u

گریز

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند ، دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.
آنجا که حسین علیه السلام در صحنه است ، اگر در صحنه نباشی هرکجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز و چه نشسته به سفره شراب. خوف فرزند شک است و شک زاییده شرک و این سه ، خوف و شک و شرک راهزنان طریق حق اند ... که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راه تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد.»
سید الشهدای اهل قلم آقا سید مرتضی آوینی

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «تحلیلی» ثبت شده است

به نام خدا

سلام اول.

در این سلسله گفتار ها که مقدمه و تبصره ای بیش نیست توجه نگارنده به "سبک زندگی انسان انقلابی" است و درتمام متن توجه به عناصر این عبارت لازم و ضروریست تا ازایجاد سو تفاهم ها و دگرفهمی ها جلوگیری شود به عبارت دیگر این مطلب پیرامون سبک و روش زندگی انسانهای سخن میراند که سعی بر درک هرچه بیشتر ازمفهومی به نام "انقلاب اسلامی" دارند تا به امیدحق بتوانند اهداف آن را پیاده سازی کنند. پس توجه  این مطلب به "سبک زندگی اسلامی" رایج در رسانه ها و محافل فرهنگی و سیاسی نیست صد البته که "سبک زندگی انسان انقلابی" برگرفته ازشرع مقدس اسلام است ولی کدام اسلام؟ همان اسلامی که انقلاب برگرفته از آن است؛ یعنی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله.1

در قسمت اول توضیحی مختصر پیرامون عنوان مطلب میدهیم:

سبک زندگی که یکی از ابعاد پیشرفت بامفهوم اسلامی است عبارتست از رفتاراجتماعی، شیوه ی زیستن2به معنای دیگر؛ سلسله رفتارهایی که ازاصول و چارچوب خاصی ساطع میشود و تمام ابعاد زندگی را در برمیگیرد. این اصول و چارچوب ها ازجهان بینی افراد که خودنیز مبتنی بر ایمان و اعتقاد و ایدئولوژی است گرفته می شود. انسان انقلابی زمانی می تواند بر اساس اعتقاد خود سبک زندگی تعریف کند که اعتقاد خودیعنی انقلاب و بالطبع آرمانها و اهداف ان را بشناسد و حداقل چارچوب ان را بداند؛ این مهم بدون شناخت و مطالعه ی منویات بنیانگذار این انقلاب و رهبر آن امری محال است. زمانی که اسلام انقلابی هنوز شناخته نشده است چگونه توقع میرود که سبک زندگی اسلامی تعریف شود و دراین راه علیه اسلام و انقلاب عمل نکرد!!

در قسمت دوم فضای فعلی حاکم بر زندگی افراد به اصطلاح انقلابی را قدری تحلیل میکنیم:

 در حال و هوای ادبیات امروز جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی(البته منظور نهادخاصی نیست) "بچه حزب اللهی" عموما به افرادی اطلاق میشود که عمدتا در جلسات منظم!هفتگی پایگاه بسیج و  هیئت های عزاداری شرکت میکنند، نمایشگاه( و فقط نمایش گاه!!) دفاع مقدس و حجاب برگزار میکنند،در طرح های مطالعاتی شرکت میکنند و سالی یکی دو کتاب تورق میکنند، در حلقه  های صالحین مثل همیشه خدای سکولار  را اثبات  میکنند و به شبهات ولایت فقیه پاسخ میدهند، همیشه... کیف اند که برای خدا فحش میخورند و ناسزا  میشنوند که:"شما حزب اللهی هستید". در راهپیمایی های مرسوم سالانه حضور دارند،کمیت اعتکاف ها را غالبا این گونه افراد پرمیکنند،سالی چندبار به سفرمشهد و قم و  جمکران میروند، همیشه به دنبال بروزترین مداحی های کشور هستند،در ایام عزا یکی ازدغدغه هایشان اینست که  کدام هیئت بروند، عکس امام و رهبری و شهدا را روی دیوار اتاق و زمینه ی صفحه ی کامپیوتر و گوشی موبایلشان قرار میدهند، اگرداشته باشند ریش میگذارند و پیراهن های ساده را روی شلوار پارچه ای راسته می اندازند، تابستان ها صندل با جوراب سفید میپوشند و زمستان ها کاپشن احمدی نژادی. بعضا دکمه ی اخر یقه را میبندند و شب ها برای تحکیم وحدت در جبهه ی انقلاب به "فست فود"ها و رستوران های بعضا مجلل میروند و جدیدترین و بعضا گرانترین غذاها را برای رضای خدا! و در راستای اهداف انقلاب اسلامی میخورند و در آروغش نیز به یاد شب گرسنه خوابانی که چند فرسخ آنسو تر بی امید و بی رغبت سر به زمین می گذارند نیستند.

