u

گریز

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند ، دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.
آنجا که حسین علیه السلام در صحنه است ، اگر در صحنه نباشی هرکجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز و چه نشسته به سفره شراب. خوف فرزند شک است و شک زاییده شرک و این سه ، خوف و شک و شرک راهزنان طریق حق اند ... که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راه تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد.»
سید الشهدای اهل قلم آقا سید مرتضی آوینی

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

به نام خدا
سلام اول.
چند روز پیش عزیزی پیرامون "مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه" ازم سوال پرسید، بهش گفتم30تا، 20تا گناه رو تو دفترچه بنویس و روش کار کن طبق روال مذکور.
بعد بهم گفت: " لا مصب(لا مذهب)! مگه تو چه کار میکنی؟ 30تا گناه؟ هرچه قدر عاصی هم باشی 30تا خیلی زیاده!
بهش گفتم: فقط "غیبت و دروغ و تهمت و ..." گناهه؟؟ من میگم تو بشمار؛
وقتی ما کنار بخاری گرم و نرم، شام میخوریم با خانواده، یک عده در همین شهر، سطل آشغالهای جلوی رستوران ها و "فست فود"ها را به دنبال پسمانده ی دیگران، با لرز، زیر و رو میکنند! و ما در قهقه های مستانه یمان غرق بی دردی مفرط هستیم!
وقتی ما روی خوشخواب چند صدهزار تومانی با عشوه و ناز از این پهلو به ان پهلو میشویم و مرحمت میکنیم به پتوی گلبافت و نرمی ان را با پوستمان آشنا میکنیم، یک پتوی زبرِ سوراخ سوراخ، که از فرط کهنه گی هر آن پاره خواهد شد تمام گرمای خانواده ای کپرنشین زیر آسمان همین شهر است!
انوقتی که کیفور و بادکرده از انباشت ثواب هیئت، داخل تاکسی، درحال رفتن به خانه ایم، دخترک فلافل فروش معصومیت و حیایش را نیز درون ساندویچ میفروشد تا کرایه خانه یشان را بدهد.
دخترکان بزک کرده ی جلوی مجتمع تجاری که انتظار تاکسی میکشند را مربوط به فلان نقطه مرفه شهر میدانیم از سر و ریختشان، بی خبر که خرج عمل قلب مادر پیرشان، 2خواهر را هم آغوش هوس های مردان بنزسوار شمال شهر کرده است!
ان وقت که شب، آسوده آیه الکرسی زمزمه میکنیم قبل از خواب برای آرامش! صدای جیغ های عفیفه زنان بحرینی در بند خصم استبداد نفت و شهوت، که نفیر رهایی از آلوده شدن دامنشان است، هیچ آزاری برای آرامش ما ندارد!
"هیهات...اگر مرد مسلمان بمیرد که خلخال از پای زن یهودی در ملک اسلامی بیرون کشیدند، رواست" صدای پیرمردی از دل تاریخ حتی ذره ای مزه ی "سس خردل"ی که میکشیم روی هاتداگ را تلخ نمیکند که زنان مسلمان میانماری را خلخال نه، که جامه از تن بیرون میکشند.
آن زمان که قنوتمان را با گردنی کج هر چه عارفانه تر میخوانیم، همین جا، در همین نزدیکی، در پارتی شبانه ای گرگ صفتان،" تهتک العصم" نوجوانانی را بانی شده اند که ما غافل شده ایم ازشان.

آن شب سخن بی عمل بسیار گفتم از غزه و کشمیر و پاراچنار و عراق و افغانستان و ...که شرح "ماوقع" پسند مجلس نیست، من میگفتم و ما میشمردیم گناهانی که هیچگاه درون دفترچه ی تزکیه یمان نیست و ما کیفور،شمارَش از پنجاه شاید تجاوز میکرد...

اسوه:
روز شهادت سیدالشهدای اهل قلم میطلبید یک مطلب مفصل و جدا که"کامران آوینی"( که از گفتن"سید"ش اِبا داشت)؛ مدرس دانشگاه هنر که تمام وجودش را جلوه ی پوچ زمینی گرفته بود چگونه "آقا سیدمرتضی آوینی" شد و از فکه ای که والاتر از مکه میخواندش پرکشید و برتمام جلوه های کودکانه ی ما زمینی ها خندید، اما افسوس...



پی نوشت:

- کار فرهنگی و تربیتی و تشکیلاتی که این دردها خدشه ای به آن وارد ندارد اسلامی که هیچ، انسانی نیست.

-فاطمه سلام الله علیها به تاریخ آموخت: "امربه معروف و نهی ازمنکر" محدود به چند فعل اخلاقی و لَختی موی بیرون زده و موسیقی غیرمجازنیست، هزینه دارد و تاوانش نیز کوچه و در و مسمار گداخته و محسن و پهلو و... شهادت.

- مسمار میخ در نیست به ان معنای مصطلح میخ که همه میدانیم، بلکه میله ی بلند وفولادی و قطور میباشد.




۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۱۰
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

"ای شهید ای آنکه بر کرانة ازلی و ابدی وجود نشسته ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش"1

دراولین قسمت از این سلسله گفتارها،پیرامون سبک زندگی انسان انقلابی، عناصر عنوان این مطلب را بیشتر توضیح دادیم و سپس واردفضای زندگی غالب افرادی شدیم که به اصطلاح آنان را حزب اللهی، ولایی، مذهبی و انقلابی می خوانند. دراین قسمت قصد ورود به اصل ماجرا را داریم، این بخش را به "روز مرگی" اختصاص دادیم و قدری بیشتر قلم برگردنه های صعب العبورش خواهیم راند که سخن گفتن پیرامون این موضوعات ملاحظات زیادی را میطلبد.

درقسمت قبل گوشه ای از زندگی روزمره به اصطلاح انقلابیون از نظرات گذشت و رفتارهای ثابت و کلیشه ای و موروثی حاکم بر زندگی آنان(حقیر اولین مخاطب این گفتارهاست) را از بیرون به نظاره نشستیم. نداشتن روح و نشاط و تحرک و سرگردانی مفرط برجسته ترین نکته ایست که ازدیده ی ناظران میگذرد، زندگی خالی از دغدغه های اصیل و محلولی سیر شده از اهدافی تصنعی و آرمانهایی که که هیچ تلاشی برای رسیدن به ان لازم نیست روح های فربه ای که از فرط ثواب های نماز و روزه و ذکر های "ده من یک شاهی" هر روز دفتر حساب و کتاب خدا در محضرشان سنگین تر می شود و درجاتشان در بهشت ترفیع میابد. هر صاحب موهای بیرون زده از روسری و موهای روغن زده را با نگاه توبیخ آلود و تحقیر آمیز بدرقه میکنند. حلقه ی رختخواب...نمازصبح...محل تحصیل...نماز ظهر...کانون زبان...نماز مغرب...پایگاه)یا هیئت ...(خانه...تلویزیون...اینترنت...رختخواب را هر روز تکرار میکنند باکمی تغییر ثابت. گه گداری نیز کتب مذهبی و اعتقادی را غبار روبی میکنند و بر انباشت اطلاعات که تنها از آنها خمره ای از دانستی های بی روح و مخدر ساخته است، می افزایند و زندگی همین است که همین. البته اضافه کنید چاشنی انواع کلاس های تقویتی و کنکور و... را که شب جنازه ی لگدمال شده زیر پای بروکراسی خشن آموزشی و حافظه ی مالامال از اطلاعات بی خاصیت را به خانه می فرستد. تک و توکی هم گاهی به اصطلاح کار فرهنگی میکنند؛ نشریه، زیارت عاشورا با آش، مسابقات فرهنگی و ... را راه می اندازند بی آنکه بدانند ظرفیتشان چه اندازه است؟ آرمان کجاست؟ وظیفه یشان چیست؟ موقعیتشان کجاست؟  ولی زمان چه می خواهد، چه میگوید؟ به مثابه یک گردان نظامی در میدان نبرد که هرکس به هرطرف که می خواهد شلیک می کند، هرکس هر طرف خواست میرود و انگار گوش هیچکس دستور فرمانده را نمیشنود.

انقلاب به معنای تحول عمیق و بنیادین است؛ یعنی زمانیکه چیزی به چیز دیگر بدل شود فی المثل سوختن چوب و تولد ذغال.

خداوند طبیعت وجود انسان را انقلابی آفریده است به گونه ای که دائما در حال تحول است و جسم هیچ انسانی در دولحظه ی پیاپی یکی نیست. بزرگ معمار گیتی روح انسان را نیز چنین سرشته که بدین رویه متمایل باشد که امیر مومنان فرمود: " هرکس دو روزش شبیه باشد ضرر کرده است". انسان انقلابی)به دنبال تکامل (دائما در حال انقلاب است؛ هم در آفاق)جهان پیرامون خود (و هم در انفس)نفس خویش. (هیچ دو لحظه ی او شبیه به هم نیست و در کالبد سرد و تاریک و تنگ زمانه زمینگیر نمیشود، او همیشه شالوده شکنی، فراتر از تاریخیست که اطرافیان قصد ساختنش را برای او دارند که سید شهیدان اهل قلم فرمود : اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند ، دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد. 2

انسان انقلابی  لحظه ای احساس آسایش ندارد چرا که دنیا دار قرار نیست، او به تعداد بلاها و مشکلات محرومان و مستضعفان و کودکان و زنان بی سرپناه و ... دل دارد و با همه ی آنان همراه است. برای آنکه گمان نرود نگارنده یاوه می گوید و انگار در زمین سیر نمیکند و از انسان هایی سخنران می راند که در ناکجا آباد میزی اند؛ "ولی نامه" را می گشاییم و در جایی از آن چنین می خوانیم:

"فرآورده‏ ى دانشگاه جمهورى اسلامى- نه به نحو استثنا بلکه به نحو قاعده- چمران‏ها باشند؛ نه اینکه چمران‏ها یک استثنا باشند. این امید، امید بى‏جائى نیست." "3یعنی حاصل حداقل 16سال نظام آموزشی ما باید سبک زندگی و سیر زیستنی به مثابه چمران داشته باشد؛ اما این معنایش تقلید کورکورانه نیست بلکه سیره و اصول ثابتی است که بر زندگی شهید دکترچمران حکفرما بوده است. حال از مصطفی کبیر قصه ی مان میپرسیم که چنین میگوید:" همیشه ازجشن و شادی گریزان بودم، خوش داشتم که شادی ها و جشن ها را برای دیگران بگذارم و سهم خود را از غم و درد برگیرم حتی هنگامیکه بر اثر ضرورت به جشنی میرفتم افسرده و ناراحت بودم زیرا به درد انسانها فکر میکردم که در غم و درد می سوختند و در جشن شرکت نداشتند، چطور ممکن است خوش باشم آنجا که دردمندانی رنج می برند و در آتش می سوزند." 4

در پایان این قسمت تمام ناقصات ایراده را به کلامی ازحضرت  امیر سلام الله علیه کامل میکنیم:

زندگی در رنج و مصیبت بهتر است از تن آسایی در رفاه5.

