شیراز "سومین دوبی ایران زمین"
به نام خدا
سرزمین های رویایی مردمان دهه شصت ایران را که می کاوی، نتیجه هایی قابل تامل می یابی؛ تاثیر رسانه ها، فیلم های ویدئویی و سینمایی و شبکه های ماهواره ای که اندک اندک پایشان به اتاق های نشیمن خانه ها باز میشد، کاملا مشهود است؛ آمریکا سرزمین فرصت ها،جزایرهاوایی و...
این اتوپیا1هاو بهشت های زمینی که نظام سلطه به وسیله آن قلب ها و ذهن ها را مسخرمی کرد، فرسنگ ها با جغرافیا و تمکن مالی غالب مسخرشدگان فاصله داشت و عملا یک آرزوی دست نیافتنی بود. ازاین رو ضرورت ایجاد "شبه اتوپیا"ها در هر منطقه در اندیشکده های استکبار دیده شد. برای منطقه جنوب غرب آسیا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهترین گزینه بودند هم ازلحاظ حاکمیت و هم ازلحاظ فرهنگ.
پس از شروع به ساخت برج های آنچنانی و رشد سریع توسعه شهری مدرن، "دوبی" به سرزمین آرزوها تبدیل شد. باحرکت لودر تبلیغاتی امپراطوری رسانه ای غرب، سیل سرمایه های هنگفت به این منطقه سرازیر شد و کمتر ازچندسال دوبی را به یک منطقه ی تجاری، تفریحی و گردشگری جهانی تبدیل کرد.(توجه نگارنده ازمنظرفرهنگی است، در ادامه جستاری مختصر در مقولات فرهنگی این پدیده خواهیم داشت.)ساخت فاحشه خانه های مدرن تحت عنوان مراکز گردشگری و تفریحی ازقبیل مشروب فروشی های متنوع، کاباره ها ، سالن های فروش زنان فاسد و... تاثیرعمیق فرهنگی خود را در منطقه به صورت کاملا مشهود گذاشت. بالطبع ایران نیز به عنوان کشورهمسایه و یکی ازجوامع هدف یکی از متاثران عمیق این موج فرهنگی شد که ازقِبل آن فیلم وسریال و موسیقی های فراوانی وارد فضای هنری کشورشد که "دوبی" را آرزوی جوان ایرانی القا میکرد. دراین آب گل آلود، زالوهای فرهنگی- اقتصادی بااستفاده از رانت و زد و بندهای سیاسی، ماهی ها گرفتند.استوانه زاده ی نظام در پی این موج فرهنگی اراده ی یک دوبی کوچک تر در ایران را نمود. جزیره ی کیش محل زایش این پدیده ی شوم فرهنگی – اقتصادی قرار گرفت. در زیر لوای اقتصاد لیبرالی(بازار آزاد) منطقه ی آزاد تجاری کیش تشکیل شد.طبعا این منطقه متناسب با نام و هدف کاربری خود، فرهنگ لیبرال را نیز به همراه داشت.
ساخت هتل های چند ده طبقه و مجتمع های تجاری، تفریحی و گردشگری عظیم پروژه ی کیش را کلید زد و تبلیغات تورهای گردشگری و تشویق بنگاه های سراسر کشور به سرمایه گذاری در کیش به اتمام این پروژه خدمت شایانی کرد.2
کیش به عشترکده ی مرفهین بی درد و طبقه ی سرمایه سالار ایران و جزیره ی رویایی مردمانی با دل هایی پر از آرزو و جیبهای خالی مبدل شد.
این تجربه ی تاریخی این تنبه را به دنبال دارد که رشد قارچ گونه مجتمع های تجاری - تفریحی در هر سرزمینی یعنی پدیده ای به نام " دوبی ایسم".
بافت فرهنگی و شهری شیراز چند سالیست که از زالوهای خون آشامی رنج می برد که با ابزار سرمایه و رانت، هر روز بهتر از دیروز، نسبت به مکیدن خون مردمان این شهر اهتمام می ورزند.
سرمایه گذاران عربی3 که در پوشش شرکت های چند ملیتی با قراردادهای هنگفت،نهادهای مسئول را می فریبند یا می خرند و سپس اهداف خود را دنبال کرده و هیچ گونه تعهدی را نمی پذیرند.4
ناگفته نماند مسئولین شهرعامدانه یا از روی ناآگاهی با سیاستگذاری های غلط خود بستر را برای این سوداگران فراهم میکنند برای مثال چندی پیش عضو شورای شهر میگوید:" شهر شیراز کاربری تجاری دارد و به عنوان دروازه تجاری جنوب کشور مطرح است."5
مسئولان فرهنگی شهرداری شیراز نیز فارغ از توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی این مجتمع ها مجوز ساخت صادر میکنند.