برای رضای خدا! اردو های تفریحی میروند به صرف جوجه کباب تا سرحد انفجار. مجالس عزاداری برگزار میکنند و برای حفظ شأن! امام حسین علیه السلام چلو مرغ و چلو کباب میدهند. کارفرهنگی را بهانه ی درس نخواندن و درس داشتن را بهانه ی کارفرهنگی نکردن میکنند.

گاه گداری نیز پول های پاره ی خود را برای کمک به فقرا به صندوق صدقات می اندازند. برای اینکه نشان دهند بچه مذهبی ها از تکنولوژی دنیا عقب نیستند، گوشی های موبایل گران قیمت و آنچنانی میخرند و طبق حدیث" هرکس دو روزش یکسان باشد ضرر کرده است" مدام دغدغه ی ذهنشان ارتقا آن است. نهایت حس مسلمانی شان برای کودکان گل فروش چهار راه ها که از سرما پوستشان ترک خورده است و با نگاه معصومانه ی سراسر حسرت، کودکان بی دغدغه ی درون اتومبیل ها را برانداز میکنند، تنها تاسف و آه عمیقی است که نهایتا 30 ثانیه دوام  دارد. در هر انتخاباتی نیز با رای خود انقلاب را تحویل مسئولان منتخب می دهند و رسید دریافت میکنند و به تعطیلاب میروند تا انتخابات بعدی و الحمدلله همه چیز خوب است و خدا هم پسرخاله ی این مردم. چک سفید امضا داده که ما هرطور هم باشیم انقلاب راه اصلی را میرود و خدا و حجتش خودشان همه چیز را درست میکنند!!

به راستی مابرای چه انقلاب کردیم؟چرا این همه هزینه های سنگین دادیم که یک نمونه اش300هزار پیکر پاره پاره بود؟مگر این کارها را نمیشد در حکومت طاغوت انجام داد؟؟؟

این مطلب ادامه دارد...

پیشنهادنوشت:

یک پیشنهاد خوب برای حضرت جهانشاهی(طلبه ی سیرجانی) دارم؛عزیز! توهم قدری "آب روغن" قاطی کن و مثلا با اپوزیسیون خارج نشین تماس تلفنی برقرار کن و کمی با انقلاب ضدیت،بعد صوت آن را پخش کن یا مثلا چند عبارت ضد انقلاب بنویس ویا نهضت نامه نگاری راه بینداز و موشک وار از پنجره ی نداشته ی زندان بیرون پرت کن تا به سرعت نور طریق بلاد فرنگ را طی کند و آوازه ات برسر زبان مجری بی بی سی فارسی و سپس صدای امریکا و.. افتد،آنگاه در مجلس کمیته ی پیگیری برایت میفرستند و سخنگوی دستگاه قضا هر روز درباره ات کنفرانس خبری می گذارد و یحتمل دستور برکناری رئیس دادگاه روحانیت الساعه صادر میگردد.آری ای عزیز! آنجا،در لت دست"گاه قضاییه، همانطور که تجاوز جنسی برایشان "اهم" است،"جنس تجاوز" نیز، چراکه جنس تجاوزبه تو و آرمانهایت و مطالباتت قابل پیگیری نیست؛ نمیدانم شاید  دوباره یا  چند باره "شریحیزم" تاریخ تکرار شده است و کیسه های زر را مقابل قاضیانی زمین کوفته اند که از صدای سکه ها مست شوند...نمیدانم...

