مردمان انقلاب اسلامی ات اقا روح الله...

عده ای یابو برشان داشته که جامعه بین الملل طردمان کرده اند و مدام حرافی میکنند که باید تنش زدایی کنیم، باید با کدخدا کنار بیاییم، در خفا گفته اند غلط کردیم گفتیم مرگ بر امریکا، اشتباه کردیم از دیوار سفارت بالا رفتیم، بیجا کردیم گفتیم :آی محرومین و مستضعفین و سیلی خوردگان تاریخ با ما بیایید؛ ما امده ایم تنش ها را بزداییم همان تنش هایی که انها زاییده اند، همان اتش ها که انها افروخته اند. دنیا همانی بود که روح الله گفت، دنیا همان مردمانی هستند که هیچ جای امپراطوری رسانه ای استکبار دیده نمی شوند یا بهتر بگویم دنیا همان کشورهای زیر پونیز نقشه اند آقایان، نه سه چهارتا کشور غربی، عزت پاسپورت ایرانی را می خواهی ببینی باید بروی به لبنان و سوریه و عراق و کشمیر تا بوسنی و و نزوئلا و نیجریه و... خلاصه تمام مظلومین و رنج کشیدگان طول تاریخ، این ها عیال الله هستند؛ عزت پیش اینها آقایی دنیا می آورد. رعیت جماعت همیشه مظلوم و نجیب و غریب است و الا کدخدا که کارش دریدن و چریدن است، تعامل با کدخدا یعنی دمیدن به اتش زندگی رعیت.

جامعه جهانی؛ کپرنشینان حاشیه تمدن پوشالی کدخدا هستند که کوخ هایشان از لاستیک کهنه های ماشین کدخداست، فرش قرمز کدخدا بها دارد و ان هم تقدیم غیرت و همت مبارزه است

عباس علیه السلام هم میتوانست با کدخدای زمانش تعامل کند و تنش ها را بزداید ولی به قیمت ذبح حسین صلی الله علیه، اگر مبارزه برای عزت و رهیدن از ذلت تنش است پس تمام اولیا و انبیا تنش زا بودند...

والسلام علیکم

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۵۴
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام آقا جهاد؛ شهادتت مبارک، عاقبت به خیر شدی در این روزهایی نا به خیر، در این روزهایی که مرکب تاریخ دائما بر سر پیچ است و هر از چند گاهی عده ای پیاده و عده ای سوار میشوند و بزرگان می گویند قطار تاریخ بی صبرانه به سمت ظهور می راند و هر کس ایستاد باخته است، در این روزهای اتحاد تیغ و شیطان عده ای چه ماهرانه با چکاچاک حربش می رقصند، از خیابان های کفرسوسه تا جاده های الامل میشود نماد عشق بازی یک خاندان را دید، آقا زاده؛ اگر عینک بصیرتمان غبار نداشت باید همان روز که سر در آغوش ولی گذاشته بودی میفهمیدیم عشق در طایفه ی شما هر از گاهی نیست و ازآن روز که چمران عزیز، شعله در خرمن حاج رضوان انداخت تا روزی که "فرزند امام" تمام ایادی کفر و نفاق را بر انگشت خود می چرخاند و جایزه ها عدو برای سرش نهاده بود و تا مزرعه ی الامل، همه و همه اش روایت انتظارِ یک قوم است یک قوم پایداری.

اما آقا جهاد؛ این روزهای خشک و ترک خورده یمان را نبین؛ اینجا یلستان خمینی کبیر بوده است اگرچه این ها ابر نیست آسمان مان کپک زده است اما روز گاری پایگاه صدور انقلاب مستضعفین روح الله بوده که امروز دارد انقلاب، وارد میکند، جای شرمندگی اش صد البته باقیست، روزی که سروش شهادت گوش های شما را می نوازید داشتیم با "آغا" کری قدم میزدیم و کسی حواسش نبود تو را به خاطر آرمانهایت میان حلبی ها چرخ کردند چون کسی گفته است" ارمان ما در قلب ماست، در مغز ماست" و هیچ ربطی به کافی میکس خوردمان با ابلیس ندارد!

در این روزهایی که سلمان و ابوذر ها پنجه در پنجه ی  حرامیان شامات انداخته اند، طلحه و زبیر ها  این جا برایشان پرونده ی اقتصادی گشوده اند اما بنازم مرام و غیرتشان را که با جنازه هایشان همه چیز را مختومه میکنند که سرنوشت تمام مقلدان خمینی چیزی جز شهادت نیست.

در روزگاری که عروسک های خیمه شب بازی ابر نکبت ها، مثل همیشه در زمان استیصال، برایشان جلوی دوربین ها خون میریزند با الله اکبر، عده ای از جماعت حمقا، این جا برایشان تیتر" من هم شارلی هستم" میزنند اما شرمنده ام اقا جهاد هیچ کس این جا تیتر نمیزند "من هم مغنیه هستم"، کسی نگفت امروز الامل پایتخت دنیاست، هیچ کس برای تو راهپیمایی نکرد چون ما درگیر "پیاده روی" بودیم، هیچ کس جلوی سفارت لبنان شمع نیفروخت، میدانی چون تو شرقی هستی، بدتر از آن مسلمانی، فرزند تروریست ها یی.

خون دوازده نفر غربی برابری نمیکند با میلیونها جنازه ی برادران و خواهران تو، میدانی ای شهید، تو فقط بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود برنشین، اصلا لازم نیست دستی بر آری و ما قبرستان نشینان عادت سخیف را از این منجلاب بیرون بکشی، برایمان فاتحه بخوان، ما مردگانیم...

ما تو و هم قطارانت را داده ایم و نان خریدیم برای مردمان سرزمین مان آنهم قسطی! حالا که رفتی به پدرت بگو، کسانی غیرتمان را پلمپ کردند تا " عدو الصهیونی" خفه نشود از بخار دیگی که در تهران بار گذاشته بودند و تمام کوچه های بنت الجبیل و ضاحیه تا خان یونس و رفح را اشباع کرده بود.یادت هست روزی که "آغا" کری اشتون را در ژنو چنان در آغوش میفشرد کانه بلوک شرق را از هم پاشانده است؛ همان روز "زمختمان" خنده های ظریف میکرد...

 

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۳ ، ۱۱:۴۷
محمدامین ایمنی

به نام خدا

درپی اظهارات دکتر احمدی، استاندار محترم فارس در"نخستین همایش ملی گردشگری معاصر" وطرح چندسوال ازجانب ایشان، بر آن شدیم که درحد وسع مطلب پاسخ ایشان رابدهیم:

ایشان فرمودند:" شیراز می‌تواند گل سرسبد شهرهای توریستی جهان باشد. اگر اختیار را به من بدهند، ظرف ۴ یا ۵ سال شیراز را به ابوظبی و دبی نزدیک می‌کنم اگر نکردم مرا آتش بزنند." جناب دکتر احمدی، مگر دوبی و ابوظبی گل سرسبدشهرهای توریستی جهان هستند؟علت جاذبه ی آن شهرها که فرمودید؛ کاربری ویژه یشان، یعنی شهوترانی و نفس چرانی است، که درهزاران کازینو و کاباره و فاحشه خانه های مدرن تجلی یافته است. آیا می توانید چنین اقداماتی در شیراز انجام دهید؟!

فرموده اید که نمیتوانید ارتباط بین حرم سوم اهل بیت و برج25 طبقه را پیدا کنید، ارتباط آن دو این است که؛ کاربری شهر مقدس شیراز، مذهبی و فرهنگی است، یعنی باید با انجام اقداماتی ضمن معرفی حضرت احمدبن موسی(علیه السلام) ودیگر بقاع متبرک شهر، به معرفی سایر وجوه فرهنگی وتاریخی شهر بپردازیم و با فراهم کردن زیرساخت های لازم به جذب توریسم ملی و بین المللی بپردازیم.به تبع آن مشکلات اشتغال و جذب ثروت نیز حل خواهد شد. مکه و مدینه و مشهد را که نام برده اید مگر به خاطر آسمان خراش های بلند رونق اقتصادی یافته اند؟آن شهرها به دلایل حفظ وتقویت کاربری مذهبی و "حرم مرکزی" یشان پیشرفت کرده اند.

آیا دلیل سهم نیم درصدی شیراز؛ به عنوان پایتخت فرهنگی ایران،ازصنعت توریسم کشور نداشتن برج های25 طبقه است یا نبود زیرساخت های لازم ازقبیل همان فرودگاه مناسبی که فرمودید و اقامتگاه و مدیریت ناصحیح گردشگری و...؟

آیا ساختن برج های دوقلو در قلب محدوده ی ترافیکی شیراز،مشکل اشتغال جوانان را حل می کند؟ مگرساخت مجتمع خلیج فارس با2500 واحدتجاری وهایپر استار 4طبقه چه تغییری در درصد بیکاری شهر ایجادکرد؟ایا از رتبه ی اول کشور پایین امدیم؟

ساخت مجتمع های عظیم تجاری غیر از ریختن آب به آسیاب سرمایه گذارخارجی و ضربه ی شدید به رونق صنعت بومی

هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد.

ودر آخر یک سوال اساسی؛ شهرهایی مثل "لاس وگاس" و "دبی" کاربریشان مشخص است؛شهوترانی. همه چیز در این شهرها بشر را به ارضای امیال نفسانی سوق میدهد، دراین شهرها به راحتی و بدون دغدغه باید شهوت راند اصلا برای همین بنا شده اند، در شیراز کاربری شهر چیست؟ بندگی خدا،شهوترانی و یا...؟ "همه چیز" شهر انسان را به چه سوق میدهد؟

پاسخ این است که هیچ، شیراز به  یک شهر بی هویت تبدیل شده است که انگارهیچ مقصدی ندارد! نه میشود در آن آشکارا بندگی شیطان کرد و نه شهر خداست. آن شهرهای جهنمی آرزوی آقای استاندار، در کاربریشان بسیار موفق هستند اما شیراز مغشوشِ مغشوش است...

والعاقبة للمتقین

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۵
محمدامین ایمنی



به نام خدای فاطمه

سلام بر فاطمه

در مرزهای اسلامی خلخال از پای زن یهودی بیرون کشیدند،اگرمرد مسلمان بشنود و بمیرد سزاست!علی میفرمود...

یک زن شیعه ی بحرینی زیر دست و پای کفتارهای ال خلیفه، مرد شیعه اگرچه کند سزاست؟؟

اف بر غیرت من، که شب اسوده میخوابم...

نمیدانم شاید از سر عافیت طلبی باشد که میگویم ولی بگذار این ایام حرام بگذرد،روزگار سگ کشی شیعه هم میرسد

در مراکز تفریحی و گردشگریتان که مشغول عیاشی و عربده کشی هستید شهر رابر سرتان ویران میکنیم اماممان فرمود،بگذار این ایام بگذرد و روزگار قتال برسد ما منتظر یک اشاره ی نائب هستیم که پایینه یتان را  بر سرتان بکشیم،ما ازنسل همان ژنرال های بیست و سه ساله هستیم...

روح الله فرمود:" اگر هسته های مقاومت درجهان تشکیل شده بود چه کسی جرات این همه جسارت به فرزندان معنوی رسول الله را داشت". ولعنت بر کسانی که نگذاشتند...

لعنت بر کوچه های بنی هاشم، لعنت بر بنی امیه، لعنت بر جبت و طاغوت، لعنت بر کوچه های تنگ، لعنت بر حقوق بشر شما، لعنت بر امریکا، لعنت بر چفیه سرخ های وهابی، لعنت بر آل سعود، لعنت بر ال خلیفه،

لعنت بر سگ های صهیونیست، لعنت بر بچه کش های آل سقوط و ال کثیفه، لعنت بر زن زدن، لعنت بر زن زدن، لعنت بر زن زدن...

لعنت بر کوچه های شام، لعنت بر خیابان های منامه، لعنت بر میخ داغ در، لعنت بر اسپری فلفل، لعنت بر ظرافت خنده دار،لعنت بر سکوت، لعنت بر سازش، لعنت بر سبد باتوم و اشک اور، لعنت بر "حقوقِ بی شرفها دان"، لعنت بر روحانیت عافیت طلب بی شعور، لعنت بر شکم های خمره وار علمای بی درد دین، لعنت بر هیئت سکولار...


۱۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۰۹
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

"محرمانه"، واژه ای آشنا در ادبیات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران!

مفاد ننگنامه ی ژنو که یک هولوکاست حقوقی در دولت حقوقدانهاست، حتی برای نمایندگان مجلس هم محرمانه است، چون دولت معتقد است که ملت همه لبوفروشند(!) و نمیفهمند(!) وبالتبع نمایندگانشان.

اما حافظه ی تاریخی ما گواه دیگری دارد، دولت اصلاحات نیز چنین سناریویی چیده بودکه درخفی همه چیز ملت رابر باد دهد!

نامه خاتمی در سال 2003 خطاب به ایالات متحده که توسط صادق خرازی به سفیر سوئیس ابلاغ گردید، نمونه بارز عقب نشینی و بی نتیجه ماندن فعالیت های دوران اصلاحات است.

گفتنی است نامه جنجالی 2003 دولت خاتمی به آمریکا، به واسطه گری «تیم گولدیمن» سفیر وقت سوئیس در تهران و به قلم وی نوشته شد.

گلمدن در این نامه اظهار می دارد که پس از یک گفتگو طولانی با صادق خرازی این نامه نوشته شده است.

 

متن ترجمه فارسی بخشی از این نامه که به نقشه راه ایران و آمریکا معروف شده، به این شرح است:

بعد از صحبت کردن درباره این مسئله با صادق خرازی، من فهمیدم که آنها می‌خواهند مطمئن بشوند که اگر در مرحله اولیه همه چیز به هم خورد، قرارهایی که گذاشته اند، و شرایط جدیدی که گذاشته اند افشا نشود. چون نمی‌خواهند مشکل داشته باشند. به هر حال من این موضوع را به طور شفاف فهمیدم که دولت ایران می‌خواهد این مسئله را به صورت جدی با آمریکا حل کند.

مفاد این توافق برای مذاکره به شرح ذیل است:

اهداف آمریکا:

(ایران قبول کند که آمریکا اهداف زیر را در پیشنهاد بگذارد.)

wmd (سلاح‌های کشتار جمعی) ایرانی‌ها باید از لحاظ امنیتی اطمینان کامل بدهند که ایرانیان هیچ طرحی و برنامه‌ای برای ساخت wmd ندارند.

