طلبکارانِ بدهکار
به نام خدا
سلام قبل از کلام.
نگاهی گذرا به جراید و نشریات و خبرگزاریهای رنگارنگ، سولات عجیبی را در ذهن من تداعی میکند: "این همه دعوا چرا؟برای چه؟به کجا؟"
همین دعواهای همیشگی رجال سیاسی و اخیرا نساء سیاسی بر سر تکلیف بخوانید ریاست!
هزینه های چند میلیاردی آقای "مفتتح اعظم" که به سان دستگاه "کاتر" دائما در حال چیدن روبان است، به کدامین اولویت انقلاب اختصاص داده شده است؟ مگر غیر از این است که حرکاتهای پوپولیستی و مردم فریبانه ای بیش نیست برای خیز قدرت!! مگر قدرت و ریاست چیزی غیر از سنگینی مسئولیت و تعب ورنج دارد؟
«از لحظه لحظهی روزهای مسئولیت من و شما سؤال خواهد شد. از همه سؤال خواهد شد؛ منتها آن کسی که بار سنگینی بر دوشش نیست، مثل آن کسی است که مال زیادی ندارد؛ از او حساب بخواهند، سرانگشتی یک چند قلم بیان خواهد کرد، خلاص خواهد شد. آن کسی که مالِ زیاد دارد، اندوختهای دارد، رشتههای گوناگون درآمدی دارد، طبعاً اگر از او حساب بخواهند، با یک کلمه و دو کلمه، این حساب تمام نمی شود. اگر طرف حساب، دقیق باشد و بخواهد مو را از ماست بکشد و بخواهد سختگیری کند، بخواهد با عدالت رفتار کند، طبعاً خیلی مشکل خواهد شد؛ قدم به قدم این را بایست جواب داد: این پول را از اینجا به دست آوردیم، اینجا خرج کردیم، به این دلیل به دست آوردیم، به این دلیل خرج کردیم. مسئولیت هم همین جور است.
حالا الحمدللَّه شماها علیالظاهر افراد مالدار و پولدار و ثروتمندی نیستید -انشاءاللَّه که نباشید- لیکن سنگینی مسئولیت شما از سنگینی آن مال بیشتر است. از ما سؤال می کنند: در فلان قضیه، شما مسئولیتتان چه بود؟ جزئیات مسئولیت را باید بدانید. اگر ندانیم، سؤال می کنند که چرا نمی دانستی مسئولیتت این است؟ چطور غفلت کردی؟ وقتی که بدانیم، می گویند حالا این مسئولیت را چطور ادا کردید؟ طول می کشد تا شرح بدهیم، تا بیان کنیم، تا عذر بیاوریم.
و همه بدهکاریم. همهی بشریت، همهی خلق عالم، در مقابل محاسبهی الهی بدهکارند. هیچ کس نمی تواند بگوید من میزان اعمالم به قدر کفاف پاسخگوست؛ انبیاء هم نمی توانند بگویند؛ لذا استغفار می کنند. انبیاء و اولیاء هم تا لحظهی آخر استغفار می کنند، طلب مغفرت می کنند. امام سجاد در دعا می فرماید: «و عدلک مهلکی»؛ عدالت تو، پدر من را در میآورد. لذا عرض می کنیم: «عامِلنا بفضلک». اگر بحث عدالت پیش بیاید و بخواهند مو را از ماست بکشند، و اگر در کارهایمان دقت کنیم، واویلاست. باید از خدای متعال فضل او را بخواهیم، اغماض او را بخواهیم، گذشت او را بخواهیم.
البته یک حرف هست که آن را می شود در پیشگاه خدای متعال عرضه کرد؛ و آن این است که من به قدر توانِ خودم تلاش کردم. اگر بتوانیم این را بگوئیم، خوب است. به قدری که می فهمیدم، به قدری که می توانستم و می دانستم، تلاش کردم؛ دیگر حالا کم و زیاد و نقص و مشکل و کمبود و اینهایش را عفو کن؛ اینجوری می شود.
پس باید همتمان را بگماریم به اینکه از همهی نیرو و توان و استعداد و ظرفیت استفاده کنیم. البته هر انسانی ضعفی دارد، مشکلی دارد، کمبودی دارد؛ اینها را هم به خدا محول کنیم؛ لیکن تلاش خودمان را بکنیم، از ظرفیت کم نگذاریم.
... شما ببینید در صدر اسلام، آن کسانی که ممدوح واقع شدند -حالا در فرهنگ ما، بر طبق عقیدهی ما- بیش از آنچه که به خاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شدند، به خاطر موضعگیریهای سیاسیشان، اجتماعیشان و مجاهدتشان ممدوح واقع شدند. ما ابیذر را، یا عمار را، یا مقداد را، یا میثم تمار را، یا مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح می کنیم. تاریخ، اینها را به آن مواضعی می شناسد که این مواضع، تعیین کننده بود؛ حرکت کلان جامعه را توانست هدایت کند، شکل بدهد و به پیشرفت این حرکت کمک کند. آنهایی هم که مذمت شدند، همین جور. خیلی از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر مذمت نشدند، به خاطر بینمازی مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائی که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، اینجوری ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید. پس کار خدا، کار معنوی، کار توحیدی، منحصر نیست در نماز خواندن؛ اگرچه نماز را دستکم نباید گرفت. نماز پشتوانهی همهی اینهاست. تلاوت قرآن، تدبر در قرآن، تضرع پیش خدای متعال، خواندن ادعیهی مأثور - صحیفهی سجادیه، دعای امام حسین، دعای کمیل، بقیهی این ادعیهای که هست - اینها همهاش کمک کننده است؛ روان کنندهی حرکت موتور وجود انسان است؛ که اگر چنانچه شما با خدا انس داشتید و میان خودتان و خدا را درست و اصلاح کردید، این کارها را راحتتر انجام می دهید؛ با رغبت بیشتر، با شوق بیشتر انجام میدهید. (بیانات حضرت امام خامنه ای در دیدار جمعی از مسئولان نظام 16/1/1389)»
چارتادانشجوی سرخوش نشستید دورهم میگید لنگش کن و مطمءنم خودتون از اینایی که الان ریدن تومسءولیتشون بدترید...