تفهیم نوشت:

1-منظور همه ی  افراد جامعه ی انقلابی نیستند اما فضای عمومی تقریبا همین گونه است.

2- مطلب ادامه دارد خواهشا دوستان عجله ننمایند.

3- حقیر بزرگوار اولین مخاطب این گفتار است.


1- «در انقلاب اسلامى، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بى‌بندوبارى و بى‌تفاوتى؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بى‌حالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بى‌خاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه‌ى دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدى(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، جایگزین اسلام امریکایى گردید..» امام خامنه ای حفظه الله  1369/3/10

2- امام خامنه ای حفظه الله 1391/7/23 در دیدار مردم خراسان شمالی

                      

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۲۶
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.
«میرحسین موسوی نام پیرمرد68ساله ایست که بهترین دعا از ن
ظرعلمای علم عرفان، یعنی "عاقبت به خیری" در حقش مستجاب نشد.» این عبارت را تابستان88 دریکی از نشریات دانشگاهی خواندم، شاید آن زمان این قدر به آن ایراد نداشتم که امروز دارم. استنباطی که ازاین جمله میکنم اینست که پیرمرد68ساله مابقی عمرش را در راه صلاح و خیر پیموده و حال در این مقطع تمام شیر را ریخته است؛این خاطره را نیز توجه داشته باشید تا برویم سر اصل مطلب؛ اردیبهشت88 بود پس از "دو در" کردن کلاس گسسته، بایکی از رفقا در خیابان20متری درحال رفتن به ساندویچی بودیم که طبق روال "فلافل" بخوریم؛هر دو مان هم نظربودیم که" اگر موسوی بیاید خیلی بهتر از خاتمیست، هرچه باشد نخست وزیر امام بوده و..."بی خبر از سوراخ هایی که انقلاب در ابتدای دهه ی اول از آن گزیده شده بود؛از همین قماش آدمهایی که  می گفتند در پاریس با امام بوده، فرزند آیت الله است و... که دیدیم در آخر پس از سوت و کف هوادارانش در عاشورا و به خاک و خون کشیدن بیش از 13هزار شهروند مسلمان به جرم حب روح الله و انقلابش در نکاه مسعود رجوی، با سرخ آب و روسری و دامن به وطن اصلی اش گریخت.
بنا ندارم زخم های کهنه و تکراری که بارها اهل معنا جراحی اش کردند به مدد همایش و نشست وکنفرانس و... را بازکنم اما ماجرا از این قرار بود که اصلا موسوی نخست وزیر امام نبود، نخست وزیر همان شخصیت همیشه در صحنه انقلاب بود که امام بارها از گفتن نام او و ملازمانش اجتناب کرده و با گفتن عباراتی نظیر:
"پیشنهاد دوستان" ، "حرف دوستان" ،" افراد دلسوز" و... که خصوصا در وصیتنامه ایشان بیشتر به چشم میخورد،ازماجراهایی نظیر "بنی صدر و بازرگان و منتظری و..." پرده کنار زده تا شاید در آینده چیزی به نام پشت پرده باقی نماند. این استوانه ی نطام در آن سالها ازتریبون نمازجمعه و مجلس به کرات این واقعیت را به اثبات رساند.