همکاری کامل با آژانس (IAEA) براساس اجازه ایرانی‌ها بر تمام (2+ 93 و تمام عهده نامه‌های آینده آژانس)

تروریسم:

برخورد قاطع علیه هر گونه عمل تروریستی در خاک ایران همکاری ایران همکاری کامل و تبادل اطلاعات مروبط به این موضوع.

عراق:

هماهنگی ایرانی‌ها برای برقرار کردن امنیت در عراق و تاسیس یک عراق دمکراتیک و دولت دمکراتیک که متشکل باشد از تمام گروه‌های مذهبی و قبائل در عراق.

خاورمیانه:

1- قطع هر گونه کمک مادی به فلسطینی‌ها (حماس و جهاد و ....) از طرف خاک ایران و اجبار این گروه‌ها که اقدامات خونبار را قطع کنند علیه مردمی که در مرزهای 1967 قرار دارند.

2- کاری کنند که حزب الله یک گروه سیاسی- اجتماعی در لبنان شود.

3- قبول 2 راه آمریکا

اهداف ایرانیان:

( آمریکا این نوع گفت‌وگو را قبول می‌کند و قبول دارد که ایرانی‌ها این شرایط زیر را در پیشنهاداتشان قرار دهند)

- آمریکا حمایت‌هایی که برای تغییرات سیاسی به طو ر مستقیم در حال انجام هستند، دیگر انجام ندهند.

- لغو تمام تحریم‌ها تمام تحریم‌های تجاری، پولهای بلوکه شده و لغو دست یافتن به WTO

-عراق: تعقیب و پیگرد منافقین حمایت از بازگرداندن اعضای منافقین به ایران حمایت از برگرداندن ایرانی‌هایی که در عراق هستند. ترکیه به شمال عراق حمله نکند.

احترام گذاشتن به آداب و رسوم ایرانیان و احترام گذاشتن به روابط مذهبی دیرینه ایران و نجف و کربلا.

- دست یافتن به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای، فناوری زیست شناسی، فن‌آوری‌های شیمیایی.

- قبول کردن ایران به عنوان کسی که حلال مسئله امنیتی منطقه است با احتساب میزان دفاعی که می‌توانند از خود بکنند (منظور پیشرفتهای نظامی که ایران داشته است).

- تروریسم: برخورد با منافقین و قبول آنها در آمریکا (منظور شخص نیست).

مراحل:

1- برقراری ارتباطات دو جانبه براساس مراحل زیر

2- بیانیه شبیه‌سازی شده دو جانبه (یعنی بیانیه‌ای که هر دو طرف بر آن توافق نظر داشته باشند) ما همیشه آماده بودیم که با هم به طور مستقیم صحبت کنیم با احترام دو جانبه در موردمنافع دو طرف و مسائلی که دو طرف روی آن تاکید دارند. اما ما همیشه این را روشن کرده‌ایم که اینطور صحبت تنها زمانی می‌شود انجام شود که یک راه حل هوشمندانه برای این مشکل داده شود تا مسائلی که خودمان می‌خواهیم در آن در نظر گرفته شود.

3- گفت‌وگو مستقیم در سطح خوب انجام شود، با توجه به توافقات قبلی مسائلی که باید در مورد‌آن در مرحله اول نتیجه گرفته شود.

عراق: تشکیل یک گروه همکاری در مورد عراق، حمایت خیلی شدید ایرانی‌ها برای برقراری امنیت در عراق. کمیته آمریکا مشکل منافقین را در عراق حل کند کمیته آمریکا غرامت ایران درمورد ایران و عراق را متذکر شود.

تروریسم: کمیته ایران با افراد القاعده در ایران برخورد قاطع کند و در مورد تبادل اطلاعات در این باره همکاری کنند .

ایرانی‌ها این را عنوان کنند که ما صلح خاورمیانه را حمایت می‌کنیم که مورد حمایت فلسطینها است که بر طبق توافقات که در مسئله نقشه راه است خواهد بود.

آمریکا قبول کند که ایرانی‌ها به WTO دسترسی پیدا کنند، در مورد عضو شدن شروع به صحبت و گفت‌وگو کنند.

همکاری موازی در 3 گروه برای خلع سلاح، امنیت منطقه و همکاری اقتصادی.

اهداف چنین خواهد بود که به طور موازی در این 3 گروه نقشه راه همکاری کنند. و برای این که این صحبت‌ها آغاز شود هر طرف اهدافشان این خواهد بود (رجوع به اهداف بالا) که در پیشنهاداتشان بگذارند.

1- خلع سلاح: نقشه راه که اهداف دو جانبه 2 را در بر می‌گیرد اطمینان کامل به کمیته‌های بین‌الملی و تضمین کنید که از WMD دور خواهند بود. در عوض ما به ایران اجازه می‌دهیم که به تکنولوژی غربی دست پیدا کنند ( در 3 محدوده)

2- تروریسم و امنیت منطقه: نقشه راه برای اهداف بالا درباره خاورمیانه و تروریسم

3- همکاری اقتصادی: نقشه راه برای برداشتن تحریم‌ها و راه حل برای کمک‌های فریز شده

4- یک بیانیه عمومی که این اهداف اولیه به سرانجام رسیده.

منع: شبکه ایران

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۲ ، ۰۸:۴۹
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

تغییر روند پرداخت یارانه ها که سالها روی میز دولت ها بود و هیچ دولتی جرات و مدیریت آن را در خویش نمیدید سرانجام در متفاوت ترین دولت پس از انقلاب،یعنی دولت دکتر احمدی نژاد کلید خورد.(به روند کار فعلا نظری ندارم)

عدالت ستیزان همیشه ی نظام،به سردمداری هاشمی رفسنجانی هدف توپخانه ی تهمت ها ولجن پراکنی های خود را به سمت دولت گرفتند و با عباراتی نظیر:«ساختن اقتصاد کشور با شیوه گداپروری جواب نمی‌دهد و باید در عرصه تولید قدم‌ های مهم و اساسی برداریم.»1 ،«ما باید مردم را در سطح مطلوب و متوسط همان چیزی که اسلا م از آن به عنوان کفاف و عفاف یاد کرده تامین کنیم، نه یک زندگی ریاضت کشانه.ما امکان تامین مردم در حد متوسط را داریم، نه به عنوان صدقه خوری و گداپروری، بلکه باید انسان هایی بسازیم که روی پای خود درس بخوانند، کار کنند و خود را تامین کنند. اگر می خواهیم عدالت داشته باشیم نباید تقسیم فقر کنیم بلکه توزیع عدالت با توسعه غنا ممکن است. ما نمی توانیم بدون عدالت، پیشرفت، توسعه و برداشت درست از منابع انسانی و طبیعی داشته باشیم.»2 اقدام به انتقاد نامنصفانه کردند،علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز بارها و بارها چنین مضمونی را تکرار کرده بود: «ما می‌خواهیم مردم زندگی با کرامتی داشته باشند نه زندگی با صدقه سری؛ ما نمی‌توانیم برای رفع فقر کرامت مردم را از بین برده و کشور را به شیوه کمیته امدادی اداره کنیم و این حتما تئوری غلطی است که احساس کنیم که عدالت در حال محقق شدن است.».

حال در دولت تدبیر و امید همه خفقان(خفه خون) گرفته اند و هیچ کس نمیگوید اقدام چندقلم کالای نامرغوب آن هم به شیوه ی ناعادلانه! گداپروریست!

هیچ کس از حلقه ی هاشمی نمیگوید صف های طویل زیر برف و باران گداپروری هست یا واریزمحترمانه ی وجه به حساب مردم؟

کشته شدن افراد زیر دست پای مردم گداپروریست یا برداشت محترمانه ازحساب؟

گویا منطق این بی انصافان از هرعبارت دو تفسیر دارد:

پوپولیسم خوب- پوپولیسم بد

گداپروری خوب - گداپروری بد




1- هاشمی رفسنجانی ادیبهشت ماه 1387

2-رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دومین سمپوزیوم بین المللی ایران ۱۴۰۴  آبان ماه 1387

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۰۹
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

بی مقدمه سراصل مطلب؛ پس از انتشار جزئیات جدیدی از ننگنامه ی اخیر موسوم به ژنو، پس از هشت سال دوباره ی طعم تلخ ذلت و تحقیر ابنا شیطان را در مجامع بین الملل چشیدیم.

روزی که "جان کری" به گرمی هرچه بیشتر "کاترین اشتون" رابه آغوش کشید دانستیم چه بر سرمان آمده است.




متن منتشر شده ی تعهدات به شرح زیراست:

 

 

تعهدات ایران

 

 

تعهدات ۱+۵

 

- توقف تولید اورانیوم تقریباَ ۲۰ درصد غنی شده و غیرفعال کردن تنظیمات ساختارآبشار سانتریفیوژهایی که ایران برای تولید آن(اورانیوم تقریبا ۲۰ درصد غنی شده) استفاده می کند.

 

 

- پس از تایید آژانس درباره اقدامات ایران در روز نخست (۳۰دی)،تعلیق اجرای تحریم ها بر روی صادرات محصولات پتروشیمی ایران و واردات بخش خودرو سازی صورت خواهد گرفت.

 

 

- آغاز به رقیق کردن نیمی از ذخیره اورانیوم تقریبا ۲۰ درصد غنی شده ای که به شکل هگزافلوراید است و ادامه تبدیل مابقی به شکل اکسید که برای غنی سازی بیشتر مناسب نباشد.

 

 

- پس از تایید آژانس درباره اقدامات ایران در روز نخست (۳۰ دی)،تعلیق تحریم های اعمال شده بر صادرات و واردات طلا و سایر فلزات گرانبها، با محدودیت های عمده ای که مانع دسترسی یران به دارایی های مسدود شده که برای خرید این کالاها شود.

 

 

- آژانس تایید می کند تا ۲۰ ژانویه (۳۰ دی) در حدود نیمی از سانتریفیوژهای نصب شده در نطنز و سه چهارم سانتریفیوژهای نصب شده درتاسیسات فردو – ازجمله سانتریفیوژهای نسل جدید- به غنی سازی اورانیوم  نمی پردازد.

 

 

- پس از تایید آژانس درباره اقدامات ایران در روز نخست (۳۰ دی)،صدور سریع جواز برای قطعات یدکی و خدمات از جمله بازرسی ایمنی برای پروازهای مسافربری ایران

 

 

- تولید سانتریفیوژهای جدید را محدود به تولید برای جایگزینی دستگاههای معیوب می کند تا نتواند از این فرصت شش ماهه برای انباشتن سانتریفیوژهایش استفاده کند.

 

 

- پس از تایید آژانس درباره اقدامات ایران در روز نخست (۳۰ دی)،توقف تلاش ها برای کاهش بیشتر خرید نفت خام از ایران توسط چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه و تایوان؛ شش اقتصادی که هنوز از ایران نفت می خرند.

 

 

- تاسیسات غنی سازی جدیدی نمی سازد.

 

 

- تسهیل روند تاسیس یک شبکه مالی به منظور حمایت از تجارت انساندوستانه که در حال حاظر با ایران مجاز می باشد و تسهیل پرداختها برای تعهدات سازمان ملل و شهریه دانشجویان خارج از کشور.

 

 

- از برنامه های تحقیق و توسعه ای غنی سازی کنونی اش به گونه ای که در گزارش ۱۴ نوامبر ۲۰۱۳ آژانس بین المللی  انرژی اتمی توصیف شده فراتر نمی رود.

 

 

- تغییرحدودِ رویه های داخلی اتحادیه اروپا برای صدور مجوز معاملات مالی.

 

- رآکتور اراک را سوخت رسانی یا راه اندازی نمی کند.

 

 

گروه١+۵ و اتحادیه اروپا همچنین متعهد شده اند که با انجام برخی اقدامات خاص دسترسی ایران به ۲/۴ میلیارد دلار از دارایی های مسدود شده اش را طبق برنامه ای معین در فواصل مرتب در طول شش ماه تسهیل سازند . دسترسی به مقدار محدودی ازاین دارایی ها به پیشرفت ایران در انجام رقیق سازی اورانیوم غنی شده بیست درصدی ارتباط خواهد داشت. آخرین قسط از این مبلغ ۲/۴ میلیارد دلاری در روز آخرمدت شش ماهه در دسترس ایران قرار خواهد گرفت.

اقساط طبق برنامه زیر پرداخت خواهند شد و مشروط به تایید آژانس بین المللی مبنی بر اجرا و تکمیل تعهدات ایران خواهند بود.

۱ فوریه – ۵۵۰ میلیون دلار (قسط شماره ۱)

۱ مارس – ۴۵۰ میلیون دلار (مشروط به اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید کند که ایران رقیق کردن نیمی از ذخیره اورانیوم تقریبا ۲۰ درصد غنی شده خود که متعهد به رقیق سازی آن بوده است را تکمیل کرده است.)

۷ مارس – ۵۵۰ میلیون دلار (قسط شماره ۲)

۱۰ آوریل – ۵۵۰ میلیون دلار (قسط شماره ۳)

۱۵ آوریل – ۴۵۰ میلیون دلار (مشروط به اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید کند که ایران رقیق سازی تمام  ذخیره اورانیوم تقریبا ۲۰ درصد غنی شده خود که متعهد به رقیق سازی آن بوده است را تکمیل کرده است.)

۱۴ مه – ۵۵۰ میلیون دلار (قسط شماره ۴)

۱۷ ژوئن – ۵۵۰ میلیون دلار (قسط شماره ۵)

۲۰ ژوئیه – ۵۵۰ میلیون دلار (قسط شماره ۶ در روز صد و هشتادم)(مشروط به اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید کند که ایران کلیه تعهداتش را انجام داده است.)

 

 

- تولید و آزمایشهای جدید برای سوخت رآکتور هسته ای اراک را متوقف می کند.

 

 

 

- هیچ بخش جدیدی در رآکتور هسته ای اراک نصب نمی کند.

 

 

 

- سوخت یا آب سنگین به رآکتور هسته ای اراک منتقل نمی کند.

 

 

 

- تاسیساتی که قادر به بازفرآوری باشند را تولید نمی کند. بدون قابلیت بازفرآوری ایران نمی تواند از سوخت خرج شده، پلتونیوم جدا کند.

 

 

 

- تکمیل رقیق سازی نیمی از ذخیره اورانیوم هگزافلوراید نزدیک بیست درصدی اش در مدت سه ماه و تکمیل تبدیل باقیمانده این مواد به اکسید در شش ماه.

 

 

 

- محدود کردن  حجم مجاز ذخیره اورانیوم پنج درصد غنی شده ایران در پایان مدت شش ماه.

