نرمشی برای امان نامه یا دریدن روکش مخملین
سلام اول.
«رهبر عالی ایران سرانجام مذاکره با آمریکا را پذیرفت»..«آیت الله خامنه ای برای برون رفت از معضلات سیاسی و اقتصادی، راه حل دوستی با غرب را نرمش قهرمانانه عنوان کرد»..«آیت االه علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی مجوز مذاکره با امریکا را با عنوان نرمش قهرمانانه در آستانه ی سفر حسن روحانی به نیویورک صادر کرد»..«سرانجام رهبر جمهوری اسلامی نرمش در برابر امریکا را پذیرفت»...
جملات و عبارات بالا تنها گوشه ای از شانتاژ خبری و رسانه ای مزدوران امپراطوری رسانه ای نظام سلطه بود که در یک هفته ی اخیر گوش فلک را کر کرده است! عبارت " نرمش قهرمانانه" بیانگر یک مفهوم قدیمیست در عالم دیپلماسی جمهوری اسلامی، که امام خامنه ای حفظه الله از آن به عنوان یک تاکتیک و روش برای پیشبرد اهداف عالی انقلاب و نظام یاد کردند. اما این روزها این عبارت را نوچگان فکری و وا دادگان درونی نظام سلطه، شکسته شدن کمر قامت رعنای انقلاب و بالا بردن دست تسلیم مینمایانند.
به نظر رسید در این فضای نه چندان گنگ، که تفاسیر متفاوتی از هر" دست به تفسیری" روانه ی خروجی سایت ها و خبرگزاری ها و جراید میشود؛ قلم بر صفر و یک ها رانده شود شاید رهگشایی باشد اصحاب را...
در شرایطی که ام الفساد قرن؛ آمریکا، هویج مذاکره و رهایی از تحریم ها و حل مشکلات اقتصادی در ایران را با چماغ گزینه ی نظامی به ملت ایران نشان میدهد و تنها راه برون رفت از این مهمات را نشستن بر سر میز مذاکره مینمایاند
عده ای مصاحبه میکنند و میگویند منظور سیدقائد، صلح حدیبیه است و عده ای هم؛ صلح حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام را شکوهمندانه ترین نرمش قهرمانانه ی تاریخ میخوانند و از قضا الگوی امروز! عده ای قصه ی پذیرش قطعنامه را نمونه ی نرمش قهرمانانه جلوه میدهند و البته با تعارف جام زهر!
اما به گمانم همه ره به ترکستان سیاسی دارند! در شرایط حدیبیه نیستیم چون جبهه ی داخل، استحکام لازم برای ابلاغ پیام و صدور انقلاب را دارد و نیز دلایل بسیار برای رد دست اغیار!در شرایط صلح امام مجتبی سلام الله علیه نیستیم چون امت متفرق و خسته از یاری دین خدا و ولی اش نیستند و بالعکس انگشت چدنی اربابان زر و زور و تزویر را به دهان نامبارکشان دوختند با لبیک به ندای خلق حماسه ی سیاسی رهبرشان! و اما قصه ی قطعنامه؛ پذیرش قطعنامه توسط پیر خمین به "نوشیدن جام زهر" تعبیر شد و هیچگاه منظور امام امت از نرمش قهرمانانه، نوشیدن جام زهر نیست!