حمایت های بی شائبه او از سیاست های اقتصادی نخست وزیر که علنا مخالف نگاه امام خمینی و امام  خامنه ای( رئیس جمهور وقت ) بود و حمایت از موسوی در اختلافات شدیدی که با رئیس جمهور داشت در پیشگاه امام و...  گواهی بر این مدعاست.
امام  که بنا به مصلحت انقلاب و آرامش جبهه ها که مهمترین مسئله ی کشور بود، جبرا به ابقای موسوی در پست نخست وزیری نظر داشت اما علی رغم این موضوع  بارها با ادبیاتی شدید الحن از مواضع موسوی انتقاد کرده است از جمله در ماجرای استعفای وی در سال67.
امام خامنه ای که خود را مطیع ولایت میدانست علی رغم اختلافات شدید به حدی که در دور دوم ریاست جمهوری میفرماید: "اگر اسامی 50نفر را برای نخست وزیری به مجلس بدهم، 51 مین نفر مهندس موسوی نخواهد بود"، مصلحت کشور را "اهم" میداند و اغماض از این اختلافات میکند.
بی تردید می گویم میلیونها نفر از جماعت 13میلیونی جنبش سبز در22 خرداد، همان فریبی را خوردند که ما در اردیبهشت خورده بودیم اما خیلی ها بسیار زود متوجه این شگرد شدند و حساب خود را جداکردند اما خیلی ها نیز تا عاشورای 88 کنه داستان را نیافتند اما عاشورا مثل همیشه نقطه نمایان تلاقی حق و باطل است، آنجا که همه شک میکنند، حسین علیه السلام شک برانداز است و شد آنچه شد...
پس از آن 9دی به گفتمانی در ادبیات سیاسی ایران تبدیل شد؛ کتابش روانه بازار شد، نشریه اش زیر چاپ رفت و اعضای کمیته بزرگداشتش منصوب شدند و شاید بتوان گفت مفهومی به نام "بصیرت" روحی دوباره درفضای سیاسی و متعاقبا مذهبی و اجتماعی کشور پیدا کرد؛که تبیین و تحلیل آثار آن از حوصله بحث خارج است اما ناظر به  مبحث ارائه شده بصیرت یعنی اینکه قبل از22خرداد بدانیم که موسوی و کروبی و خاتمی و... همه از یک قماش اند و بنا به اعتراف "هاشم آغاجری" همه ازگفتمانی آمده اند که قرار است ریشه اسلام را با زدن "ولایت فقیه" بخشکاند،اگر زمانی از خواب برخیزیم که خورشید کربلا 2تا شد
ه است دیگر هزاران مختار هم به کار نیاید، اما چند نکته:
به راستی اگر9دی نبود چه میشد؟؟
به نظرمن:
  • دیگر نام کتاب حسین قدیانی"نه ده" نبود.
  • حمید رسایی نام جدیدی برای هفته نامه اش نداشت.
  • نمیشد برای اعلام موضع سیاسیون نسبت به فتنه زمان مشخص کرد.
  • تقویم هفته ی بصیرت نداشت.
  • بنا به نظر اعاظم اصولگرا؛ برای تعیین مصداق اصلح در انتخابات مجلس نهم میزان نداشتیم!!!!
  • جبهه پایداری نمیتوانست قالیباف و لاریجانی را اصولگرا نداند و مستمسک دستی برای گیر دادن نداشت.(گور پدر کانون ثروت و قدرت!!!!)
  • بسیجی ها ساندیس خور نمیشدند.
  • فائزه(با تسامح و رعایت ادب وبلاگی) با خیال راحت ساندویجش را میخورد و موتور سواری میکرد.
  • دیگر جنبش سبزی ها "مردم خداجو" نبودند.
  • محسن رضایی نامه ای برای ارشاد و راهنمایی امام خامنه ای حفظه الله نمی نوشت!!!
  •  اسم تقاطع غیر هم سطح معالی اباد بصیرت نبود!!!
  • یکی از مسئولین دانشگاه پیام نور به یکی از رفقا پیشنهاد نمیداد اسم نشریه اش را بگذارد"بصیرت"!!!
و...