 

 

 

به منظورکسب اطمینان ازپایبندی ایران به تعهداتش، آژانس بین المللی انرژی اتمی هماهنگ با نقش بازرسی اش در ایران،  منحصراً مسول تصدیق و تایید کلیه اقدامات هسته ای می باشد.

 

 

 

بعلاوه (آژانس) گروه ۱+۵ و ایران کمیسیون مشترکی جهت همکاری با آژانس انرژی اتمی برای نظارت بر اجرای برنامه اقدام مشترک تشکیل می دهند.

 

 

کمیسیون مشترک که متشکل از کارشناسانی از کشورهای ۱+۵و ایران است،ماهانه حداقل یک بار گردهم آمده تا نحوه اجرای برنامه اقدام مشترک را مرور و هر موضوع جدیدی که مطرح شود را بررسی کنند.

 

 

ایران در برنامه اقدام مشترک متعهد شده است تا شفافیتی مضاعف و بی سابقه را در خصوص برنامه اتمی اش ارائه دهد. این، شامل بازدیدهای مکرر و غیر منتظره بازرسان و ارائه اطلاعات بیشتر و داده های مورد نظر به آژانس بین المللی انرژی اتمی می باشد.

 

 

 

تاسیسات غنی سازی نطنز و فردو مطابق آنچه در برنامه اقدام مشترک تبیین شده است از هم اکنون در فهرست مکانهای قابل بازدید روزانه بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار میگیرند(برخلاف بازدیدهای هرچند هفته ای.)

 

 

 

سازمان انرژی اتمی  و ایران مشغول اصلاح روشهایی هستند که به بازرسان آژانس اجازه دهد تا اطلاعات ثبت شده را درقالبی روزانه بررسی نمایند تا از زمان کشف هرگونه عدم تطابق فعالیتهای هسته ای ایران با تعهداتش بکاهند.

 

 

 

علاوه برآنچه ذکر شد، این تاسیسات همچنان مشمول انواع بازرسی های حضوری از جمله بازرسی های هماهنگ شده و سرزده خواهند بود.

 

 

 

رآکتور اراک و تاسیسات وابسته نیز مشمول بازرسی های حداقل ماهیانه بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی خواهند بود. این رقم در مقایسه با بازرسی های پیشین که به بازرسان آژانس اجازه بازدید تقریبا هر سه  ماه یکبار یا بیشتر را می داد، رشد فزاینده ای را نشان می دهد.

 

 

 

- ایران نخستین بار ، اطلاعات درباره طراحی رآکتور اراک که مدتهای مدیدی است درخواست شده است؛ در اختیار می گذارد

 

 

 

- ایران برای نخستین بارآماری که تایید نماید تولید سانتریفیوژها تنها مختص به جایگزینی ماشینهای معیوب است؛ را در اختیار می گذارد

 

 

 

- ایران برای نخستین اطلاعاتی که دسترسی منضبط به کارگاههای تولید سانتریفیوژ ، کارگاههای تولید روتر سانتریفیوژها و تاسیسات نگهداری و معادن و کارخانه های آسیاب اورانیوم را قادر سازد را در اختیار می گذارد

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۵۲
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

روایت تمام حماسه و اقتدار در یک عکس...


دیدار نمایندگان انگلیس با ایران در دو دولت

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۲ ، ۱۲:۲۸
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

شایداین آخرین روزهایی باشدکه میتوان علنی ازحسین دم زد،بعد ازاین انگار سلام الله علیه به تقویم سپرده میشود تا محرم دیگر.

به همین بهانه چندکلامی بامداحان و مستمعین هیئتی؛آقایان: چقدر خوب است که در محافل هیئتها، به مسئله‌‌ى قرآن - قرآن‌‌خوانى و معارف قرآنى - اهتمام ورزیده بشود؛ چقدر خوب است که در این نوحه‌‌خوانى‌‌ها مضامین اسلامى، مضامین انقلابى، مضامین قرآنى گنجانده بشود؛  یک وقت هست که سینه میزنند و صد بار با تعبیرات مختلف مثلاً میگویند «حسین واى»، خب این یک کارى است امّا هیچ فایده‌‌اى ندارد و هیچ چیزى از «حسین واى» انسان نمیفهمد و یاد نمیگیرد. یک وقت هست که شما در همین مطلبى که [عزادار] تکرار میکند و حرفى که [با آن] سینه میزند، با زبان نوحه و با زبان شعر، یک مسئله‌‌ى روز، یک مسئله‌‌ى انقلابى، یک مسئله‌‌ى اسلامى، یک معرفت قرآنى را میگنجانید؛ او وقتى تکرار میکند، در ذهن او ملکه میشود؛ این خیلى باارزش است، کارى است که هیچ‌‌کس دیگر غیر از شما نمیتواند این کار را بکند؛ یعنى هیچ رسانه‌‌اى واقعاً قادر نیست که این‌‌جور معارف الهى را با جسم و جان و فکر و روح و احساس و عقل و مانند اینها آمیخته کند. لذا کار کار مهمّى است، کار بزرگى است و امیدواریم که ان‌‌شاءالله خداى متعال بهتان توفیق بدهد و شما را مأجور بدارد که بتوانید به بهترین وجهى ان‌‌شاءالله این کار را پیش ببرید.


یلدا شب زایش خورشید است واین چه زیبا متناقض نمائیست...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۰۷:۱۷
محمدامین ایمنی

«حجت الاسلام روحانی طی پیامی پیروزی هسته ای در ژنو را به محضر رهبر معظم انقلاب، تبریک گفت»...«روزنامه ی ایران طی یادداشتی توافق ایران و غرب را فتح الفتوح دولت تدبیر و امید خواند»...«دکتر روحانی امروز طی مراسمی از خانواده های شهدای هسته ای تقدیر بعمل اورد»...«مسئولین از رو به اتمام بودن سوخت 20درصد راکتور تهران خبر میدهند»...«طرف غربی از در اختیار ایران گذاشتن سوخت20 درصد سر باز میزند»...«غرب در مذاکرات بر سر سوخت20 درصد زورگویی میکند»...«دانشمندان کشورمان در مدت کوتاهی توانستند فرایند سوخت20 درصد را بومی کنند»...«صبح امروز دکتر مجید شهریاری استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی تهران، طی یک عملیات تروریستی به شهادت رسید»...« دبیرشورای عالی امنیت ملی در مراسم بزرگداشت شهید شهریاری گفت:دکتر شهریاری از پایه های اصلی تولید چرخه ی سوخت 20 درصد بود»...

ذهنم درحال انفجار بود وقتی بندهای توافق ژنو را میخواندم، خبرهای بالا" کاتوره ای وار" ذهنم را درمینوردید و درمغزم سوت میکشید، خدایا مارا چه شده؟؟

چرا دردنیای امروز همه چیز عوض شده؛ یا ماخود را به" خودخربینی" زده ایم یا رسما "استحمار" راپذیرفته ایم؟! مگرفروختن خون در ازای حق مسلم"پیروزی فرزندان انقلاب" است؟ مگر دادن امتیازهای "در سان" و گرفتن "آدامس شیک 100تومانی" غش و رعشه ی پهلوانی دارد؟

چراصریح به مردم نمیگوییم چیزی که شهریاری و احمدی روشن را به خاطرش به خون کشیدن را فروخته ایم و برای مردممان نان خریدیم،آن هم نانی که آغشته به استخوان لخت خوکی در دست جزامیست؟؟چرا خانواده های شهدا را مسخره کرده ایم؟ فروختن دستاوردهای شهیدشان و بعد تقدیر از انان؟؟یعنی اینکه دیگر تاریخ انتقضای شما به اخر رسید؟یعنی اینکه ساکت باشید،که ساکت بودنتان قابل احترام است و الا...؟

یعنی اینکه پسر گوشت و خون شده یتان را فروختیم برای مردم نان خریدیم؟ یعنی اینکه برای چرخیدن چرخ اقتصادپیزوری مریض دولتی، سانتریفیوژها نباید بچرخد؟ خب این ها که پیروزی نیست!!" شکستن گردن رستم نیست"!!

اگر بقال سرمحله ی ما راهم میفرستادید ژنو میتوانست 27 امتیاز بدهد، 5 امتیاز بگیرد!!!

اما کورخوانده اند دست به دست گرگ سپردن ثمره ای جز زخمی شدن نخواهد داشت... این نیز بگذرد و میگذرد و پایینه یشان را به سرشان میکشیم، این عهد شکنان پوزه زن را...

و اما این روزها انگار کم کم روزهای سخت و زیبای جراحی تن بیمار جهان قرن21 فرا میرسد. صدای زوزه ی سگ های شیطان را میشنوی؟انگار جنون زده پوزه ی کثیفشان را به در و دیوار میکوبند!! زمان جراحی عالم نزدیک است، قرار است در ایام الله ی که هنوز نیامده؛   غده ی سرطانی حرامزاده یِ سگ صفتِ ددمنشِ بچه کشِ دنیا را از تنش بیرون بکشیم و حاج حسن قرار است سنگ مزارت که نوشته اند"اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند" را بر شیشه ی عمر دیو بکوبیم...

الهم الرزقنا...

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۲ ، ۰۸:۱۹
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

واما بعد...

بعدازحسین،انگار برای اوقاتی تمام تاریخ به زینب تکیه داده است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۰۵:۱۲
محمدامین ایمنی
به نام خدا

سلام اول.
«رهبر عالی ایران سرانجام مذاکره با آمریکا را پذیرفت»..«آیت الله خامنه ای برای برون رفت از معضلات سیاسی و اقتصادی، راه حل دوستی با غرب را نرمش قهرمانانه عنوان کرد»..«آیت االه علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی مجوز مذاکره با امریکا را با عنوان نرمش قهرمانانه در آستانه ی سفر حسن روحانی به نیویورک صادر کرد»..«سرانجام رهبر جمهوری اسلامی نرمش در برابر امریکا را پذیرفت»...

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۲ ، ۱۴:۵۰
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

یه جمله که در نگاه اول نمیتونه مطلب باشه،اما یه خورده تعمق نشون میده میتونه یه کتاب حرف داشته باشه:

"فلسطین عمق استراتژیک جمهوری اسلامی است."

                                                               حضرت امام روح الله

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۵۴
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
تبریک ماه مبارک رو،تسلیت ایام حیدر رو،توصیه ایام قدر رو.
اهل چندپاره نوشتم نیستم خیلی فقط محض خالی نبودن عریضه:
گفت باید مدام هندونه و عرقیات سرد وغذاهای مقوی بخوری،کلا هم باید توخونه زیرکولراستراحت کنی تاخوب بشی،یه لحظه رفتم تو فکر اگه یکی مثل من یا یه کودک ونوجوانی که تواین خرابه های حاشیه ی شهر که اسمش رو گذاشتن محله،این بیماری رو بگیره بایدچه کنه؟
هندونه و عرقیات پیشکش،پنکه وکولر و حتی خونه هم پیشکش،یه اسکلت فلزی که فقط یه پرده جلوش کشیدن و دریاچه فاضلاب شهری و انواع بیماریها به کنار،بیچاره ازصبح تادم سحر بایدجلو شاهچراغ بچسبه به پای هرعابری که تو رو به زمین  و زمان،یه قران بخر،وگرنه شب علاوه بر قوت غالبش یعنی اب و نون،کتک هم باید بخوره...
اف بر مسلمانی ما،اف بر انسانیت ما...
کیفور و فربه از گرسنگی و تشنگی یک روزه زیرخنکای باد کولر و خرخره ی درحال فوران از انواع خوراکیهای سحر و اضافه وزن در ماه مبارک و سه برابری مصرف!! فریاد عجل الولیک الفرجمان هم به آسمان است...
خدای رحیم به اشک چشم مادران  و هقهق یتیمان شهدایش،به خس خس سی ساله ی گاز خردل سینه خون الود معشوقانش، خستگی سالها فقط چرخش گردن به چپ و راست"رجال الصدقوا"هایش هست که عذابش را بر سر ما و مسئولین شهرمان فرود نمی آورد...
..............................
..............................
وقتی داشتم جمله های مجری برنامه ی دیدار دانشجویان بارهبری رو میخوندم این یکی رو مرحبا کشیدم:
"حکایت امروز ما و دشمن حکایت علی مرتضاست و خیبر بی در؛ در قلعه شان را کنده ایم، برایمان شرط و شروط می گذارند."
.............................
.............................
توصیه جدی و اکید و چندباره ی امام خامنه ای در استانه ی تنفیذریاست جمهوری،پیرامون فتنه88 و سران داخلی اش هشداریست جدی هم به جناح نئوکارگزارن یعنی دولت آینده،وهم به سایر سیاسیون و ملت ایران.
توصیه و تاکید جدی دیگر آقا،تائید و تحمید گفتمان مقاومت و آرمانگرایی بود.

...........................
...........................
در مظلومیت آیت الله جنتی،همین بس که سپر و نگهبان نظام هم ازخودی میخورد هم ازناخودی. امادریغ از یه مطلب،یه دفاع نامه،یه پوستر از طرف امت حزب الله.
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۵۹
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

قبل از هر چیز،میلاد امام قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مبارک.

برخوردم به کتاب میزان الحکمة، آیت الله ری شهری.احادیثی داشت بس جالب گفتم دامنی پرکنم هدیه اصحاب را:

برادران راستین .

ـ امـام عـلـى عـلیه السلام برادران و یاران راستین رامراقب باش و بر شمارشان بیفزاى که ذخیره دوران آسایش و سپر روزگار بلایند!.
ـ امـام صـادق علیه السلام هر که خواهان افزودن بر شمار برادران و یاران نباشد , به زیان گرفتار آید.
ـ آدمى با برادر خود بسیار است .
ـ پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله هر کس برادر مسلمان جدیدى برگزیند , خداوند در بهشت براى او برجى بنا نهد.
ـ امـام على علیه السلام ناتوانترین مردم کسى است که از به دست آوردن چند برادر ناتوان باشد و درمانده تر از او کسى است که برادران به دست آورده را از دست بدهد.
ـ پـیـامـبـر خـدا صلى اللّه علیه و آله بر شمار برادران بیفزایید, زیرا در قیامت هر مؤمنى شفاعتى مى کند.

دوست داشتن برادران .