ادامه دارد...

غم نوشت:

تقارن فاطمیه اول ونوروزامسال، آیینه ی خواص نمای تشیع.

محرم ایام غم آلودی عموم است؛خواص و عوام. اما فاطمیه تنها خواص این خانواده سیه پوش اند،برتمام دست های از درد و رنج انتظار انتقام،نیاسوده تسلیت،برتمام صاحبان و وارثان پشت نوشته های"میروم تاانتقام زهرابگیرم" تسلیت، برتمام طراحان و منادیان شعار"راه قدس از کربلا میگذرد" تسلیت،بر امام آرمانِ "عمق استراتژیک جمهوری اسلامی مسئله فلسطین است" تسلیت بر آن لحظه ای که دستان عدالت گلوی صهیونیزم را می فشارد و انتقام تمام حق بانماد زهرا را ازتمام باطل میستاند، سلام.



1- شهید آوینی
2- همان
3- امام خامنه ای  02/ 04/ 1384
4- انسان و نیایش دکتر چمران

5- نهج البلاغه نامه45

 

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۰۰
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

قبل نوشت:
طلبه سیرجانی به ۳ سال و نیم حبس محکوم شد.

« گوپ...گوپ...گوپ...
لطفا سکوت را رعایت فرمایید،جلسه رسمی است.
پس ازتفهیم اتهامات توسط دادستانی برطبق رای صادره از سوی دادگاه احکام مجرمان به شرح زیر قرائت میشود:
آقای "الف" متهم ردیف اول پرونده ی" برگزاری نمازجماعت در مسجد جامع شهر"، که با بلند قرائت کردن حمد و سوره در نمازصبح موجب تشویش اذهان عمومی و توهین به آرمانهای خوارج صدراسلام گردیده است به 3سال حبس و 200ضربه شلاق و پرداخت 50میلیون ریال جزای نقدی محکوم میگردد.
آقای "ت" متهم ردیف اول "پرونده ی مطالعه و تحقیق پیرامون زندگی و مشی حکومتی امام اول شیعیان" به اتهام آشنایی اذهان عمومی با "عدل علوی" و سعی بر"ایجاد گفتمان عدالت" در جامعه به اعدام در ملأ عام محکوم میگردد.

آقای "ج" متهم پرونده ی "شرکت در درگیری های مرزی ایران و عراق دربین سالهای1359تا1367" و "ایجاد ارعاب برای دشمنان اسلام" به تبعید ابد محکوم میگردد.
آقای حجت الاسلام "پ" متهم  ردیف دوم پرونده ی "پیاده روی کربلا در روزاربعین" به اتهام"دعوت مردم به مناسک ضداستکباری" به 2سال حبس محکوم میگردد.
حال،قرائت احکام دادگاه های غیابی و احکام صادره به شرح  زیر میباشد:
آقای حسین بن علی بن ابیطالب معروف به امام حسین متهم ردیف اول پرونده ی"شورش مسلحانه ی سال60 و61 هجری قمری در عراق و عربستان" که با قیام و شورش خود موجب "تشویش اذهان عمومی" و " قیام مسلحانه علیه حکومت وقت" و "توهین به ماموران دولتی" و "نادیده گرفتن  حکم قضایی" و "سدمعبر در زمین کربلا" و "برهم زننده ی آرامش عمومی به مدت14قرن" و "سواستفاده از جان و مال و آبروی مردم درجهت اهداف الهی"و ... به حبس ابد خانگی محکوم میگردد.
آقای حجت ابن الحسن العسکری معروف به امام زمان متهم ردیف اول پرونده ی"عدالت گستری در جهان" که سالها با شعارهای ازقبیل عدالتخواهی و حقوق مظلومین و خونخواهی اهل بیت موجب "تشویش خاطر مستکبران" شده است،به 10سال حبس تعزیری محکوم میگردد.

آقای سیدروح الله موسوی خمینی معروف به امام خمینی به جرم "شورش علیه حاکمیت" ، "مبارزه با ظالمان" ، "جلوگیری از تاراج سرمایه های ملی و مذهبی" ، "پاره کردن خواب زمستانی مسلمین جهان" و "به صحنه ی سیاست آوردن اسلام" و... به 5سال حبس و 10سال تبعید محکوم میگردد.»