بی ربط نوشت:
ما همان مزدوران همیشه ی انقلابیم که گروه خونیمان بر اساس  ساندیس های حکومتی تنظیم شده است و مبارزان همیشه ی تاریخیم که تا شرک و کفرهست در حال مبارزه ایم و تا برافراشتن پرچم "لا اله الا الله" بر قلل رفیع انسانی دست از مبارزه نکشیم و در این راه به موقع و به جا؛ چماق هم دست میگیریم و از برچسب های "شعبان بی مخ" و " چماق به دستان حکومت" و "لباس شخصی"و... هراسی نداریم که ما راه خویش را یافته ایم و در این راه از ملامت هیچ ملامت کننده ای نمی هراسیم و قدرت پوشالی ابر نکبت های جهان را نیز به هیچ می انگاریم. الهی و ربی من لی غیرک...



۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۱ ، ۲۰:۵۷
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سرزمین های رویایی مردمان دهه شصت ایران را که می کاوی، نتیجه هایی قابل تامل می یابی؛ تاثیر رسانه ها، فیلم های ویدئویی و سینمایی و شبکه های ماهواره ای که اندک اندک پایشان به اتاق های نشیمن خانه ها باز میشد، کاملا مشهود است؛ آمریکا سرزمین فرصت ها،جزایرهاوایی و...

این اتوپیا1هاو بهشت های زمینی که نظام سلطه به وسیله آن قلب ها و ذهن ها را مسخرمی کرد، فرسنگ ها با جغرافیا و تمکن مالی غالب مسخرشدگان فاصله داشت و عملا یک آرزوی دست نیافتنی بود. ازاین رو ضرورت ایجاد "شبه اتوپیا"ها در هر منطقه در اندیشکده های استکبار دیده  شد. برای منطقه جنوب غرب آسیا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهترین گزینه بودند هم ازلحاظ حاکمیت و هم ازلحاظ فرهنگ.

پس از شروع به ساخت برج های آنچنانی و رشد سریع توسعه شهری مدرن، "دوبی" به سرزمین آرزوها تبدیل شد. باحرکت لودر تبلیغاتی امپراطوری رسانه ای غرب، سیل سرمایه های هنگفت به این منطقه سرازیر شد و کمتر ازچندسال دوبی را به یک منطقه ی تجاری، تفریحی و گردشگری جهانی تبدیل کرد.(توجه نگارنده ازمنظرفرهنگی است، در ادامه جستاری مختصر در مقولات فرهنگی این پدیده خواهیم داشت.)
ساخت فاحشه خانه های مدرن تحت عنوان مراکز گردشگری و تفریحی ازقبیل مشروب فروشی های متنوع، کاباره ها ، سالن های فروش زنان فاسد و... تاثیرعمیق فرهنگی خود را در منطقه به صورت کاملا مشهود گذاشت. بالطبع ایران نیز به عنوان کشورهمسایه و یکی ازجوامع هدف یکی از متاثران عمیق این موج فرهنگی شد که ازقِبل آن فیلم وسریال و موسیقی های فراوانی وارد فضای هنری کشورشد که "دوبی" را آرزوی جوان ایرانی القا میکرد.
دراین آب گل آلود، زالوهای فرهنگی- اقتصادی بااستفاده از رانت و زد و بندهای سیاسی، ماهی ها گرفتند.استوانه زاده ی نظام در پی این موج فرهنگی اراده ی یک دوبی کوچک تر در ایران را نمود.  جزیره ی کیش محل زایش این پدیده ی شوم فرهنگی – اقتصادی قرار گرفت. در زیر لوای اقتصاد لیبرالی(بازار آزاد) منطقه ی آزاد تجاری کیش تشکیل شد.طبعا  این منطقه متناسب با نام و هدف کاربری خود، فرهنگ  لیبرال را نیز به همراه داشت.