ـ امام على علیه السلام برادرت در دوستیش (نسبت به تو) از تو قویتر نباشد.
ـ اى کمیل ! اگر برادرت را دوست نداشته باشى برادر او نیستى .
ـ امـام صـادق علیه السلام : از نشانه هاى دین دوستى آدمى این است که برادرش را دوست داشته باشد.
ـ پـیـامـبر خدا صلى اللّه علیه و آله هان ! دوست داشتن مؤمن یکى از بزرگترین رشته هاى ایمان است .
ـ امـام صادق علیه السلام دوست داشتن متقابل نیکان , پاداشى است براى نیکوکاران و مهر ورزى بدکاران به نیکان , فضیلتى است براى نیکوکاران و دشمنى بدکاران با نیکان , زیور نیکوکاران است و دشمنى ورزیدن نیکان با بدکاران , مایه خوارى ورسوایى بدکاران است .
ـ امام على علیه السلام برادران را به اندازه پرهیزگارى آنان دوست بدار.

عوامل پایدارى دوستى .

ـ امام صادق علیه السلام رودربایستى و حرمت میان خود و برادرت را از بین نبر و آن را نگهدار زیرا بـا از بـیـن رفـتـن رودربـایستى و حرمت , آزرم و حیا نیز از میان مى رود ونگه داشتن حرمت مایه پایدارى دوستى است .
ـ اى پـسـر نـعـمان ! اگر مى خواهى دوستى برادرت با تو خالص باشد با او شوخى (بیجا) مکن , از جدال با وى بپرهیز, بر او فخرمفروش و با او ستیزه مکن .
ـ امام سجاد علیه السلام زبانت را نگه دار تا برادرانت را صاحب شوى !.
ـ امام صادق علیه السلام برادران در میان خود به سه چیز نیازمندند که اگر به کار بندند دوستى بـپـایـد و گـرنه از یکدیگر جدا شوند ودشمن هم گردند آن سه چیز اینهاست : انصاف با یکدیگر, مهربانى با یکدیگر و حسد نبردن به هم .
ـ امام على علیه السلام هیچ گاه حق برادرت را به اعتماد دوستى که با او دارى ضایع مگردان , چه آن کس که حق او را ضایع کنى برادرت نیست .
ـ امام صادق علیه السلام حارث اعور به امیرالمؤمنین عرض کرد: اى امیر مؤمنان ! به خدا سوگند کـه دوسـتـت مـى دارم حـضرت فرمود: اى حارث ! اگر مرا دوست دارى با من دشمنى مورز, مرا بـازیـچـه قـرار مده , براى خودنمایى با من بحث نکن, مرا به شوخى مگیر, مرا (از مقامى که دارم ) پایین نیاور و (از آن مقام ) بالاتر مبر (در حق من افراط و تفریط نکن ).

اظهار محبت نسبت به برادر.

ـ پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله هرگاه یکى از شما رفیق یا برادر خود را دوست داشته باشد, آن را به او اظهار کند.
ـ امام صادق علیه السلام هرگاه کسى را دوست داشتى به او بگو.
ـ ابـو جعفر (امام باقر علیه السلام ) و ابو عبداللّه (امام صادق علیه السلام ) در مسجد نشسته بودند, مـردى از آن جـا گذشت یکى ازمجلسیان ابو جعفرعلیه السلام عرض کرد: به خدا, من این مرد را دوست دارم ابو جعفرعلیه السلام فرمود: پس , به او اظهار کن , زیرااظهار محبت دوستى را پایدارتر و انس و الفت را بیشتر مى کند.
ـ امام على علیه السلام دوستیها و محبتها را از دلهابپرسید که دلها گواهانى رشوه ناپذیرند.
ـ صـالـح بـن حـکـم : شـنـیـدم کـه مردى از ابا عبداللّه علیه السلام (امام صادق ) مى پرسد: کسى مـى گـویـد: من تو را دوست دارم , چگونه بدانم که (واقعا) دوستم دارد؟
فرمود: دلت را بیازماى , اگر تو او را دوست داشتى او نیز تو را دوست دارد.
ـ امـام هـادى عـلـیه السلام از کسى که آزرده اش کرده اى صفا و یکرنگى مجوى و از کسى که تیر بـدگـمانیت را به او نشانه رفته اى خیرخواهى و صداقت مطلب , زیرا دل دیگران با تو همچون دل توست با دیگران .
ـ امام باقر علیه السلام به محبت قلبى برادرت نسبت به خودت با محبتى که در قلبت نسبت به او دارى پى ببر.

برادرى حقیقى .

ـ امام على علیه السلام برادر حقیقى تو آن است که از لغزشت درگذرد, نیازت را برآورد, پوزش تو را بپذیرد, عیبت را بپوشاند, ترس را از تو دور کند و آرزویت را برآورد.
ـ برادر تو آن کس است که گاه سختى تنهایت نگذارد و به هنگام گناه از تو غافل نشود و هرگاه از او چیزى مى پرسى فریبت ندهد.
ـ به هنگام چیدن کاسه ها, چه بسیارند برادران و به گاه گرفتاریهاى روزگار چه اندک !


... نوشت:

این مطلب شاید در نگاه اول هیچ ربطی نداشته باشه کلا ، ولی شاید مرهمی باشد و چاره ای درد این روزها را...

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۲ ، ۱۸:۳۵
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

فارغ از نتیجه، پیروزقطعی انتخابات ملت شریف ایران شدند که به ندای "خلق حماسه سیاسی" امام امت لبیک گفتند.



تذکر نوشت:

دوستان در خفی وجلی تذکر دادن که مطلب رو بر دارم ولی این مطلب به عنوان یک اعتقاد برام هست و در مطلبی به زودی توضیح میدهم...

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۱۳
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

تا امروز بنا به قانون و تاکید دکترجلیلی، کرکره ی انتخاباتی وبلاگ پایین بود ولی انشاالله از این به بعد مطالب و نظرات خودم رو در حمایت از کاندیدای اصلح و اثبات دکتر جلیلی نشر میدم.

والعاقبة للمتقین.


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۰۶
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

هیچ کس به او توجه نمی‌کرد، دو زانو در اتاق نشسته بود، دیگران در حال گپ و گفتگو بودند.

گفت: پسرانم! من به کمک شما احتیاج دارم.

آن‌ها سرگرم کار خود بودند.

دوباره با لحنی آرام گفت: من مشکلی دارم که به دست شما حل می‌شود، چرا کمکم نمی‌کنید؟

انگار هیچ‌کس او را نمی‌دید، پلی استیشن 2 را روشن کردند و مشغول بازی PES شدند.

دوباره مقابل آن‌ها نشست و دست روی شانه‌شان گذاشت و گفت: به من توجه کنید من برای حل مشکل به شما نیاز دارم، کمکم کنید.

ولی هیچ‌کس به او توجه نمی‌کرد، آنچنان غرق بازی شده بودند که انگار اصلاً او را نمی‌دیدند، او دائماً این جمله را تکرار می‌کرد، مضطر بود ولی آرام.

چهره گندم‌گون و نیکو داشت، ظاهراً چهل ساله و با لحنی آرام و دلنشین، حرف که می‌زد، دلت می‌خواست او تا ابد بگوید و تو بشنوی سیری نداشت شنیدن سخنانش، اما در انتهای صدایش غمی نهفته بود بسیار کهنه.

افسوس در آن جمع هیچ‌کس به حرف‌هایش گوش نمی‌کرد. بازی که تمام شد برخواستند و نماز را با هم خواندند، بعد از نماز مثل اینکه متوجه او شدند و جواب سلامش دادند ولی لحظه‌ای بیش طول نکشید که دوباره انگار هیچ‌کس به او توجه نمی‌کرد.

آمد کنارشان و دست‌هایشان را گرفت و گفت: من برای حل مشکل شما به کمک‌تان نیاز دارم، شما چرا اینقدر بی‌خیال هستید؟ متوجه نیستید که تا چند روز دیگر زندگی‌تان تباه می‌شود عجله کنید و مرا یاری رسانید تا مشکل شما را حل کنم.

 ولی آن‌ها دستشان را از دست او بیرون کشیدن و محکم به سینه‌اش کوفتند. تازه فهمیدم او را می‌بینند ولی انگار تعمداً به او توجه نمی‌کنند و به حرف‌هایش محل نمی‌گذارند، با این حرکت، او خشمگین نشد و برای سلامتی و هدایت آن‌ها دعا کرد. تمام ابرهای آسمان شانه به شانه یکدیگر می‌فشردند و بر زمینیان می‌گریستند و اهل زمین شادمان از این گریه.

بعد از نماز دور هم جمع شدند و پیرامون مسائل دینی صحبت کردند و طبق روال در ابتدا از خداوند مسئلت کردند که غیبت امام‌شان را به پایان برساند.

 او که زانو به زانوی‌شان نشسته بود، سراسیمه به پا خواست و گفت: من اینجا هستم غیبت به چه معناست؟ قرن‌هاست که منتظر شما هستم و هرچه از شما یاری می‌جویم، هیچ‌کس جوابی نمی‌دهد، "الی قلیلاً من عباد". عمر شما در حال تلف شدن است، چرا مرا یاری نمی‌کنید؟ تا به سوی رستگاری رهبریتان کنم. چرا دست رد به سینه‌ام می‌زنید؟ چرا هرچه راه کمال و سعادت را نشانتان می‌دهم میگویید زندگی در همین دنیا بس است؟ چرا به بهای اندک زندگی دنیا، ما را می‌فروشید؟

آری حکایت ما ساکنان قبرستان روزمرگی و گرفتاران منجلاب عادات سخیف همین است که مهدی زانو به زانوی ایام‌مان نشسته است و هرچه می‌گوید، نمی‌شنویم و انگار او را نمی‌بینیم، با اعمال دونمان دست به سینه‌اش می‌کوبیم. حکایت ما حکایت پسرک نوجوانی است که عینک روی چشم، ساعت‌ها اتاق را به دنبال عینک شخم میزند...

...............................................

...............................................

سبک نوشتار تعمداً عمدیست!!



پی نوشت:

1- انتظار در فرهنگ مهدویت، عملی است که فرد منتظر در نتیجه، یعنی در به پایان رسیدن انتظار موثر است و نقش اصلی را ایفا می‌کند. به عبارت دیگر این صاحب‌الزمان "عجل الله تعالی فرجه الشریف" نیست که قرار است بیاید بلکه او در موقعیت ظهور ایستاده و قرار است که جامعه‌ی منتظر، به سویش حرکت کند.

2- داستان برگرفته از دیدار امام حسین و عبدالله جوفی در مسیر کوفه، که امام هرچه از او خواست که در این مسیر یاری‌اش کند، گفت: نمی‌توانم از زندگی دنیا دست بردارم، با اینکه میدانم سعادت من در همراهی شماست. در پایان به امام گفت خودم نمی‌توانم بیایم ولی شمشیر تیز و اسب تازه نفسی دارم که به شما تقدیم می‌کنم. امام فرمود: ما اسب و شمشیر تو را نمی‌خواهیم. عبدالله، حسین خود تو را می‌خواهد.

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۲ ، ۰۶:۲۷
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
چند روز پیش عزیزی پیرامون "مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه" ازم سوال پرسید، بهش گفتم30تا، 20تا گناه رو تو دفترچه بنویس و روش کار کن طبق روال مذکور.
بعد بهم گفت: " لا مصب(لا مذهب)! مگه تو چه کار میکنی؟ 30تا گناه؟ هرچه قدر عاصی هم باشی 30تا خیلی زیاده!
بهش گفتم: فقط "غیبت و دروغ و تهمت و ..." گناهه؟؟ من میگم تو بشمار؛
وقتی ما کنار بخاری گرم و نرم، شام میخوریم با خانواده، یک عده در همین شهر، سطل آشغالهای جلوی رستوران ها و "فست فود"ها را به دنبال پسمانده ی دیگران، با لرز، زیر و رو میکنند! و ما در قهقه های مستانه یمان غرق بی دردی مفرط هستیم!
وقتی ما روی خوشخواب چند صدهزار تومانی با عشوه و ناز از این پهلو به ان پهلو میشویم و مرحمت میکنیم به پتوی گلبافت و نرمی ان را با پوستمان آشنا میکنیم، یک پتوی زبرِ سوراخ سوراخ، که از فرط کهنه گی هر آن پاره خواهد شد تمام گرمای خانواده ای کپرنشین زیر آسمان همین شهر است!
انوقتی که کیفور و بادکرده از انباشت ثواب هیئت، داخل تاکسی، درحال رفتن به خانه ایم، دخترک فلافل فروش معصومیت و حیایش را نیز درون ساندویچ میفروشد تا کرایه خانه یشان را بدهد.
دخترکان بزک کرده ی جلوی مجتمع تجاری که انتظار تاکسی میکشند را مربوط به فلان نقطه مرفه شهر میدانیم از سر و ریختشان، بی خبر که خرج عمل قلب مادر پیرشان، 2خواهر را هم آغوش هوس های مردان بنزسوار شمال شهر کرده است!
ان وقت که شب، آسوده آیه الکرسی زمزمه میکنیم قبل از خواب برای آرامش! صدای جیغ های عفیفه زنان بحرینی در بند خصم استبداد نفت و شهوت، که نفیر رهایی از آلوده شدن دامنشان است، هیچ آزاری برای آرامش ما ندارد!
"هیهات...اگر مرد مسلمان بمیرد که خلخال از پای زن یهودی در ملک اسلامی بیرون کشیدند، رواست" صدای پیرمردی از دل تاریخ حتی ذره ای مزه ی "سس خردل"ی که میکشیم روی هاتداگ را تلخ نمیکند که زنان مسلمان میانماری را خلخال نه، که جامه از تن بیرون میکشند.
آن زمان که قنوتمان را با گردنی کج هر چه عارفانه تر میخوانیم، همین جا، در همین نزدیکی، در پارتی شبانه ای گرگ صفتان،" تهتک العصم" نوجوانانی را بانی شده اند که ما غافل شده ایم ازشان.

آن شب سخن بی عمل بسیار گفتم از غزه و کشمیر و پاراچنار و عراق و افغانستان و ...که شرح "ماوقع" پسند مجلس نیست، من میگفتم و ما میشمردیم گناهانی که هیچگاه درون دفترچه ی تزکیه یمان نیست و ما کیفور،شمارَش از پنجاه شاید تجاوز میکرد...

اسوه:
روز شهادت سیدالشهدای اهل قلم میطلبید یک مطلب مفصل و جدا که"کامران آوینی"( که از گفتن"سید"ش اِبا داشت)؛ مدرس دانشگاه هنر که تمام وجودش را جلوه ی پوچ زمینی گرفته بود چگونه "آقا سیدمرتضی آوینی" شد و از فکه ای که والاتر از مکه میخواندش پرکشید و برتمام جلوه های کودکانه ی ما زمینی ها خندید، اما افسوس...



پی نوشت:

- کار فرهنگی و تربیتی و تشکیلاتی که این دردها خدشه ای به آن وارد ندارد اسلامی که هیچ، انسانی نیست.