دوستان انقلابی و مذهبی، بچه حزب اللهی ها شاید ازباب مزاح و طنز به داستان فوق بنگریداما این یک تلخنوشت کاملا محتمل برای آینده ی انقلاب اسلامی ایران است،برای صحه به این نکته گوشه های ازتاریخ انقلاب های بزرگ اسلامی را مرور میکنیم تا بنا به فرموده قرآن، شاید که عبرت بگیریم:

1- انقلاب عظیم و گسترده ی پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله

چند روز پس از ارتحال پیامبر دادگاهی تشکیل میشود که متهمان ردیف اول آن دختر و داماد پیامبر و اولین انقلابیون و مسلمانان ومجاهدین همیشه در صحنه ی اسلام بودند که به جرم"طلب حقوق" خود متهم شدند و محکوم. سپس تنها یادگار پیامبر، بی گناه، اولین شهید ولایت شد و تقاص سکوت انقلابیون و راحت طلبی یزرگان انقلاب را پس داد.

2- انقلاب مشروطیت

پس ازپیروزی انقلاب  مشروطه در اواخر سلسله ی قاجار به رهبری شیخ فضل الله نوری و روحانیت شیعه، انقلاب توسط غربزدگان خودی مصادره میشود و در دادگاهی "شیخ مشروطه" آیت الله العظمی شیخ فضل الله نوری مرجع طراز اول تهران و رهبر مشروطه توسط مشروطه خواهان به اعدام محکوم و به دار آویخته میشود.

 این گلوگاه های تاریخی نشان از انحراف انقلابهای بزرگ اسلامی دارد که به دلیل عدم حراست و سکوت انقلابیون ، نه تنها به انحراف کشیده شد بلکه انقلابیون مخلص و مجاهد را محکوم کرد و این مهم در هرانقلابی امکان وقوع دارد.

محکومیت یک طلبه ی مجاهد عدالتخواه فقط به جرم بر افراشتن پرچم مبارزه ی بافساد و لبیک گفتن به فرمان ولی اش در دادگاه اسلامی آنهم از نوع روحانیت اش و درمقابل تسامح با گنده لاتهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی امثال "مهدی هاشمی"، زنگ خطری برای انقلاب است..

در این رابطه بخوانید:



۱۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۵۱
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

در این سلسله گفتار ها که مقدمه و تبصره ای بیش نیست توجه نگارنده به "سبک زندگی انسان انقلابی" است و درتمام متن توجه به عناصر این عبارت لازم و ضروریست تا ازایجاد سو تفاهم ها و دگرفهمی ها جلوگیری شود به عبارت دیگر این مطلب پیرامون سبک و روش زندگی انسانهای سخن میراند که سعی بر درک هرچه بیشتر ازمفهومی به نام "انقلاب اسلامی" دارند تا به امیدحق بتوانند اهداف آن را پیاده سازی کنند. پس توجه  این مطلب به "سبک زندگی اسلامی" رایج در رسانه ها و محافل فرهنگی و سیاسی نیست صد البته که "سبک زندگی انسان انقلابی" برگرفته ازشرع مقدس اسلام است ولی کدام اسلام؟ همان اسلامی که انقلاب برگرفته از آن است؛ یعنی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و اله.1

در قسمت اول توضیحی مختصر پیرامون عنوان مطلب میدهیم:

سبک زندگی که یکی از ابعاد پیشرفت بامفهوم اسلامی است عبارتست از رفتاراجتماعی، شیوه ی زیستن2به معنای دیگر؛ سلسله رفتارهایی که ازاصول و چارچوب خاصی ساطع میشود و تمام ابعاد زندگی را در برمیگیرد. این اصول و چارچوب ها ازجهان بینی افراد که خودنیز مبتنی بر ایمان و اعتقاد و ایدئولوژی است گرفته می شود. انسان انقلابی زمانی می تواند بر اساس اعتقاد خود سبک زندگی تعریف کند که اعتقاد خودیعنی انقلاب و بالطبع آرمانها و اهداف ان را بشناسد و حداقل چارچوب ان را بداند؛ این مهم بدون شناخت و مطالعه ی منویات بنیانگذار این انقلاب و رهبر آن امری محال است. زمانی که اسلام انقلابی هنوز شناخته نشده است چگونه توقع میرود که سبک زندگی اسلامی تعریف شود و دراین راه علیه اسلام و انقلاب عمل نکرد!!

در قسمت دوم فضای فعلی حاکم بر زندگی افراد به اصطلاح انقلابی را قدری تحلیل میکنیم:

 در حال و هوای ادبیات امروز جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی(البته منظور نهادخاصی نیست) "بچه حزب اللهی" عموما به افرادی اطلاق میشود که عمدتا در جلسات منظم!هفتگی پایگاه بسیج و  هیئت های عزاداری شرکت میکنند، نمایشگاه( و فقط نمایش گاه!!) دفاع مقدس و حجاب برگزار میکنند،در طرح های مطالعاتی شرکت میکنند و سالی یکی دو کتاب تورق میکنند، در حلقه  های صالحین مثل همیشه خدای سکولار  را اثبات  میکنند و به شبهات ولایت فقیه پاسخ میدهند، همیشه... کیف اند که برای خدا فحش میخورند و ناسزا  میشنوند که:"شما حزب اللهی هستید". در راهپیمایی های مرسوم سالانه حضور دارند،کمیت اعتکاف ها را غالبا این گونه افراد پرمیکنند،سالی چندبار به سفرمشهد و قم و  جمکران میروند، همیشه به دنبال بروزترین مداحی های کشور هستند،در ایام عزا یکی ازدغدغه هایشان اینست که  کدام هیئت بروند، عکس امام و رهبری و شهدا را روی دیوار اتاق و زمینه ی صفحه ی کامپیوتر و گوشی موبایلشان قرار میدهند، اگرداشته باشند ریش میگذارند و پیراهن های ساده را روی شلوار پارچه ای راسته می اندازند، تابستان ها صندل با جوراب سفید میپوشند و زمستان ها کاپشن احمدی نژادی. بعضا دکمه ی اخر یقه را میبندند و شب ها برای تحکیم وحدت در جبهه ی انقلاب به "فست فود"ها و رستوران های بعضا مجلل میروند و جدیدترین و بعضا گرانترین غذاها را برای رضای خدا! و در راستای اهداف انقلاب اسلامی میخورند و در آروغش نیز به یاد شب گرسنه خوابانی که چند فرسخ آنسو تر بی امید و بی رغبت سر به زمین می گذارند نیستند.