این تعبیر حکیمانه ی معظم له مفسری غیر از چارچوب فکری و بیانات خود ایشان ندارد؛ حضر آقا در سال70 با ترسیم مثلث" حکم، عزت، مصلحت" هندسه ی سیاست خارجی مبتنی بر اصول انقلاب را بنا نهادند1 که هر کنش و واکنش دیپلماتیک باید دراین محدوده صورت بگیرد، در همین راستا سخنان مهم ایشان در 26 شهریور92 که در ان با اشاره به نرمش قهرمانانه، آن را به مثابه تاکتیک یک کشتی گیر دانستند که باید بداند اگر نرمشی میکند طرف مقابل او کیست و چه اهدافی در سر دارد؟ بنا به وجود یک نظام فکری منسجم در ایشان، میتوان این عبارت را نیز درهمان مثلث یاد شده چنان تقسیر کرد؛ نرمش همان مصلحت است و قهرنانانه نیز متضمن عزت ملت ایران و اما حکمت که تیزبینانه ترین روح حاکم بر این فرمایش است؛ همان پاره شدن دستکش مخملین و نمایانیدن دستهای چدنی برای ساده اندیشانیست که دهانشان اب افتاده و فرش قرمز زیر بغل دارن جهت اربابان دهکدهی خیالی جهانی!! و رسوا ساز بوقچیان مغرضیست که امام راحل فرمود" انانکه خواب امریکا را میبینند خدا بیدارشان کند". که شیطان بزرگ هیچگاه باغچه ی دیگری را شخم نخواهد زد مگر اینکه باغش را به یغما برد و لله الحمد که دیدیم در این روزها، علی رغم یک نرمش تاکتیکی ایران جبهه ی متکثر کفر کم کم چند باره نقاب از چهره بر میدارد و بر ادامه ی فشارها تا خلع ید تمام و کمال تاکید میورزد. آن پیر مراد سفر کرده برای همیشه ی تاریخ ما را به قران رجوع داده است در رویارویی با جهانخواران:
«نکتهی مهمی که همهی ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست
خود با بیگانگانقرار دهیم این است که دشمنان ما وجهانخوارانتا کِی و تا
کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبولدارند. به
یقین آنان مرزی جز عدول از همهی هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان
نمیشناسند. به گفتهی قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما
برنمیدارند، مگراینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه
نخواهیم، صهیونیستها و آمریکاو شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی
و شرافت مکتبیمان را لکه دارنمایند. بعضی مغرضین ما را به اِعمال سیاست
نفرت و کینهتوزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند و با
دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویندجمهوری اسلامی سبب
دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب
است [به] این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً
ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته اند که
امروز بی اعتبارشده اند! آری، اگر ملت ایران از همهی اصول و موازین
اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانهی عزت و اعتبار پیامبر و ائمهی
معصومین (علیهم السلام) را بادستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است
جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت
بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند
ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ماجیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک
ایران با هویت ایرانیاسلامی.»2
پس نرمش قهرمانانه هیچگاه دوستی و پذیرفتن امان نامه ی کفر برای رتق و فتق امور دنیایی ملت فهم نمیشود بلکه یک روش خردمندانه است برای اتمام حجت با ساده اندیشان و مغرضان و اربابانشان، که خمینی کبیر فرمود:«کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که
خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!... اگر بندبند استخوانهایمان راجدا
سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زندهزنده در شعلههای
آتشمانبسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به
اسارت و غارت برند، هرگز اماننامهی کفر و شرک را امضا نمیکنیم.»3
1. بیانات در دیدار مسئولان وزارت امورخارجه، 18 تیر 1370.
2. پیام امام به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه، 29 تیر 1367.
3. صحیفهی امام، ج 21، ص 69، 13 تیر 1367.
کلا توضیح دادی چی نیست پس بگو چی هست؟
رد صلح حدیبیه گفتی انسجام داخلی.اتفاقا در شرایط صلح حدیبیه مدینه در بهترین شرایط سیاسی و نظامی است...
بحث مفصل تر از اینهاست اما اینکه همه رو به یک چوب "مزدوران امپراطوری رسانه ای نظام سلطه "بزنی بی انصافی است...
اختلافات تحلیلی و سیاسی اتفاقا مایه پیشرفت است البته بشرط سازشگر و منافق و ...خطاب نکردن طرفین...
امت حزبالله کاش کمی منطقی و استدلالی برای اصول خود وقت میگذاشتند نه تنها به تظاهرات و وا ویلا کردن و سخن اقا و امام سند کردن و کف خیابون دراز کشیدن...