-فاطمه سلام الله علیها به تاریخ آموخت: "امربه معروف و نهی ازمنکر" محدود به چند فعل اخلاقی و لَختی موی بیرون زده و موسیقی غیرمجازنیست، هزینه دارد و تاوانش نیز کوچه و در و مسمار گداخته و محسن و پهلو و... شهادت.

- مسمار میخ در نیست به ان معنای مصطلح میخ که همه میدانیم، بلکه میله ی بلند وفولادی و قطور میباشد.




۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۱۰
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

"ای شهید ای آنکه بر کرانة ازلی و ابدی وجود نشسته ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش"1

دراولین قسمت از این سلسله گفتارها،پیرامون سبک زندگی انسان انقلابی، عناصر عنوان این مطلب را بیشتر توضیح دادیم و سپس واردفضای زندگی غالب افرادی شدیم که به اصطلاح آنان را حزب اللهی، ولایی، مذهبی و انقلابی می خوانند. دراین قسمت قصد ورود به اصل ماجرا را داریم، این بخش را به "روز مرگی" اختصاص دادیم و قدری بیشتر قلم برگردنه های صعب العبورش خواهیم راند که سخن گفتن پیرامون این موضوعات ملاحظات زیادی را میطلبد.

درقسمت قبل گوشه ای از زندگی روزمره به اصطلاح انقلابیون از نظرات گذشت و رفتارهای ثابت و کلیشه ای و موروثی حاکم بر زندگی آنان(حقیر اولین مخاطب این گفتارهاست) را از بیرون به نظاره نشستیم. نداشتن روح و نشاط و تحرک و سرگردانی مفرط برجسته ترین نکته ایست که ازدیده ی ناظران میگذرد، زندگی خالی از دغدغه های اصیل و محلولی سیر شده از اهدافی تصنعی و آرمانهایی که که هیچ تلاشی برای رسیدن به ان لازم نیست روح های فربه ای که از فرط ثواب های نماز و روزه و ذکر های "ده من یک شاهی" هر روز دفتر حساب و کتاب خدا در محضرشان سنگین تر می شود و درجاتشان در بهشت ترفیع میابد. هر صاحب موهای بیرون زده از روسری و موهای روغن زده را با نگاه توبیخ آلود و تحقیر آمیز بدرقه میکنند. حلقه ی رختخواب...نمازصبح...محل تحصیل...نماز ظهر...کانون زبان...نماز مغرب...پایگاه)یا هیئت ...(خانه...تلویزیون...اینترنت...رختخواب را هر روز تکرار میکنند باکمی تغییر ثابت. گه گداری نیز کتب مذهبی و اعتقادی را غبار روبی میکنند و بر انباشت اطلاعات که تنها از آنها خمره ای از دانستی های بی روح و مخدر ساخته است، می افزایند و زندگی همین است که همین. البته اضافه کنید چاشنی انواع کلاس های تقویتی و کنکور و... را که شب جنازه ی لگدمال شده زیر پای بروکراسی خشن آموزشی و حافظه ی مالامال از اطلاعات بی خاصیت را به خانه می فرستد. تک و توکی هم گاهی به اصطلاح کار فرهنگی میکنند؛ نشریه، زیارت عاشورا با آش، مسابقات فرهنگی و ... را راه می اندازند بی آنکه بدانند ظرفیتشان چه اندازه است؟ آرمان کجاست؟ وظیفه یشان چیست؟ موقعیتشان کجاست؟  ولی زمان چه می خواهد، چه میگوید؟ به مثابه یک گردان نظامی در میدان نبرد که هرکس به هرطرف که می خواهد شلیک می کند، هرکس هر طرف خواست میرود و انگار گوش هیچکس دستور فرمانده را نمیشنود.

انقلاب به معنای تحول عمیق و بنیادین است؛ یعنی زمانیکه چیزی به چیز دیگر بدل شود فی المثل سوختن چوب و تولد ذغال.

خداوند طبیعت وجود انسان را انقلابی آفریده است به گونه ای که دائما در حال تحول است و جسم هیچ انسانی در دولحظه ی پیاپی یکی نیست. بزرگ معمار گیتی روح انسان را نیز چنین سرشته که بدین رویه متمایل باشد که امیر مومنان فرمود: " هرکس دو روزش شبیه باشد ضرر کرده است". انسان انقلابی)به دنبال تکامل (دائما در حال انقلاب است؛ هم در آفاق)جهان پیرامون خود (و هم در انفس)نفس خویش. (هیچ دو لحظه ی او شبیه به هم نیست و در کالبد سرد و تاریک و تنگ زمانه زمینگیر نمیشود، او همیشه شالوده شکنی، فراتر از تاریخیست که اطرافیان قصد ساختنش را برای او دارند که سید شهیدان اهل قلم فرمود : اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند ، دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. 2

انسان انقلابی  لحظه ای احساس آسایش ندارد چرا که دنیا دار قرار نیست، او به تعداد بلاها و مشکلات محرومان و مستضعفان و کودکان و زنان بی سرپناه و ... دل دارد و با همه ی آنان همراه است. برای آنکه گمان نرود نگارنده یاوه می گوید و انگار در زمین سیر نمیکند و از انسان هایی سخنران می راند که در ناکجا آباد میزی اند؛ "ولی نامه" را می گشاییم و در جایی از آن چنین می خوانیم:

"فرآورده‏ ى دانشگاه جمهورى اسلامى- نه به نحو استثنا بلکه به نحو قاعده- چمران‏ها باشند؛ نه اینکه چمران‏ها یک استثنا باشند. این امید، امید بى‏جائى نیست." "3یعنی حاصل حداقل 16سال نظام آموزشی ما باید سبک زندگی و سیر زیستنی به مثابه چمران داشته باشد؛ اما این معنایش تقلید کورکورانه نیست بلکه سیره و اصول ثابتی است که بر زندگی شهید دکترچمران حکفرما بوده است. حال از مصطفی کبیر قصه ی مان میپرسیم که چنین میگوید:" همیشه ازجشن و شادی گریزان بودم، خوش داشتم که شادی ها و جشن ها را برای دیگران بگذارم و سهم خود را از غم و درد برگیرم حتی هنگامیکه بر اثر ضرورت به جشنی میرفتم افسرده و ناراحت بودم زیرا به درد انسانها فکر میکردم که در غم و درد می سوختند و در جشن شرکت نداشتند، چطور ممکن است خوش باشم آنجا که دردمندانی رنج می برند و در آتش می سوزند." 4

در پایان این قسمت تمام ناقصات ایراده را به کلامی ازحضرت  امیر سلام الله علیه کامل میکنیم:

زندگی در رنج و مصیبت بهتر است از تن آسایی در رفاه5.

ادامه دارد...

غم نوشت:

تقارن فاطمیه اول ونوروزامسال، آیینه ی خواص نمای تشیع.

محرم ایام غم آلودی عموم است؛خواص و عوام. اما فاطمیه تنها خواص این خانواده سیه پوش اند،برتمام دست های از درد و رنج انتظار انتقام،نیاسوده تسلیت،برتمام صاحبان و وارثان پشت نوشته های"میروم تاانتقام زهرابگیرم" تسلیت، برتمام طراحان و منادیان شعار"راه قدس از کربلا میگذرد" تسلیت،بر امام آرمانِ "عمق استراتژیک جمهوری اسلامی مسئله فلسطین است" تسلیت بر آن لحظه ای که دستان عدالت گلوی صهیونیزم را می فشارد و انتقام تمام حق بانماد زهرا را ازتمام باطل میستاند، سلام.



1- شهید آوینی
2- همان
3- امام خامنه ای  02/ 04/ 1384
4- انسان و نیایش دکتر چمران

5- نهج البلاغه نامه45

 

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۰۰
محمدامین ایمنی

به نام  خدا

سلام اول.

شورای شهر شیراز در دویست و سی و هشتمین جلسه خود در یک طرح دوفوریتی مصوب کرده است که به پاس خدمات مدیران شهرداری شیراز، به شهردار شیراز مبلغ ۲۰۰ میلیون ریال، معاونین شهردار مبلغ ۵۰ میلیون ریال، مدیران مناطق نه‌گانه شهرداری مبلغ ۳۰ میلیون ریال و معاونین مناطق نه‌گانه هرکدام مبلغ ۱۰ میلیون ریال به عنوان «پاداش سال ۹۰» پرداخت گردد!

در نقطه ای از شهر عده ای بیت المال مردم را بسیار نرم و اتوکشیده می دزدند به نام "پاداش" در این اوضاع اقتصادی کشور و مردمان شهر همه عادی و آرام زندگی روزمره را میگذارنند و انگار گرد مرگ بر سر شهر پاشیده اند. موجوداتی از جنس انسان زیر آسمان همین شهر زیر لحاف باران و بادمیخوابند و عده ای به نام تجلیل از خدمات، میلیونها تومان پول را بی دغدغه و کاملا رسمی می دزدند. در اینجا کلامم با مردم شهر است نه با آن دزدان مسئول نما! که چرا ای مردمان شیراز سکوت کرده اید و هیچ کس انگشتان دزدان را قطع نمی کند؟ آنقدر سینه ام پر است که تاب ادامه ندارم و فقط شما و گوشه ای از"شکواییه" ی حسین بن علی علیه السلام بر سر  تمام تاریخ:

ای مردم، بزرگان عبرت بگیرید از موعظهای که خداوند به دوستان خود در قرآن میفرماید اگر شما خود را اولیای خدا میدانید، و اگر دیندارید و مخاطب قرآن هستید پس بیتفاوت نمانید و احساس تکلیف کنید! آیا ندیدهاید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آنها را توبیخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بیعدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیند؟ و نیز فرمود:«نفرین بر کسانی از بنی اسرائیل که کافر شدند. آنها که امر به معروف و نهی از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند.»(خطبه امام حسین علیه السلام در منی سال 59هجری)

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۱ ، ۲۱:۲۳
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
-یادش بخیر، زمان حضرت کارگاه گجت رو میگم، آن مرحوم همیشه هرجا کم میاورد میفرمود: "ای ...پرتوان برس به داد این ناتوان"!!!
* آره یادم می اید، میگم راستی یه سوالی، نصب العین یعنی چی؟
- والا اگه راسش رو بخوای مطمئن نیسم ولی احتمالا یکی از این معنیارو داره:
1- عذرخواهی نامه، عذرخواهم، عذر میخواهم.
2- روی اینه ام نصب میکنم تا هر روز ببینم.
3- یه چیزی شبیه به حور العین هست که فقط به  مسئولین میدن.
4- چون  بحث نامه نگاریه احتمال داره یه نوع نامه باشه که هر کس بتونه بیشتر داشته باشه جایزه میگیره!
5- یه مدرک علیه دستگاه دولتیه!
و...
اینجانب به نوبه ی خود، آغاز دور جدید نامه نگاری های سَ "ران" قوا را به ملت انقلابی پرور ایران تبریک میگویم.
مشکوک نوشت:

نمیدونم اگه خود جناب رئیس دستگاه قضا هم مخاطب مستقیم امام خامنه ای بود باز هم میگفت: «آنگاه که پاره‌ای سوء تدبیرها و گاه هواجس نفسانی در مسیر حرکت انقلاب مشکلاتی را فرا می‌نهد» یا مثل اخوی یه موضع منعطف و سرد اتخاذ میکرد؟؟؟؟؟
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۴۴
محمدامین ایمنی
به نام او
سلام اول.
وقتی دوشنبه شب فهمیدم 3روز کامل تو منطقه ایم خیلی خوشحال شدم، سریع پرسیدم "برنامه رو هم چیدین؟"
علی اکبر گفت :نه، خودت بچین. سریع گفتم اگه بشه شرهانی هم بریم، آخر دنیاست!!!!
یه سری مشخصات منطقه رو ازم پرسید بعد گفت: باشه بریم.
کل سفر رو به عشق شرهانی اومدم(البته همه مناطق کربلای ایران اند ولی...)
 برای بچه ها که صحبت میکردم میگفتم طلبتون شرهانی...
صبح شنبه بعدازنماز، صدام زد گفت: حاجی حکم ماموریتمون فقط خوزستانه، شرهانی چون ایلام هست نمیتونیم بریم. انگار یه آب سرد ریختن روم... خیلی ناراحت شدم، اومدم تو دلم بگم آخه بی معرفتا، گمنامای شرهانی، 1500 کیلومتر راه اومدم که بیام کنار کانال کمیل همونجایی که هنوز پشت نوشته های پیرهناتون از خاک بیرون زده که" میروم انتقام زهرا بگیرم"، هنوز بوی قیر داغ شب 15محرم 61هجری شمسی به مشام میرسه، همونجایی که هنوز صدای "یازینب کبری" فرمانده ی عملیات در گیر و دار خاک هاس،همونجایی که ...
بغضم رو گرفتم، چیزی نگفتم...قرار شد شب بریم معراج به عنوان آخرین منطقه...
وارد معراج که شدم اطراف شهدا شلوغ بود یه گوشه نشستم... محشری بود رفقا...بچه ها تمام فریاد سیاهی شهر رو مثل گدازه بیرون ریختن...مجلس بی نظیری بود... بعد ازمجلس رفتم کنار جایگاه، باحسرت از پشت حصیرها نگاشون میکردم... بزرگترینشون تقریبا یک متر بود، یهو دلم ریخت انگار عالم خورده تو سرم...نوشته بود محل تفحص: شرهانی...
به جز 2،3 تاشون همه مال شرهانی بودن...انگارتوی این چند دقیقه هزارتا حرف داشتن برا گفتن، اول ازهمه میگفتن ما شما رو دعوت کردیم، خودتون نیومدین، میگفتن: اگه شما رو نیاوردیم شرهانی، خودمون اومدیم پیشواز،ما ادب رو از عباس آموختیم، جلوی مهمون باید بلندشد هرچند خودش نتونست، ما بی معرفت نیستیم...
"و اما الشرهانی و ما ادرئک الشرهانی"
زمین تفتیده ی جنوب هیچگاه شب پانزدهم محرم الحرام سال 61شمسی را  ازیادنخواهد برد؛حسین پیشه گانی که عباس گونه "الا جمیلا" های زینب را به رخ طاغوتیان دهر میکشیدند که اینبار شنی تانکها و باران ترکش و خمپاره،سلیمانان زمان را در نظر خواهران
ناشناخته میکرد در میان قتله گاه شرهانی...منطقه عملیاتی محرم بغض مقدسی را  درون سینه ات می نهد که تنها با انتقام ارام میگیری...ای بسیجی دشنه برگیر که هنوز چهره ی بنت الحیدر نیلیست و چنان توشه برگیر که آن دم که باید انتقام تمام حق را از تمام باطل بگیری پنجه هایت خم نشود...
۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۱ ، ۱۳:۰۲
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

قبل نوشت:
طلبه سیرجانی به ۳ سال و نیم حبس محکوم شد.