برای رضای خدا! اردو های تفریحی میروند به صرف جوجه کباب تا سرحد انفجار. مجالس عزاداری برگزار میکنند و برای حفظ شأن! امام حسین علیه السلام چلو مرغ و چلو کباب میدهند. کارفرهنگی را بهانه ی درس نخواندن و درس داشتن را بهانه ی کارفرهنگی نکردن میکنند.

گاه گداری نیز پول های پاره ی خود را برای کمک به فقرا به صندوق صدقات می اندازند. برای اینکه نشان دهند بچه مذهبی ها از تکنولوژی دنیا عقب نیستند، گوشی های موبایل گران قیمت و آنچنانی میخرند و طبق حدیث" هرکس دو روزش یکسان باشد ضرر کرده است" مدام دغدغه ی ذهنشان ارتقا آن است. نهایت حس مسلمانی شان برای کودکان گل فروش چهار راه ها که از سرما پوستشان ترک خورده است و با نگاه معصومانه ی سراسر حسرت، کودکان بی دغدغه ی درون اتومبیل ها را برانداز میکنند، تنها تاسف و آه عمیقی است که نهایتا 30 ثانیه دوام  دارد. در هر انتخاباتی نیز با رای خود انقلاب را تحویل مسئولان منتخب می دهند و رسید دریافت میکنند و به تعطیلاب میروند تا انتخابات بعدی و الحمدلله همه چیز خوب است و خدا هم پسرخاله ی این مردم. چک سفید امضا داده که ما هرطور هم باشیم انقلاب راه اصلی را میرود و خدا و حجتش خودشان همه چیز را درست میکنند!!

به راستی مابرای چه انقلاب کردیم؟چرا این همه هزینه های سنگین دادیم که یک نمونه اش300هزار پیکر پاره پاره بود؟مگر این کارها را نمیشد در حکومت طاغوت انجام داد؟؟؟

این مطلب ادامه دارد...

پیشنهادنوشت:

یک پیشنهاد خوب برای حضرت جهانشاهی(طلبه ی سیرجانی) دارم؛عزیز! توهم قدری "آب روغن" قاطی کن و مثلا با اپوزیسیون خارج نشین تماس تلفنی برقرار کن و کمی با انقلاب ضدیت،بعد صوت آن را پخش کن یا مثلا چند عبارت ضد انقلاب بنویس ویا نهضت نامه نگاری راه بینداز و موشک وار از پنجره ی نداشته ی زندان بیرون پرت کن تا به سرعت نور طریق بلاد فرنگ را طی کند و آوازه ات برسر زبان مجری بی بی سی فارسی و سپس صدای امریکا و.. افتد،آنگاه در مجلس کمیته ی پیگیری برایت میفرستند و سخنگوی دستگاه قضا هر روز درباره ات کنفرانس خبری می گذارد و یحتمل دستور برکناری رئیس دادگاه روحانیت الساعه صادر میگردد.آری ای عزیز! آنجا،در لت دست"گاه قضاییه، همانطور که تجاوز جنسی برایشان "اهم" است،"جنس تجاوز" نیز، چراکه جنس تجاوزبه تو و آرمانهایت و مطالباتت قابل پیگیری نیست؛ نمیدانم شاید  دوباره یا  چند باره "شریحیزم" تاریخ تکرار شده است و کیسه های زر را مقابل قاضیانی زمین کوفته اند که از صدای سکه ها مست شوند...نمیدانم...

تفهیم نوشت:

1-منظور همه ی  افراد جامعه ی انقلابی نیستند اما فضای عمومی تقریبا همین گونه است.

2- مطلب ادامه دارد خواهشا دوستان عجله ننمایند.

3- حقیر بزرگوار اولین مخاطب این گفتار است.