مگر با ایجاد یک نمازخانه و نصب بنر و پلاکارد در مناسبت های مذهبی ماهیت موضوع تغییر میکند."حمفا"(حوزه ی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری) چه فرهنگ و اجتماعی را مدیریت می کند؟ معاونتی که فقط در بیلبوردها و بنرهای چند ده متری منصوب در شهر حضور پر رنگی دارد آن هم به صورت متناقض!!!متناقضش از آن باب که برای مثال در بلوار شهید رجایی(فرهنگ شهر) تابلوهای تبلیغاتی وسط بلوار را یک در میان با فرمایشات امام خامنه ای(حفطه الله) پیرامون سبک زندگی ایرانی - اسلامی و تبلیغ "گلدن سیتی" پر کرده اند، آیا این تناقض نیست؟ آیا معاون محترم فرهنگی شهرداری و کارشناسان آن از آسیب های فرهنگی و اجتماعی این مراکز بی اطلاع اند؟ در دوره ای که امام جامعه ضرورت "اصلاح الگوی مصرف" و حذف " مصرف گرایی" از سبک زندگی را متذکر میشود، ایجاد هایپر استار در چندین طبقه، چه توجیهی دارد؟ در سالی که اهتمام همه ی کشور به تقویت فرهنگ مصرف کالاهای ایرانی است، افتتاح این فروشگاه بزرگ که اکثر اجناس آن خارجی است تقابل عملی با منویات امام خامنه ای(حفظه الله) و ضدیت با حرکت رو به جلوی کشور نیست؟
تبدیل شدن این مجتمع ها به "بورس انسان بی بها" و تالار مد لباس و مو و بالطبع پمپاژ این موج به تمام فضای شهر را کدام ارگان مسئول پاسخ می دهد؟این مجتمع های کلان تجاری با قیمت های نجومی هر واحد به جز فربه کردن طبقه ای خاص به سود چه کسانی است؟چه کسانی قدرت خرید از این مراکز پر زرق و برق را دارند؟ چرا کلماتی نظیر "ستاره فارس، افتاب فارس و خلیج فارس" در افواه عمومی بار ارزشی منفی از نوع مراکز فساد و بی بند وباری پیدا کرده است؟
مسئولانی که کوس ولایت پذیریشان گوش فلک را پر کرده است و عباراتی نظیر" ولایتمداری" و "منویات مقام معظم رهبری" به سان "نقطه سر خطشان" است، چرا وضعیت فرهنگی شهری که بنا به فرموده ی امام خامنه ای (حفظه الله) "سومین حرم اهل بیت" است را رها کرده اند که هر سرمایه دار سوداگری آن را به سمت مقاصد خویش بکشد؟
والعاقبة للمتقین.
بی ربط نوشت:
امروز 2تا مهمون داشتیم هر جور خواستم سلامی، عرض ادبی، چیزی کنم دیدم حضرت روح الله قشنگ تر میگه،خیلی قشنگ تر:
سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا سلام الله ندارند.
در این رابطه بخوانید:اقتصادلیبرالی واستالینیسم درشیراز
1.سرزمین رویایی، آرمانشهر
2.از تاثیر عمیق رسانه ی ملی(اجرای کنسرت های متنوع در کیش، ساخت تله فیلم های معرفی کیش و ...) چشم پوشی نمی کنیم که در آن سالها در اختیار محمدهاشمی عموی این اقازاده بود ولی در این مجمل مجال پرداختن به آن نیست.
3.شرکت هایی وهابی- صهیونیستی که ضدیت خود را بارها با اسلام وشیعه آشکارا نمایش دادند،برای مثال افتتاح "هایپراستار"مجتمع خلیج فارس همراه با موسیقی و جشن و پایکوبی وقیحانه در ایام فاطمیه اول91
4.برای مثال اتمام پروژه ی حسینی الهاشمی در شمال غرب شیراز که قرار بود توسط کارفرمای مجتمع خلیج فارس اجرا شود که وی از اجرای آن سر، باز زد و بنا به گفته مهندس زحمتکش، رئیس شورای شهر،2عضو شورای دوم شیراز درجلسه با آقای قشمی، در ازای دریافت8میلیارد، این بند را حذف کردند!!
5.علی رغم تاکید مکرر حضرت ایت الله ایمانی بر تو سعه ی صنعتی و کشاورزی منطقه و مضرات توسعه ی تجاری، این مسئولین بر توسعه ی تجاری تاکید دارند و عملا علم ضدیت بلند کرده اند.