« گوپ...گوپ...گوپ...
لطفا سکوت را رعایت فرمایید،جلسه رسمی است.
پس ازتفهیم اتهامات توسط دادستانی برطبق رای صادره از سوی دادگاه احکام مجرمان به شرح زیر قرائت میشود:
آقای "الف" متهم ردیف اول پرونده ی" برگزاری نمازجماعت در مسجد جامع شهر"، که با بلند قرائت کردن حمد و سوره در نمازصبح موجب تشویش اذهان عمومی و توهین به آرمانهای خوارج صدراسلام گردیده است به 3سال حبس و 200ضربه شلاق و پرداخت 50میلیون ریال جزای نقدی محکوم میگردد.
آقای "ت" متهم ردیف اول "پرونده ی مطالعه و تحقیق پیرامون زندگی و مشی حکومتی امام اول شیعیان" به اتهام آشنایی اذهان عمومی با "عدل علوی" و سعی بر"ایجاد گفتمان عدالت" در جامعه به اعدام در ملأ عام محکوم میگردد.

آقای "ج" متهم پرونده ی "شرکت در درگیری های مرزی ایران و عراق دربین سالهای1359تا1367" و "ایجاد ارعاب برای دشمنان اسلام" به تبعید ابد محکوم میگردد.
آقای حجت الاسلام "پ" متهم  ردیف دوم پرونده ی "پیاده روی کربلا در روزاربعین" به اتهام"دعوت مردم به مناسک ضداستکباری" به 2سال حبس محکوم میگردد.
حال،قرائت احکام دادگاه های غیابی و احکام صادره به شرح  زیر میباشد:
آقای حسین بن علی بن ابیطالب معروف به امام حسین متهم ردیف اول پرونده ی"شورش مسلحانه ی سال60 و61 هجری قمری در عراق و عربستان" که با قیام و شورش خود موجب "تشویش اذهان عمومی" و " قیام مسلحانه علیه حکومت وقت" و "توهین به ماموران دولتی" و "نادیده گرفتن  حکم قضایی" و "سدمعبر در زمین کربلا" و "برهم زننده ی آرامش عمومی به مدت14قرن" و "سواستفاده از جان و مال و آبروی مردم درجهت اهداف الهی"و ... به حبس ابد خانگی محکوم میگردد.
آقای حجت ابن الحسن العسکری معروف به امام زمان متهم ردیف اول پرونده ی"عدالت گستری در جهان" که سالها با شعارهای ازقبیل عدالتخواهی و حقوق مظلومین و خونخواهی اهل بیت موجب "تشویش خاطر مستکبران" شده است،به 10سال حبس تعزیری محکوم میگردد.

آقای سیدروح الله موسوی خمینی معروف به امام خمینی به جرم "شورش علیه حاکمیت" ، "مبارزه با ظالمان" ، "جلوگیری از تاراج سرمایه های ملی و مذهبی" ، "پاره کردن خواب زمستانی مسلمین جهان" و "به صحنه ی سیاست آوردن اسلام" و... به 5سال حبس و 10سال تبعید محکوم میگردد.»

دوستان انقلابی و مذهبی، بچه حزب اللهی ها شاید ازباب مزاح و طنز به داستان فوق بنگریداما این یک تلخنوشت کاملا محتمل برای آینده ی انقلاب اسلامی ایران است،برای صحه به این نکته گوشه های ازتاریخ انقلاب های بزرگ اسلامی را مرور میکنیم تا بنا به فرموده قرآن، شاید که عبرت بگیریم:

1- انقلاب عظیم و گسترده ی پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله

چند روز پس از ارتحال پیامبر دادگاهی تشکیل میشود که متهمان ردیف اول آن دختر و داماد پیامبر و اولین انقلابیون و مسلمانان ومجاهدین همیشه در صحنه ی اسلام بودند که به جرم"طلب حقوق" خود متهم شدند و محکوم. سپس تنها یادگار پیامبر، بی گناه، اولین شهید ولایت شد و تقاص سکوت انقلابیون و راحت طلبی یزرگان انقلاب را پس داد.

2- انقلاب مشروطیت

پس ازپیروزی انقلاب  مشروطه در اواخر سلسله ی قاجار به رهبری شیخ فضل الله نوری و روحانیت شیعه، انقلاب توسط غربزدگان خودی مصادره میشود و در دادگاهی "شیخ مشروطه" آیت الله العظمی شیخ فضل الله نوری مرجع طراز اول تهران و رهبر مشروطه توسط مشروطه خواهان به اعدام محکوم و به دار آویخته میشود.

 این گلوگاه های تاریخی نشان از انحراف انقلابهای بزرگ اسلامی دارد که به دلیل عدم حراست و سکوت انقلابیون ، نه تنها به انحراف کشیده شد بلکه انقلابیون مخلص و مجاهد را محکوم کرد و این مهم در هرانقلابی امکان وقوع دارد.

محکومیت یک طلبه ی مجاهد عدالتخواه فقط به جرم بر افراشتن پرچم مبارزه ی بافساد و لبیک گفتن به فرمان ولی اش در دادگاه اسلامی آنهم از نوع روحانیت اش و درمقابل تسامح با گنده لاتهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی امثال "مهدی هاشمی"، زنگ خطری برای انقلاب است..

در این رابطه بخوانید:



۱۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۵۱
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

در این سلسله گفتار ها که مقدمه و تبصره ای بیش نیست توجه نگارنده به "سبک زندگی انسان انقلابی" است و درتمام متن توجه به عناصر این عبارت لازم و ضروریست تا ازایجاد سو تفاهم ها و دگرفهمی ها جلوگیری شود به عبارت دیگر این مطلب پیرامون سبک و روش زندگی انسانهای سخن میراند که سعی بر درک هرچه بیشتر ازمفهومی به نام "انقلاب اسلامی" دارند تا به امیدحق بتوانند اهداف آن را پیاده سازی کنند. پس توجه  این مطلب به "سبک زندگی اسلامی" رایج در رسانه ها و محافل فرهنگی و سیاسی نیست صد البته که "سبک زندگی انسان انقلابی" برگرفته ازشرع مقدس اسلام است ولی کدام اسلام؟ همان اسلامی که انقلاب برگرفته از آن است؛ یعنی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله.1

در قسمت اول توضیحی مختصر پیرامون عنوان مطلب میدهیم:

سبک زندگی که یکی از ابعاد پیشرفت بامفهوم اسلامی است عبارتست از رفتاراجتماعی، شیوه ی زیستن2به معنای دیگر؛ سلسله رفتارهایی که ازاصول و چارچوب خاصی ساطع میشود و تمام ابعاد زندگی را در برمیگیرد. این اصول و چارچوب ها ازجهان بینی افراد که خودنیز مبتنی بر ایمان و اعتقاد و ایدئولوژی است گرفته می شود. انسان انقلابی زمانی می تواند بر اساس اعتقاد خود سبک زندگی تعریف کند که اعتقاد خودیعنی انقلاب و بالطبع آرمانها و اهداف ان را بشناسد و حداقل چارچوب ان را بداند؛ این مهم بدون شناخت و مطالعه ی منویات بنیانگذار این انقلاب و رهبر آن امری محال است. زمانی که اسلام انقلابی هنوز شناخته نشده است چگونه توقع میرود که سبک زندگی اسلامی تعریف شود و دراین راه علیه اسلام و انقلاب عمل نکرد!!

در قسمت دوم فضای فعلی حاکم بر زندگی افراد به اصطلاح انقلابی را قدری تحلیل میکنیم:

 در حال و هوای ادبیات امروز جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی(البته منظور نهادخاصی نیست) "بچه حزب اللهی" عموما به افرادی اطلاق میشود که عمدتا در جلسات منظم!هفتگی پایگاه بسیج و  هیئت های عزاداری شرکت میکنند، نمایشگاه( و فقط نمایش گاه!!) دفاع مقدس و حجاب برگزار میکنند،در طرح های مطالعاتی شرکت میکنند و سالی یکی دو کتاب تورق میکنند، در حلقه  های صالحین مثل همیشه خدای سکولار  را اثبات  میکنند و به شبهات ولایت فقیه پاسخ میدهند، همیشه... کیف اند که برای خدا فحش میخورند و ناسزا  میشنوند که:"شما حزب اللهی هستید". در راهپیمایی های مرسوم سالانه حضور دارند،کمیت اعتکاف ها را غالبا این گونه افراد پرمیکنند،سالی چندبار به سفرمشهد و قم و  جمکران میروند، همیشه به دنبال بروزترین مداحی های کشور هستند،در ایام عزا یکی ازدغدغه هایشان اینست که  کدام هیئت بروند، عکس امام و رهبری و شهدا را روی دیوار اتاق و زمینه ی صفحه ی کامپیوتر و گوشی موبایلشان قرار میدهند، اگرداشته باشند ریش میگذارند و پیراهن های ساده را روی شلوار پارچه ای راسته می اندازند، تابستان ها صندل با جوراب سفید میپوشند و زمستان ها کاپشن احمدی نژادی. بعضا دکمه ی اخر یقه را میبندند و شب ها برای تحکیم وحدت در جبهه ی انقلاب به "فست فود"ها و رستوران های بعضا مجلل میروند و جدیدترین و بعضا گرانترین غذاها را برای رضای خدا! و در راستای اهداف انقلاب اسلامی میخورند و در آروغش نیز به یاد شب گرسنه خوابانی که چند فرسخ آنسو تر بی امید و بی رغبت سر به زمین می گذارند نیستند.

برای رضای خدا! اردو های تفریحی میروند به صرف جوجه کباب تا سرحد انفجار. مجالس عزاداری برگزار میکنند و برای حفظ شأن! امام حسین علیه السلام چلو مرغ و چلو کباب میدهند. کارفرهنگی را بهانه ی درس نخواندن و درس داشتن را بهانه ی کارفرهنگی نکردن میکنند.

گاه گداری نیز پول های پاره ی خود را برای کمک به فقرا به صندوق صدقات می اندازند. برای اینکه نشان دهند بچه مذهبی ها از تکنولوژی دنیا عقب نیستند، گوشی های موبایل گران قیمت و آنچنانی میخرند و طبق حدیث" هرکس دو روزش یکسان باشد ضرر کرده است" مدام دغدغه ی ذهنشان ارتقا آن است. نهایت حس مسلمانی شان برای کودکان گل فروش چهار راه ها که از سرما پوستشان ترک خورده است و با نگاه معصومانه ی سراسر حسرت، کودکان بی دغدغه ی درون اتومبیل ها را برانداز میکنند، تنها تاسف و آه عمیقی است که نهایتا 30 ثانیه دوام  دارد. در هر انتخاباتی نیز با رای خود انقلاب را تحویل مسئولان منتخب می دهند و رسید دریافت میکنند و به تعطیلاب میروند تا انتخابات بعدی و الحمدلله همه چیز خوب است و خدا هم پسرخاله ی این مردم. چک سفید امضا داده که ما هرطور هم باشیم انقلاب راه اصلی را میرود و خدا و حجتش خودشان همه چیز را درست میکنند!!

به راستی مابرای چه انقلاب کردیم؟چرا این همه هزینه های سنگین دادیم که یک نمونه اش300هزار پیکر پاره پاره بود؟مگر این کارها را نمیشد در حکومت طاغوت انجام داد؟؟؟

این مطلب ادامه دارد...

پیشنهادنوشت:

یک پیشنهاد خوب برای حضرت جهانشاهی(طلبه ی سیرجانی) دارم؛عزیز! توهم قدری "آب روغن" قاطی کن و مثلا با اپوزیسیون خارج نشین تماس تلفنی برقرار کن و کمی با انقلاب ضدیت،بعد صوت آن را پخش کن یا مثلا چند عبارت ضد انقلاب بنویس ویا نهضت نامه نگاری راه بینداز و موشک وار از پنجره ی نداشته ی زندان بیرون پرت کن تا به سرعت نور طریق بلاد فرنگ را طی کند و آوازه ات برسر زبان مجری بی بی سی فارسی و سپس صدای امریکا و.. افتد،آنگاه در مجلس کمیته ی پیگیری برایت میفرستند و سخنگوی دستگاه قضا هر روز درباره ات کنفرانس خبری می گذارد و یحتمل دستور برکناری رئیس دادگاه روحانیت الساعه صادر میگردد.آری ای عزیز! آنجا،در لت دست"گاه قضاییه، همانطور که تجاوز جنسی برایشان "اهم" است،"جنس تجاوز" نیز، چراکه جنس تجاوزبه تو و آرمانهایت و مطالباتت قابل پیگیری نیست؛ نمیدانم شاید  دوباره یا  چند باره "شریحیزم" تاریخ تکرار شده است و کیسه های زر را مقابل قاضیانی زمین کوفته اند که از صدای سکه ها مست شوند...نمیدانم...

تفهیم نوشت:

1-منظور همه ی  افراد جامعه ی انقلابی نیستند اما فضای عمومی تقریبا همین گونه است.

2- مطلب ادامه دارد خواهشا دوستان عجله ننمایند.

3- حقیر بزرگوار اولین مخاطب این گفتار است.


1- «در انقلاب اسلامى، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بى‌بندوبارى و بى‌تفاوتى؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بى‌حالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بى‌خاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه‌ى دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدى(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، جایگزین اسلام امریکایى گردید..» امام خامنه ای حفظه الله  1369/3/10

2- امام خامنه ای حفظه الله 1391/7/23 در دیدار مردم خراسان شمالی

                      

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۲۶
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

خب! دوستان ما الان در شیراز هستیم، شهری با مردمانی شریف و انقلابی،که امام خامنه ای حفظه الله به اینجا لقب" سومین حرم اهل بیت" رو دادند. این شهر به اصطلاح "مثل گوشت قربونی" دست خاندانها و آقازاده ها و احزاب خاندان ساز  افتاده. اونجا رو نگاه کنید؛ دقت لازم نیست اونقدر بزرگ هست که کاملا مشخصه ، اون تراکتور شهرداری هست که با تمام قوا مشغول شخم زدن آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی قدس سره است. اگه دقت کنید سوخت اصلی این تراکتور تفکر لیبرال سرمایه داری میباشد که شیخ اینها در ایران در اون سالها که رئیس دولت بود گفت:«ما باید چرخ دنده های توسعه ی اقتصادی رو به حرکت در بیاریم حتی اگه بین این چرخ دنده ها استخوان"قشرآسیب پذیر" خورد بشه.» براتون ترجمه میکنم: قشر آسیب پذیر منظورش همون"مستضعفین و پابرهنه ها"بودن، نمادعینی این حرف یعنی همین چیزی که اینجا دارید میبینید توشیراز. جناب شهردار نقل به مضمون فرمودن:"من پول بالا شهری ها رو پای منقل جنوب شهری ها دود نمیکنم".