1- «در انقلاب اسلامى، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بى‌بندوبارى و بى‌تفاوتى؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بى‌حالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بى‌خاصیت؛ اسلام نجاتبخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه‌ى دست قدرتها؛ و خلاصه اسلام ناب محمّدى(صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، جایگزین اسلام امریکایى گردید..» امام خامنه ای حفظه الله  1369/3/10

2- امام خامنه ای حفظه الله 1391/7/23 در دیدار مردم خراسان شمالی

                      

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۱ ، ۱۸:۲۶
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

خب! دوستان ما الان در شیراز هستیم، شهری با مردمانی شریف و انقلابی،که امام خامنه ای حفظه الله به اینجا لقب" سومین حرم اهل بیت" رو دادند. این شهر به اصطلاح "مثل گوشت قربونی" دست خاندانها و آقازاده ها و احزاب خاندان ساز  افتاده. اونجا رو نگاه کنید؛ دقت لازم نیست اونقدر بزرگ هست که کاملا مشخصه ، اون تراکتور شهرداری هست که با تمام قوا مشغول شخم زدن آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی قدس سره است. اگه دقت کنید سوخت اصلی این تراکتور تفکر لیبرال سرمایه داری میباشد که شیخ اینها در ایران در اون سالها که رئیس دولت بود گفت:«ما باید چرخ دنده های توسعه ی اقتصادی رو به حرکت در بیاریم حتی اگه بین این چرخ دنده ها استخوان"قشرآسیب پذیر" خورد بشه.» براتون ترجمه میکنم: قشر آسیب پذیر منظورش همون"مستضعفین و پابرهنه ها"بودن، نمادعینی این حرف یعنی همین چیزی که اینجا دارید میبینید توشیراز. جناب شهردار نقل به مضمون فرمودن:"من پول بالا شهری ها رو پای منقل جنوب شهری ها دود نمیکنم".

اون قلتک که اونور هست، قلتک فرمانداریه، نه نترسید...صبر کنید...کاری به شما نداره، الان مشغول جمع آوری سگهای ولگرد شهر هست،طبق گفته ی فرماندار یکی از اولویت های فرمانداری "جمع آوری سگ های ولگرد سطح شهر" میباشد.

خب! اون قسمت رو نگاه کنید، اشتباه نکنید اونا مجسمه نیستن، آدم هستن، اگه این سوال براتون پیش اومده که چرا وضعشون اینجوریه؟ باید بگم که این انسانها اصطلاحا "کارتن خواب" هستند و شب روی همین کارتن ها، زیر بزرگترین سقف دنیا یعنی آسمون میخوابند ولی مکان اصلی اینها در فراموشخانه ی مسئولین و  بعضی ازمردم این شهر هست.

خب! این ور رو نگاه کنید این "کشنده ی" بسیار قوی ترکیب خارق العاده ای از نهادهای اجرایی و مدیریتی شهر هست که با تمام توان سعی در کشیدن شهر به طرف شمال غرب یا اصطلاحا "بالا شهر"  رو داره که به حول و قوه ی الهی "حرم شاهچراغ علیه السلام" و دیگر بقاع متبرکه و پایین شهری های مستضعف از شهر بیرون بروند.

خب! اگه موافق باشید بریم سراغ یکی از شیرازی های عزیز و نظرش رو در مورد این مسائل بپرسیم:

--کاملا بی مقدمه--

نظرتون پیرامون این مشکلات عدیده تو شیراز چیه؟

_ خدمتتون که عرض کنم به نظر من بخش عمده ی این مشکلات متوجه خود ماست، ما اگر حرف امام (قدس سره) رو گوش کرده بودیم به این وضع دچار نمیشدیم، ما تو انتخابات مجلس دقت نکردیم و وصیت امام رو عمل نکردیم که فرمود:« وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم به سوی غرب یا شرق و بدون گرایش به مکتب های انحرافی و اشخاص تحصیل کرده و مطلع بر مسایل روز و سیاست های اسلامی به مجلس بفرستند .»1

اگه الان هیچ کس تو شهر به فکر این کارتن خوابهای بیچاره نیست و شهرداری پاس میده به فرمانداری،فرمانداری پاس میده به علوم پزشکی علوم پزشکی پاس میده به نیروی انتظامی و...هیچکس مسئولیت قبول نمیکنه به خاطراینه که تو انتخابات شورای شهر دقت  نکردیم که امام چی فرمودند؛اون بزرگوارسالهاپیش فرموده بودند که: « آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس می کردند، ملموس شان بوده است که فقر یعنی چه ، اینها می توانند به حال فقرا برسند»2 نه اون کسی که داخل خیایان قم آباد زندگی میکنه و در مرفه ترین نقطه ی شهر که نمیشه "کارتن خوابها " رو دید.معلومه  این رئیس شورای شهر و اعضاش میان یه شهردار انتخاب میکنن که دغدغه ی بیچاره ها و "کارتن خوابها" رو نداره، ازتو خیابان "نیایش" که نمیشه اهداف انقلاب اسلامی رو پیاده کرد. وقتی دفتر جناب فرماندار شبیه کاخ "الیزه"هست چه توقعی دارید که حضرت روح الله به ما فرموده:« آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم آن روزی که رییس جمهور ما خدای نخواسته از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم . . .آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشند چطور و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تاثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.»3

نه آقا! جبهه ی پایداری هم "پایدار" نبود  و حسرت مسئولین انقلابی در شیراز رو ماباید به گور ببریم.از اون چهارتا نماینده ی مجلس مگه سه نفر از اعضای "جبهه ی به اصطلاح پایداری" نبودن؟ کو؟کجان؟ مگه نباید این اعاظم که داعیه ی اصولگرایی دارن، در پی تحقق عدالت باشن؟ یه حرکت عدالتخواهانه ما ازاین ها ندیدیم؟