ساخت هتل های چند ده طبقه و مجتمع های تجاری، تفریحی و گردشگری عظیم پروژه ی کیش را کلید زد و تبلیغات تورهای گردشگری و تشویق بنگاه های سراسر کشور به سرمایه گذاری در کیش به اتمام این پروژه خدمت شایانی کرد.2

کیش به عشترکده ی مرفهین بی درد و طبقه ی سرمایه سالار ایران و جزیره ی رویایی مردمانی با دل هایی پر از آرزو و جیبهای خالی مبدل شد.

این تجربه ی تاریخی این تنبه را به دنبال دارد که رشد  قارچ گونه مجتمع های تجاری - تفریحی در هر سرزمینی یعنی پدیده ای به نام " دوبی ایسم".

بافت فرهنگی و شهری شیراز چند سالیست که از زالوهای خون آشامی رنج می برد که با ابزار سرمایه و رانت، هر روز بهتر از دیروز، نسبت به مکیدن خون مردمان این شهر اهتمام می ورزند.

سرمایه گذاران عربی3 که در پوشش شرکت های چند ملیتی با قراردادهای هنگفت،نهادهای مسئول را می فریبند یا می خرند و سپس اهداف خود را دنبال کرده و هیچ گونه تعهدی را نمی پذیرند.4

ناگفته نماند مسئولین شهرعامدانه یا از روی ناآگاهی با سیاستگذاری های غلط خود بستر را برای این سوداگران فراهم میکنند برای مثال چندی پیش عضو شورای شهر میگوید:" شهر شیراز کاربری تجاری دارد و به عنوان دروازه تجاری جنوب کشور مطرح است."5

مسئولان فرهنگی شهرداری شیراز نیز فارغ از توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی این مجتمع ها مجوز ساخت صادر میکنند.

مگر با ایجاد یک نمازخانه و نصب بنر و پلاکارد در مناسبت های مذهبی ماهیت موضوع تغییر میکند."حمفا"(حوزه ی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری) چه فرهنگ و اجتماعی را مدیریت می کند؟ معاونتی که فقط در بیلبوردها و بنرهای چند ده متری منصوب در شهر حضور پر رنگی دارد آن هم به صورت متناقض!!!

متناقضش از آن باب که برای مثال در بلوار شهید رجایی(فرهنگ شهر) تابلوهای تبلیغاتی وسط بلوار را یک در میان با فرمایشات امام خامنه ای(حفطه الله) پیرامون سبک زندگی ایرانی - اسلامی و تبلیغ "گلدن  سیتی" پر کرده اند، آیا این تناقض نیست؟ آیا معاون محترم فرهنگی شهرداری و کارشناسان آن از آسیب های فرهنگی و اجتماعی این مراکز بی اطلاع اند؟ در دوره ای که امام جامعه ضرورت "اصلاح الگوی مصرف" و حذف " مصرف گرایی" از سبک زندگی را متذکر میشود، ایجاد هایپر استار در چندین طبقه، چه توجیهی دارد؟ در سالی که اهتمام همه ی کشور به تقویت فرهنگ مصرف کالاهای ایرانی است، افتتاح این فروشگاه بزرگ که اکثر اجناس آن خارجی است تقابل عملی با منویات امام خامنه ای(حفظه الله) و ضدیت با حرکت رو به جلوی کشور نیست؟

تبدیل شدن این مجتمع ها به "بورس انسان بی بها" و تالار مد لباس و مو و بالطبع پمپاژ این موج به تمام فضای شهر را کدام ارگان مسئول پاسخ می دهد؟این مجتمع های کلان تجاری با قیمت های نجومی هر واحد به جز فربه کردن طبقه ای خاص به سود چه کسانی است؟چه کسانی قدرت خرید از این مراکز پر زرق و برق را دارند؟ چرا کلماتی نظیر "ستاره فارس، افتاب فارس و خلیج فارس" در افواه عمومی بار ارزشی منفی از نوع مراکز فساد و بی بند وباری پیدا کرده است؟

مسئولانی که کوس ولایت پذیریشان گوش فلک را پر کرده است و عباراتی نظیر" ولایتمداری" و "منویات مقام معظم رهبری" به سان "نقطه سر خطشان" است، چرا وضعیت فرهنگی شهری که بنا به فرموده ی امام خامنه ای (حفظه الله) "سومین حرم اهل بیت" است را رها کرده اند که هر سرمایه دار سوداگری آن را به سمت مقاصد خویش بکشد؟

والعاقبة للمتقین.