اون قلتک که اونور هست، قلتک فرمانداریه، نه نترسید...صبر کنید...کاری به شما نداره، الان مشغول جمع آوری سگهای ولگرد شهر هست،طبق گفته ی فرماندار یکی از اولویت های فرمانداری "جمع آوری سگ های ولگرد سطح شهر" میباشد.

خب! اون قسمت رو نگاه کنید، اشتباه نکنید اونا مجسمه نیستن، آدم هستن، اگه این سوال براتون پیش اومده که چرا وضعشون اینجوریه؟ باید بگم که این انسانها اصطلاحا "کارتن خواب" هستند و شب روی همین کارتن ها، زیر بزرگترین سقف دنیا یعنی آسمون میخوابند ولی مکان اصلی اینها در فراموشخانه ی مسئولین و  بعضی ازمردم این شهر هست.

خب! این ور رو نگاه کنید این "کشنده ی" بسیار قوی ترکیب خارق العاده ای از نهادهای اجرایی و مدیریتی شهر هست که با تمام توان سعی در کشیدن شهر به طرف شمال غرب یا اصطلاحا "بالا شهر"  رو داره که به حول و قوه ی الهی "حرم شاهچراغ علیه السلام" و دیگر بقاع متبرکه و پایین شهری های مستضعف از شهر بیرون بروند.

خب! اگه موافق باشید بریم سراغ یکی از شیرازی های عزیز و نظرش رو در مورد این مسائل بپرسیم:

--کاملا بی مقدمه--

نظرتون پیرامون این مشکلات عدیده تو شیراز چیه؟

_ خدمتتون که عرض کنم به نظر من بخش عمده ی این مشکلات متوجه خود ماست، ما اگر حرف امام (قدس سره) رو گوش کرده بودیم به این وضع دچار نمیشدیم، ما تو انتخابات مجلس دقت نکردیم و وصیت امام رو عمل نکردیم که فرمود:« وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مکتب های انحرافی و اشخاص تحصیل کرده و مطلع بر مسایل روز و سیاست های اسلامی به مجلس بفرستند .»1

اگه الان هیچ کس تو شهر به فکر این کارتن خوابهای بیچاره نیست و شهرداری پاس میده به فرمانداری،فرمانداری پاس میده به علوم پزشکی علوم پزشکی پاس میده به نیروی انتظامی و...هیچکس مسئولیت قبول نمیکنه به خاطراینه که تو انتخابات شورای شهر دقت  نکردیم که امام چی فرمودند؛اون بزرگوارسالهاپیش فرموده بودند که: « آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس می کردند، ملموس شان بوده است که فقر یعنی چه ، اینها می توانند به حال فقرا برسند»2 نه اون کسی که داخل خیایان قم آباد زندگی میکنه و در مرفه ترین نقطه ی شهر که نمیشه "کارتن خوابها " رو دید.معلومه  این رئیس شورای شهر و اعضاش میان یه شهردار انتخاب میکنن که دغدغه ی بیچاره ها و "کارتن خوابها" رو نداره، ازتو خیابان "نیایش" که نمیشه اهداف انقلاب اسلامی رو پیاده کرد. وقتی دفتر جناب فرماندار شبیه کاخ "الیزه"هست چه توقعی دارید که حضرت روح الله به ما فرموده:« آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم آن روزی که رییس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم . . .آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.»3

نه آقا! جبهه ی پایداری هم "پایدار" نبود  و حسرت مسئولین انقلابی در شیراز رو ماباید به گور ببریم.از اون چهارتا نماینده ی مجلس مگه سه نفر از اعضای "جبهه ی به اصطلاح پایداری" نبودن؟ کو؟کجان؟ مگه نباید این اعاظم که داعیه ی اصولگرایی دارن، در پی تحقق عدالت باشن؟ یه حرکت عدالتخواهانه ما ازاین ها ندیدیم؟

درآخرهم؛ اگربه وضع این"زاغه نشین"  که چه عرض کنم،از اونها بدبخت تر؛ "کارتن خوابها" رسیدگی نشه یعنی ضدیت با انقلاب،ضدیت با امام،ضدیت با اسلام ، کفر و یعنی اسلا م ناب آمریکایی حتی با یک وجب ریش و نماز عریض و طویل و سابقه ی جبهه و ... چرا که حضرت امام رحمة الله علیه حجت را بر ما تمام کرد:« برادرهای عزیز من ، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهی، دانشجویان محترم، روحانیون معظم، بازاریان محترم، کارگران عزیز، کارمندان محترم بیایید به هم بپیوندید، بیایید  تمام قلم ها و تمام قدم ها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد، نگذارید خون این شهیدان هدر برود، نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی، نگذارید ابر قدرت ها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند، نگذارید توطئه های ابر قدرت ها و خائنین رشد پیدا کند.»4

تذکرنوشت:
طرف امربه معروف و نهی ازمنکر فقط طبقه ی عامه جامعه نیستند، حتی اگردرسطوح بالا هم هستند شما باید به او امرکنید نه اینکه  خواهش کنید؛ باید بگویید: آقا! نکن! این کار یا این حرف درست نیست، امر و نهی باید با حالت استعلا باشد. البته این استعلا معنایش این نیست که آمران حتما باید بالاتر از ماموران و ناهیان بالاتر از منهیان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف مدل امر و نهی است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرع نیست. نمی شود گفت خواهش میکنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، بایدگفت : آقا! این اشتباه را نکن. چرا اشتباه میکنی؟ طرف هرکسی که هست - بنده که طلبه ی حقیری هستم - از بنده مهم تر هم باشد؛ او هم مخاطب امر به معروف و نهی ازمنکر قرار میگیرد.   حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) کتاب قاموس عدالت ص24

در این رابطه بخوانید:

1- مسئولین بخوانند...
2-نامه سرگشاده به جناب استاندار
3-مسئولین لیبرالند
4-گزارشی من باب سهل انگاری مسئولین
5-صحبت آقای انجوی نژاد در این مورد

1- 58/7/6

2- 62/1/1

3- همان

4- 58/8/13

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۱۸:۳۷
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
«میرحسین موسوی نام پیرمرد68ساله ایست که بهترین دعا از ن
ظرعلمای علم عرفان، یعنی "عاقبت به خیری" در حقش مستجاب نشد.» این عبارت را تابستان88 دریکی از نشریات دانشگاهی خواندم، شاید آن زمان این قدر به آن ایراد نداشتم که امروز دارم. استنباطی که ازاین جمله میکنم اینست که پیرمرد68ساله مابقی عمرش را در راه صلاح و خیر پیموده و حال در این مقطع تمام شیر را ریخته است؛این خاطره را نیز توجه داشته باشید تا برویم سر اصل مطلب؛ اردیبهشت88 بود پس از "دو در" کردن کلاس گسسته، بایکی از رفقا در خیابان20متری درحال رفتن به ساندویچی بودیم که طبق روال "فلافل" بخوریم؛هر دو مان هم نظربودیم که" اگر موسوی بیاید خیلی بهتر از خاتمیست، هرچه باشد نخست وزیر امام بوده و..."بی خبر از سوراخ هایی که انقلاب در ابتدای دهه ی اول از آن گزیده شده بود؛از همین قماش آدمهایی که  می گفتند در پاریس با امام بوده، فرزند آیت الله است و... که دیدیم در آخر پس از سوت و کف هوادارانش در عاشورا و به خاک و خون کشیدن بیش از 13هزار شهروند مسلمان به جرم حب روح الله و انقلابش در نکاه مسعود رجوی، با سرخ آب و روسری و دامن به وطن اصلی اش گریخت.
بنا ندارم زخم های کهنه و تکراری که بارها اهل معنا جراحی اش کردند به مدد همایش و نشست وکنفرانس و... را بازکنم اما ماجرا از این قرار بود که اصلا موسوی نخست وزیر امام نبود، نخست وزیر همان شخصیت همیشه در صحنه انقلاب بود که امام بارها از گفتن نام او و ملازمانش اجتناب کرده و با گفتن عباراتی نظیر:
"پیشنهاد دوستان" ، "حرف دوستان" ،" افراد دلسوز" و... که خصوصا در وصیتنامه ایشان بیشتر به چشم میخورد،ازماجراهایی نظیر "بنی صدر و بازرگان و منتظری و..." پرده کنار زده تا شاید در آینده چیزی به نام پشت پرده باقی نماند. این استوانه ی نطام در آن سالها ازتریبون نمازجمعه و مجلس به کرات این واقعیت را به اثبات رساند.
حمایت های بی شائبه او از سیاست های اقتصادی نخست وزیر که علنا مخالف نگاه امام خمینی و امام  خامنه ای( رئیس جمهور وقت ) بود و حمایت از موسوی در اختلافات شدیدی که با رئیس جمهور داشت در پیشگاه امام و...  گواهی بر این مدعاست.
امام  که بنا به مصلحت انقلاب و آرامش جبهه ها که مهمترین مسئله ی کشور بود، جبرا به ابقای موسوی در پست نخست وزیری نظر داشت اما علی رغم این موضوع  بارها با ادبیاتی شدید الحن از مواضع موسوی انتقاد کرده است از جمله در ماجرای استعفای وی در سال67.
امام خامنه ای که خود را مطیع ولایت میدانست علی رغم اختلافات شدید به حدی که در دور دوم ریاست جمهوری میفرماید: "اگر اسامی 50نفر را برای نخست وزیری به مجلس بدهم، 51 مین نفر مهندس موسوی نخواهد بود"، مصلحت کشور را "اهم" میداند و اغماض از این اختلافات میکند.
بی تردید می گویم میلیونها نفر از جماعت 13میلیونی جنبش سبز در22 خرداد، همان فریبی را خوردند که ما در اردیبهشت خورده بودیم اما خیلی ها بسیار زود متوجه این شگرد شدند و حساب خود را جداکردند اما خیلی ها نیز تا عاشورای 88 کنه داستان را نیافتند اما عاشورا مثل همیشه نقطه نمایان تلاقی حق و باطل است، آنجا که همه شک میکنند، حسین علیه السلام شک برانداز است و شد آنچه شد...
پس از آن 9دی به گفتمانی در ادبیات سیاسی ایران تبدیل شد؛ کتابش روانه بازار شد، نشریه اش زیر چاپ رفت و اعضای کمیته بزرگداشتش منصوب شدند و شاید بتوان گفت مفهومی به نام "بصیرت" روحی دوباره درفضای سیاسی و متعاقبا مذهبی و اجتماعی کشور پیدا کرد؛که تبیین و تحلیل آثار آن از حوصله بحث خارج است اما ناظر به  مبحث ارائه شده بصیرت یعنی اینکه قبل از22خرداد بدانیم که موسوی و کروبی و خاتمی و... همه از یک قماش اند و بنا به اعتراف "هاشم آغاجری" همه ازگفتمانی آمده اند که قرار است ریشه اسلام را با زدن "ولایت فقیه" بخشکاند،اگر زمانی از خواب برخیزیم که خورشید کربلا 2تا شد
ه است دیگر هزاران مختار هم به کار نیاید، اما چند نکته:
به راستی اگر9دی نبود چه میشد؟؟
به نظرمن:
  • دیگر نام کتاب حسین قدیانی"نه ده" نبود.
  • حمید رسایی نام جدیدی برای هفته نامه اش نداشت.
  • نمیشد برای اعلام موضع سیاسیون نسبت به فتنه زمان مشخص کرد.
  • تقویم هفته ی بصیرت نداشت.
  • بنا به نظر اعاظم اصولگرا؛ برای تعیین مصداق اصلح در انتخابات مجلس نهم میزان نداشتیم!!!!
  • جبهه پایداری نمیتوانست قالیباف و لاریجانی را اصولگرا نداند و مستمسک دستی برای گیر دادن نداشت.(گور پدر کانون ثروت و قدرت!!!!)
  • بسیجی ها ساندیس خور نمیشدند.
  • فائزه(با تسامح و رعایت ادب وبلاگی) با خیال راحت ساندویجش را میخورد و موتور سواری میکرد.
  • دیگر جنبش سبزی ها "مردم خداجو" نبودند.
  • محسن رضایی نامه ای برای ارشاد و راهنمایی امام خامنه ای حفظه الله نمی نوشت!!!
  •  اسم تقاطع غیر هم سطح معالی اباد بصیرت نبود!!!
  • یکی از مسئولین دانشگاه پیام نور به یکی از رفقا پیشنهاد نمیداد اسم نشریه اش را بگذارد"بصیرت"!!!
و...

بی ربط نوشت:
ما همان مزدوران همیشه ی انقلابیم که گروه خونیمان بر اساس  ساندیس های حکومتی تنظیم شده است و مبارزان همیشه ی تاریخیم که تا شرک و کفرهست در حال مبارزه ایم و تا برافراشتن پرچم "لا اله الا الله" بر قلل رفیع انسانی دست از مبارزه نکشیم و در این راه به موقع و به جا؛ چماق هم دست میگیریم و از برچسب های "شعبان بی مخ" و " چماق به دستان حکومت" و "لباس شخصی"و... هراسی نداریم که ما راه خویش را یافته ایم و در این راه از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی هراسیم و قدرت پوشالی ابر نکبت های جهان را نیز به هیچ می انگاریم. الهی و ربی من لی غیرک...



۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۷
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
آن روزی که آقایی پشت تریبون با قاطعیت میگفت: "آن کسی که  گفته اگر مهدی هاشمی را بگیرند ریشم را میزنم،حالا ریشش را بزند"، ازبصیرت حاج سعید خبر نداشت که وثیقه 10میلیارد تومانی امروز را میدید،بیماری "قبلی" آقازاده ی مفسد رامیدید،چیپس و پفک و دیزی در اتاق مراقبت های ویژه را میدید بنازم بصیرت "آقا سعید" 1 را که آوینی معظم سالها پیش گفته بود افتخار حزب الله همین است  که جوانانی اینچنین تربیت کرده است."اقا سعید" دهه شصت هیچ تفاوتی با "حاج سعیدقاسمی" دهه ی نود ندارد، او مثل خیلی از دوستان و همقطارانش بوی گند فساد و "دنیا غرقی" نمیدهد حاج سعید همان عمار خامنه ایست حتی اگر سازمان ها بخش نامه کنند او را برای سخنرانی دعوت نکنید چون خیلی تندرو است، بازخوانی مواضع آقا روح الله میشود تندروی، یعنی هرکس کتابچه های محقر الظاهر پیام ها و بیانات امام خمینی(قدس سره) را در دست داشت، پیوند عمیقی با شرکت چسب رازی دارد، باید تا توان هست به او برچسب چسباند، از "تندرو" و "بی ترمز" و "خوارج مسلک" تا "کمونیست" و "خرابکار" و "برهم زننده ی آرامش عمومی" و...
اگر منظورتان از آرامش عمومی، آرامش و راحتی در بخور بخور شما از "بیت المال ملت" است، یعنی آرامش خصوصی، می خواهم صدسال سیاه آرام نباشید،آری، ما برای این آرامش هم مخل امنیتیم، هم تندرو و خوارج و... . آنجا که تیغ عدالت را با "رانت خواری" 2 و "مصلحت کاری" و "استوانه زاده بازی" کند میکنید، برای جبران مافات باید ندای هر انسان اگاه را با این برچسب ها خفه کنیدو به زور
"ون" و زندان، واکسن وسفند وار زیستن" و "بوقلمون وار" نگریستن را به ان ها بزنید. مهدی که بیماری قلبی دارد دلش برای بانو عفت تنگ شده است، فائزه که در زندان جایی برایش نیست، فرستادنش انگلیس توبه کند در درگاه برتانیا، فقط چاقوی عدالت شما که از قضا مال ناخن گیر است،گردن پدر
زهرای کوچک را به خاطر500 هزار تومان می برد.ترسم که "شریح ها" خروج کنند از این قضاوت ها...

به مناسبت پنچر شدن قوه قضاییه در برخورد با افسد الافسدین نظام :

سخنان امام خامنه ای حفظه الله درباره عدالت

سخنان صریح، کوبنده، متقن و قانونی حمید رسایی،نماینده ی تهران در مجلس

  

بی ربط نوشت:
 
بابا نان داد، دختر نخورد، گرسنه اش شد،آمد وسط تظاهرات ساندویچ بخورد، گفت نظام و کشور وانقلاب مال "بابا" ی ماست، بابای ما استوانه ی نظام است.گفت: آقا دیکتاتور است. آن دختر را گرفتند، فحش داد، بابایش گفت: دخترم را اذیت نکنید، دل نازک است.

1.نام مستندی که شهید آوینی از حاج سعید قاسمی در جبهه ها ساخت.
2. در حدیثی از "عیون اخبار الرضا" حضرت امام رضا سلام الله علیه میفرمایند: از ویژگی های اسلام ناب مبارزه با "استحصار"(رانت خواری) است.

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۱ ، ۰۹:۵۳
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سرزمین های رویایی مردمان دهه شصت ایران را که می کاوی، نتیجه هایی قابل تامل می یابی؛ تاثیر رسانه ها، فیلم های ویدئویی و سینمایی و شبکه های ماهواره ای که اندک اندک پایشان به اتاق های نشیمن خانه ها باز میشد، کاملا مشهود است؛ آمریکا سرزمین فرصت ها،جزایرهاوایی و...

این اتوپیا1هاو بهشت های زمینی که نظام سلطه به وسیله آن قلب ها و ذهن ها را مسخرمی کرد، فرسنگ ها با جغرافیا و تمکن مالی غالب مسخرشدگان فاصله داشت و عملا یک آرزوی دست نیافتنی بود. ازاین رو ضرورت ایجاد "شبه اتوپیا"ها در هر منطقه در اندیشکده های استکبار دیده  شد. برای منطقه جنوب غرب آسیا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهترین گزینه بودند هم ازلحاظ حاکمیت و هم ازلحاظ فرهنگ.

پس از شروع به ساخت برج های آنچنانی و رشد سریع توسعه شهری مدرن، "دوبی" به سرزمین آرزوها تبدیل شد. باحرکت لودر تبلیغاتی امپراطوری رسانه ای غرب، سیل سرمایه های هنگفت به این منطقه سرازیر شد و کمتر ازچندسال دوبی را به یک منطقه ی تجاری، تفریحی و گردشگری جهانی تبدیل کرد.(توجه نگارنده ازمنظرفرهنگی است، در ادامه جستاری مختصر در مقولات فرهنگی این پدیده خواهیم داشت.)
ساخت فاحشه خانه های مدرن تحت عنوان مراکز گردشگری و تفریحی ازقبیل مشروب فروشی های متنوع، کاباره ها ، سالن های فروش زنان فاسد و... تاثیرعمیق فرهنگی خود را در منطقه به صورت کاملا مشهود گذاشت. بالطبع ایران نیز به عنوان کشورهمسایه و یکی ازجوامع هدف یکی از متاثران عمیق این موج فرهنگی شد که ازقِبل آن فیلم وسریال و موسیقی های فراوانی وارد فضای هنری کشورشد که "دوبی" را آرزوی جوان ایرانی القا میکرد.
دراین آب گل آلود، زالوهای فرهنگی- اقتصادی بااستفاده از رانت و زد و بندهای سیاسی، ماهی ها گرفتند.استوانه زاده ی نظام در پی این موج فرهنگی اراده ی یک دوبی کوچک تر در ایران را نمود.  جزیره ی کیش محل زایش این پدیده ی شوم فرهنگی – اقتصادی قرار گرفت. در زیر لوای اقتصاد لیبرالی(بازار آزاد) منطقه ی آزاد تجاری کیش تشکیل شد.طبعا  این منطقه متناسب با نام و هدف کاربری خود، فرهنگ  لیبرال را نیز به همراه داشت.

ساخت هتل های چند ده طبقه و مجتمع های تجاری، تفریحی و گردشگری عظیم پروژه ی کیش را کلید زد و تبلیغات تورهای گردشگری و تشویق بنگاه های سراسر کشور به سرمایه گذاری در کیش به اتمام این پروژه خدمت شایانی کرد.2

کیش به عشترکده ی مرفهین بی درد و طبقه ی سرمایه سالار ایران و جزیره ی رویایی مردمانی با دل هایی پر از آرزو و جیبهای خالی مبدل شد.

این تجربه ی تاریخی این تنبه را به دنبال دارد که رشد  قارچ گونه مجتمع های تجاری - تفریحی در هر سرزمینی یعنی پدیده ای به نام " دوبی ایسم".

بافت فرهنگی و شهری شیراز چند سالیست که از زالوهای خون آشامی رنج می برد که با ابزار سرمایه و رانت، هر روز بهتر از دیروز، نسبت به مکیدن خون مردمان این شهر اهتمام می ورزند.

سرمایه گذاران عربی3 که در پوشش شرکت های چند ملیتی با قراردادهای هنگفت،نهادهای مسئول را می فریبند یا می خرند و سپس اهداف خود را دنبال کرده و هیچ گونه تعهدی را نمی پذیرند.4

ناگفته نماند مسئولین شهرعامدانه یا از روی ناآگاهی با سیاستگذاری های غلط خود بستر را برای این سوداگران فراهم میکنند برای مثال چندی پیش عضو شورای شهر میگوید:" شهر شیراز کاربری تجاری دارد و به عنوان دروازه تجاری جنوب کشور مطرح است."5

مسئولان فرهنگی شهرداری شیراز نیز فارغ از توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی این مجتمع ها مجوز ساخت صادر میکنند.

مگر با ایجاد یک نمازخانه و نصب بنر و پلاکارد در مناسبت های مذهبی ماهیت موضوع تغییر میکند."حمفا"(حوزه ی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری) چه فرهنگ و اجتماعی را مدیریت می کند؟ معاونتی که فقط در بیلبوردها و بنرهای چند ده متری منصوب در شهر حضور پر رنگی دارد آن هم به صورت متناقض!!!

متناقضش از آن باب که برای مثال در بلوار شهید رجایی(فرهنگ شهر) تابلوهای تبلیغاتی وسط بلوار را یک در میان با فرمایشات امام خامنه ای(حفطه الله) پیرامون سبک زندگی ایرانی - اسلامی و تبلیغ "گلدن  سیتی" پر کرده اند، آیا این تناقض نیست؟ آیا معاون محترم فرهنگی شهرداری و کارشناسان آن از آسیب های فرهنگی و اجتماعی این مراکز بی اطلاع اند؟ در دوره ای که امام جامعه ضرورت "اصلاح الگوی مصرف" و حذف " مصرف گرایی" از سبک زندگی را متذکر میشود، ایجاد هایپر استار در چندین طبقه، چه توجیهی دارد؟ در سالی که اهتمام همه ی کشور به تقویت فرهنگ مصرف کالاهای ایرانی است، افتتاح این فروشگاه بزرگ که اکثر اجناس آن خارجی است تقابل عملی با منویات امام خامنه ای(حفظه الله) و ضدیت با حرکت رو به جلوی کشور نیست؟

تبدیل شدن این مجتمع ها به "بورس انسان بی بها" و تالار مد لباس و مو و بالطبع پمپاژ این موج به تمام فضای شهر را کدام ارگان مسئول پاسخ می دهد؟این مجتمع های کلان تجاری با قیمت های نجومی هر واحد به جز فربه کردن طبقه ای خاص به سود چه کسانی است؟چه کسانی قدرت خرید از این مراکز پر زرق و برق را دارند؟ چرا کلماتی نظیر "ستاره فارس، افتاب فارس و خلیج فارس" در افواه عمومی بار ارزشی منفی از نوع مراکز فساد و بی بند وباری پیدا کرده است؟

مسئولانی که کوس ولایت پذیریشان گوش فلک را پر کرده است و عباراتی نظیر" ولایتمداری" و "منویات مقام معظم رهبری" به سان "نقطه سر خطشان" است، چرا وضعیت فرهنگی شهری که بنا به فرموده ی امام خامنه ای (حفظه الله) "سومین حرم اهل بیت" است را رها کرده اند که هر سرمایه دار سوداگری آن را به سمت مقاصد خویش بکشد؟

والعاقبة للمتقین.

بی ربط نوشت:

امروز 2تا مهمون داشتیم هر جور خواستم سلامی، عرض ادبی، چیزی کنم دیدم حضرت روح الله قشنگ تر میگه،خیلی قشنگ تر:
سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا سلام الله ندارند.

در این رابطه بخوانید:اقتصادلیبرالی واستالینیسم درشیراز


1.سرزمین رویایی، آرمانشهر
2.از تاثیر عمیق رسانه ی ملی(اجرای کنسرت های متنوع در کیش، ساخت تله فیلم های معرفی کیش و ...) چشم پوشی نمی کنیم که در  آن سالها در اختیار محمدهاشمی  عموی این اقازاده بود ولی در این مجمل مجال پرداختن به آن نیست.
3.شرکت هایی وهابی- صهیونیستی که ضدیت خود را بارها با اسلام وشیعه آشکارا نمایش دادند،برای مثال افتتاح "هایپراستار"مجتمع خلیج فارس همراه با موسیقی و جشن و پایکوبی وقیحانه در ایام فاطمیه اول91
4.برای مثال اتمام پروژه ی حسینی الهاشمی در شمال غرب شیراز که  قرار بود توسط کارفرمای مجتمع خلیج فارس اجرا شود که وی از اجرای آن سر، باز زد و بنا به گفته مهندس زحمتکش، رئیس شورای شهر،2عضو شورای دوم شیراز درجلسه با آقای قشمی، در ازای دریافت8میلیارد، این بند را حذف کردند!!
5.علی رغم تاکید مکرر حضرت ایت الله ایمانی بر تو سعه ی صنعتی و کشاورزی منطقه و مضرات توسعه ی تجاری، این مسئولین بر توسعه ی تجاری تاکید دارند و عملا علم ضدیت بلند کرده اند.


۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۱ ، ۱۷:۰۷
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
داشتم ازکنار مجتمع  کلان تجاری شهر رد میشدم و همینجوری هی افتخار حمل میکردم و ازفرط ازدیاد افتخار نای راه رفتن نداشتم و پیش خودم می گفتم:"وای خدا،این رویاست...دارم خواب میبینم یا بیدارم؟...من توشهری زندگی میکنم که بزرگترین مجتمع کلان تجاری تو دنیا رو داره..." که یه دفعه ای خوردم به یه کلاف مویی متحرک!!! اومدم عقب تر و با دقت نگاه کردم دیدم یه پیرمرد باریش های بلند، به قول بچه ها: "ریش تا زیر چیش"!! پیش خودم گفتم چقدر قیافش آشناست؟
یهو شستم خبر دار شد!...اینکه نوستراداموسه خودمونه.
بهش گفتم : نوسترا!! این ورا؟ گفت اومدم خرید کنم تا از فیض خرید در این مجتع بی بهره نمونم.گفتم: حالا که اومدی تو شهر سومین ها، یه پیش گویی مشتی کن ببینم بلدی یا نه؟!!
دیدم نشست، بساطش رو پهن کردو ازمیان گوی وایرلسش شروع کرد به  گفتن:
"ساختمان بزرگ را میبینم با خدم و حشم فراوان در مشرق زمین،ناگهان فرو میریزد و صد مرد در آتجا میمیرند...آن مرد کت و شلواری میگوید:متاسفم!!!
کنار کوه بزرگ مدرسه ایست پهناور و شاگردان فراوان و استادی ایستاده از ریاضیات میگوید ناگهان دایناسوری مهیب از "پورت یو اس بی" موبایل استاد خارج شده
و شاگردان را میخورد...آن مرد کت وشلواری میگوید برای جمع آوری دایناسورها شرکت مخابرات 4گونی دینار طلا درخواست کرده و دارالحکومه نمیدهد.
 و مرد کت وشلواری میگوید : متاسفم.
نوجوان با نشاطی را میبینم که در حال نوشتن املا در کلاس درس، توسط دزدان آسمان ربوده میشود و مرد کت وشلواری میگوید به کارمندان وزارت خانه گفته ایم با تیر کمان سنگی سفینه ی آنان را بزنند و میگوید : متاسفم.
دخترک معصومی میان شعله ها دست و پا میزند و مردانی کت و شلواری با یقه ی گرد میگویند: میخواستی با آتیش بازی نکنی!!!!
وآن مرد کت وشلواری فقط میگوید : متاسفم.
مرد کت و شلواری در مصاف با پنج سوار یشمی پوش شکست میخورد و شوالیه هایش سواران را درون "ون" میکنند و میگویند : گوسفند باشید تا گرگه شاختون نزنه"
ولی مردکت و شلواری نمیگوید متاسفم!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۱ ، ۲۰:۰۸
محمدامین ایمنی