درآخرهم؛ اگربه وضع این"زاغه نشین"  که چه عرض کنم،از اونها بدبخت تر؛ "کارتن خوابها" رسیدگی نشه یعنی ضدیت با انقلاب،ضدیت با امام،ضدیت با اسلام ، کفر و یعنی اسلا م ناب آمریکایی حتی با یک وجب ریش و نماز عریض و طویل و سابقه ی جبهه و ... چرا که حضرت امام رحمة الله علیه حجت را بر ما تمام کرد:« برادرهای عزیز من ، برادرهای روشنفکر، برادران نویسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهی، دانشجویان محترم، روحانیون معظم، بازاریان محترم، کارگران عزیز، کارمندان محترم بیایید به هم بپیوندید، بیایید  تمام قلم ها و تمام قدم ها و تمام گفتار ما بر منافع این قشر مستضعف باشد، نگذارید خون این شهیدان هدر برود، نگذارید زاغه نشینان ما باز ادامه بدهند به زاغه نشینی، نگذارید ابر قدرت ها باز به طمع بلعیدن ما بیفتند، نگذارید توطئه های ابر قدرت ها و خائنین رشد پیدا کند.»4

تذکرنوشت:
طرف امربه معروف و نهی ازمنکر فقط طبقه ی عامه جامعه نیستند، حتی اگردرسطوح بالا هم هستند شما باید به او امرکنید نه اینکه  خواهش کنید؛ باید بگویید: آقا! نکن! این کار یا این حرف درست نیست، امر و نهی باید با حالت استعلا باشد. البته این استعلا معنایش این نیست که آمران حتما باید بالاتر از ماموران و ناهیان بالاتر از منهیان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف مدل امر و نهی است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرع نیست. نمی شود گفت خواهش میکنم شما این اشتباه را نکنید؛ نه، بایدگفت : آقا! این اشتباه را نکن. چرا اشتباه میکنی؟ طرف هرکسی که هست - بنده که طلبه ی حقیری هستم - از بنده مهم تر هم باشد؛ او هم مخاطب امر به معروف و نهی ازمنکر قرار میگیرد.   حضرت امام خامنه ای(حفظه الله) کتاب قاموس عدالت ص24

در این رابطه بخوانید:

1- مسئولین بخوانند...
2-نامه سرگشاده به جناب استاندار
3-مسئولین لیبرالند
4-گزارشی من باب سهل انگاری مسئولین
5-صحبت آقای انجوی نژاد در این مورد

1- 58/7/6

2- 62/1/1

3- همان

4- 58/8/13

۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۱ ، ۱۸:۳۷
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سرزمین های رویایی مردمان دهه شصت ایران را که می کاوی، نتیجه هایی قابل تامل می یابی؛ تاثیر رسانه ها، فیلم های ویدئویی و سینمایی و شبکه های ماهواره ای که اندک اندک پایشان به اتاق های نشیمن خانه ها باز میشد، کاملا مشهود است؛ آمریکا سرزمین فرصت ها،جزایرهاوایی و...

این اتوپیا1هاو بهشت های زمینی که نظام سلطه به وسیله آن قلب ها و ذهن ها را مسخرمی کرد، فرسنگ ها با جغرافیا و تمکن مالی غالب مسخرشدگان فاصله داشت و عملا یک آرزوی دست نیافتنی بود. ازاین رو ضرورت ایجاد "شبه اتوپیا"ها در هر منطقه در اندیشکده های استکبار دیده  شد. برای منطقه جنوب غرب آسیا، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بهترین گزینه بودند هم ازلحاظ حاکمیت و هم ازلحاظ فرهنگ.

پس از شروع به ساخت برج های آنچنانی و رشد سریع توسعه شهری مدرن، "دوبی" به سرزمین آرزوها تبدیل شد. باحرکت لودر تبلیغاتی امپراطوری رسانه ای غرب، سیل سرمایه های هنگفت به این منطقه سرازیر شد و کمتر ازچندسال دوبی را به یک منطقه ی تجاری، تفریحی و گردشگری جهانی تبدیل کرد.(توجه نگارنده ازمنظرفرهنگی است، در ادامه جستاری مختصر در مقولات فرهنگی این پدیده خواهیم داشت.)
ساخت فاحشه خانه های مدرن تحت عنوان مراکز گردشگری و تفریحی ازقبیل مشروب فروشی های متنوع، کاباره ها ، سالن های فروش زنان فاسد و... تاثیرعمیق فرهنگی خود را در منطقه به صورت کاملا مشهود گذاشت. بالطبع ایران نیز به عنوان کشورهمسایه و یکی ازجوامع هدف یکی از متاثران عمیق این موج فرهنگی شد که ازقِبل آن فیلم وسریال و موسیقی های فراوانی وارد فضای هنری کشورشد که "دوبی" را آرزوی جوان ایرانی القا میکرد.
دراین آب گل آلود، زالوهای فرهنگی- اقتصادی بااستفاده از رانت و زد و بندهای سیاسی، ماهی ها گرفتند.استوانه زاده ی نظام در پی این موج فرهنگی اراده ی یک دوبی کوچک تر در ایران را نمود.  جزیره ی کیش محل زایش این پدیده ی شوم فرهنگی – اقتصادی قرار گرفت. در زیر لوای اقتصاد لیبرالی(بازار آزاد) منطقه ی آزاد تجاری کیش تشکیل شد.طبعا  این منطقه متناسب با نام و هدف کاربری خود، فرهنگ  لیبرال را نیز به همراه داشت.