بی ربط نوشت:

امروز 2تا مهمون داشتیم هر جور خواستم سلامی، عرض ادبی، چیزی کنم دیدم حضرت روح الله قشنگ تر میگه،خیلی قشنگ تر:
سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا سلام الله ندارند.

در این رابطه بخوانید:اقتصادلیبرالی واستالینیسم درشیراز


1.سرزمین رویایی، آرمانشهر
2.از تاثیر عمیق رسانه ی ملی(اجرای کنسرت های متنوع در کیش، ساخت تله فیلم های معرفی کیش و ...) چشم پوشی نمی کنیم که در  آن سالها در اختیار محمدهاشمی  عموی این اقازاده بود ولی در این مجمل مجال پرداختن به آن نیست.
3.شرکت هایی وهابی- صهیونیستی که ضدیت خود را بارها با اسلام وشیعه آشکارا نمایش دادند،برای مثال افتتاح "هایپراستار"مجتمع خلیج فارس همراه با موسیقی و جشن و پایکوبی وقیحانه در ایام فاطمیه اول91
4.برای مثال اتمام پروژه ی حسینی الهاشمی در شمال غرب شیراز که  قرار بود توسط کارفرمای مجتمع خلیج فارس اجرا شود که وی از اجرای آن سر، باز زد و بنا به گفته مهندس زحمتکش، رئیس شورای شهر،2عضو شورای دوم شیراز درجلسه با آقای قشمی، در ازای دریافت8میلیارد، این بند را حذف کردند!!
5.علی رغم تاکید مکرر حضرت ایت الله ایمانی بر تو سعه ی صنعتی و کشاورزی منطقه و مضرات توسعه ی تجاری، این مسئولین بر توسعه ی تجاری تاکید دارند و عملا علم ضدیت بلند کرده اند.


۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۱ ، ۱۷:۰۷
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

فضای 16 اذر امسال را هرچه بیشتر درک میکنم بیشتر به این نکته برمیخورم که عمده ی رسانه ها و شخصیتها و صاحبان تریبون حرفشان سه چیز بیشتر نیست:

"نقد،نقد،نقد" البته در خوشبینانه ترین حالت که "دال"ش حذف نشود. قبول دارم انتقادات فراوان به جنبش دانشجویی حال حاضر را لکین محسنات چه؟؟؟

ازنظرگذراندم حال که انتحابات ریاست جمهوری را در پیش داریم، برشی از تاریخ را بررسی کنیم و نقش جنبش دانشجویی.

البته که انتخابات ریاست جمهوری سال 84 تنها نقش آفرینی جنبش دانشجویی در سطح کلان نبوده و نخواهد بود اما این مقطح یکی ازمقاطع حساس تاریخ سه دهه گذشته انقلاب به شمار می آید. فضایی که کشور 16 سال را زیر چکمه های انقلاب زدایی گذرانده است، دربین دولت نخبه گرا سیاسیون همه چیز را فراهم شده می پندارند که دولت نهم نیز ادامه راه دول قبلی را خواهد پیمود. کاندیدای مورد نظر هم مشخص شده است. اما اینجاست که جنبش های دانشجویی به طور کلی و "جنبش عدالتخواه دانشجویی" به طور خاص با بستر سازی در جامعه زمینه ی ظهور یک دولت مکتبی، انقلابی و عدالتخواه را فراهم میکند.

آنجا که علی رغم میل و باور سیاسیون زبده و کهنه کار جوانی بر پیری ،گمنامی بر شهرت، عدالت محوری بر سرمایه داری، شایسته سالاری بر اشراف سالاری توده گرایی بر خواص گرایی و .... پیروز می شود و به تعبییر حضرت آقا "دولت نهم قطار انقلاب را به مسیر خودش بازگرداند."

این اتفاق مبارک را بی معطلی باید حاصل کار جنبش دانشجویی دانست که با بستر سازی قبل از ایام انتخابات و تبلیغات و معرفی در ایام انتخابات،احمدی نژاد گمنام را بر "استوانه ی نظام"!!! هفده به هفت فائق آورد و همچنین اتخابات 88 که نقش بی بدیل و خاموش جنبش دانشجویی غیرقابل خدشه است.

این تذکرنامه دو مخاطب داشت: یکی منتقدان صرف جنبش دانشجویی و دیگری جنبش های دانشجویی که شاید نقش خود را گم کرده اند که " دانشگاه مبدا همه تحولات است."1

در آخر هم:

دانشجو موذن جامعه است، اگر خوابش ببرد نمازامت قضا می شود.2


دراین رابطه بخوانید:تشکل دانشجویی با طعم سکولار!!!


1.حضرت امام خمینی قدس سره 16/03/1358

2.شهید آیت الله بهشتی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۳۲
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.

* مجلس به اصطلاح اصولگرا ( بخوانید عبورگرا) کلیات قانون اصلاح انتخابات (بخوانید عبور از جمهوریت و دروازه ی اولیگارشی1 ) را تصویب کرد.خدا به اینان خیر دهد که همیشه بساط دغدغه  و نگرانی حضرت آقا و مسئولان دلسوز و ملت بیدار را فراهم میکنند.انگار سرخی سیلی تصویب وقف دانشگاه آزاد و  قانون حقوق مادام العمر و... به سپیدی می گراید.

* دوباره سوژه سازان همیشه ی نظام( مجلس عبورگرا) گل کاشتند و به طرح " کاهش 50 درصدی حق ماموریت های خارجی مسئولین" رای منفی دادند.2
"بخورید و بیاشامید تا منفجرشوید و پابرهنه گان و گرسنگان کشور هم به درک"3

*
بودجه های میلیاردی وزارت ارشاد به سان شاه رود به دریای جیب مفتخوران و دلالان به اصطلاح هنرمند و سینماگر ریخته میشود تا برای نظام فیلم ضدانقلاب و مروج فساد و فحشا و بی بند وباری بسازد. یک خانواده محترم و من ماد ر هستم و ... یک از هزاران گنجینه ی ماری است که در آستین پرورانده ایم(اما هیچکس نمیگوید پول نفت چه شد).

*بعد از آنکه RQ170 به بهانه ی گردشگری به ایران آمد و پناهنده ی نظامی شد، رفت  تجدید میثاق کرد با حاج حسن و کارمند وزارت شد. دیروز یکی از نوچه هایش به نام اسکن ایگل نیز هوای استاد به سر زد و آهنگ ایران کرد.

*آنگاه که نیمی از اخبار مهم کشور در مستطیل سبز گرفتار است و دعوای فلان مربی و درد ناخن فلان بازیکن دغدغه ی رسانه ی ملی است، آرمان های روح الله و جوان دغدغه مند انقلابی و اسلام ناب را باید برایش "تکویر عبدالباسط" گذاشت.

* "خداوندا!
درجهان ظلم وستم و بی داد،همه ی تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم کسی را بشناسیم.ما را یاری کن که  تو بهترین یاری کنندگانی."  روح الله موسوی خمینی.

دراین رابطه بخوانید:بیانیه دانشجویان عدالت خواه روبروی مجلس



1. اشراف سالاری
2. حقوق یک روز ماموریت خارجی مسئولان برابر با حقوق یک ماه یک کارگر 
3. سوره ی کاخ نشینان آیه ی 1
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۷
محمدامین ایمنی