ساخت هتل های چند ده طبقه و مجتمع های تجاری، تفریحی و گردشگری عظیم پروژه ی کیش را کلید زد و تبلیغات تورهای گردشگری و تشویق بنگاه های سراسر کشور به سرمایه گذاری در کیش به اتمام این پروژه خدمت شایانی کرد.2

کیش به عشترکده ی مرفهین بی درد و طبقه ی سرمایه سالار ایران و جزیره ی رویایی مردمانی با دل هایی پر از آرزو و جیبهای خالی مبدل شد.

این تجربه ی تاریخی این تنبه را به دنبال دارد که رشد  قارچ گونه مجتمع های تجاری - تفریحی در هر سرزمینی یعنی پدیده ای به نام " دوبی ایسم".

بافت فرهنگی و شهری شیراز چند سالیست که از زالوهای خون آشامی رنج می برد که با ابزار سرمایه و رانت، هر روز بهتر از دیروز، نسبت به مکیدن خون مردمان این شهر اهتمام می ورزند.

سرمایه گذاران عربی3 که در پوشش شرکت های چند ملیتی با قراردادهای هنگفت،نهادهای مسئول را می فریبند یا می خرند و سپس اهداف خود را دنبال کرده و هیچ گونه تعهدی را نمی پذیرند.4

ناگفته نماند مسئولین شهرعامدانه یا از روی ناآگاهی با سیاستگذاری های غلط خود بستر را برای این سوداگران فراهم میکنند برای مثال چندی پیش عضو شورای شهر میگوید:" شهر شیراز کاربری تجاری دارد و به عنوان دروازه تجاری جنوب کشور مطرح است."5

مسئولان فرهنگی شهرداری شیراز نیز فارغ از توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی این مجتمع ها مجوز ساخت صادر میکنند.

مگر با ایجاد یک نمازخانه و نصب بنر و پلاکارد در مناسبت های مذهبی ماهیت موضوع تغییر میکند."حمفا"(حوزه ی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری) چه فرهنگ و اجتماعی را مدیریت می کند؟ معاونتی که فقط در بیلبوردها و بنرهای چند ده متری منصوب در شهر حضور پر رنگی دارد آن هم به صورت متناقض!!!

متناقضش از آن باب که برای مثال در بلوار شهید رجایی(فرهنگ شهر) تابلوهای تبلیغاتی وسط بلوار را یک در میان با فرمایشات امام خامنه ای(حفطه الله) پیرامون سبک زندگی ایرانی - اسلامی و تبلیغ "گلدن  سیتی" پر کرده اند، آیا این تناقض نیست؟ آیا معاون محترم فرهنگی شهرداری و کارشناسان آن از آسیب های فرهنگی و اجتماعی این مراکز بی اطلاع اند؟ در دوره ای که امام جامعه ضرورت "اصلاح الگوی مصرف" و حذف " مصرف گرایی" از سبک زندگی را متذکر میشود، ایجاد هایپر استار در چندین طبقه، چه توجیهی دارد؟ در سالی که اهتمام همه ی کشور به تقویت فرهنگ مصرف کالاهای ایرانی است، افتتاح این فروشگاه بزرگ که اکثر اجناس آن خارجی است تقابل عملی با منویات امام خامنه ای(حفظه الله) و ضدیت با حرکت رو به جلوی کشور نیست؟

تبدیل شدن این مجتمع ها به "بورس انسان بی بها" و تالار مد لباس و مو و بالطبع پمپاژ این موج به تمام فضای شهر را کدام ارگان مسئول پاسخ می دهد؟این مجتمع های کلان تجاری با قیمت های نجومی هر واحد به جز فربه کردن طبقه ای خاص به سود چه کسانی است؟چه کسانی قدرت خرید از این مراکز پر زرق و برق را دارند؟ چرا کلماتی نظیر "ستاره فارس، افتاب فارس و خلیج فارس" در افواه عمومی بار ارزشی منفی از نوع مراکز فساد و بی بند وباری پیدا کرده است؟

مسئولانی که کوس ولایت پذیریشان گوش فلک را پر کرده است و عباراتی نظیر" ولایتمداری" و "منویات مقام معظم رهبری" به سان "نقطه سر خطشان" است، چرا وضعیت فرهنگی شهری که بنا به فرموده ی امام خامنه ای (حفظه الله) "سومین حرم اهل بیت" است را رها کرده اند که هر سرمایه دار سوداگری آن را به سمت مقاصد خویش بکشد؟

والعاقبة للمتقین.

بی ربط نوشت:

امروز 2تا مهمون داشتیم هر جور خواستم سلامی، عرض ادبی، چیزی کنم دیدم حضرت روح الله قشنگ تر میگه،خیلی قشنگ تر:
سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا سلام الله ندارند.

در این رابطه بخوانید:اقتصادلیبرالی واستالینیسم درشیراز


1.سرزمین رویایی، آرمانشهر
2.از تاثیر عمیق رسانه ی ملی(اجرای کنسرت های متنوع در کیش، ساخت تله فیلم های معرفی کیش و ...) چشم پوشی نمی کنیم که در  آن سالها در اختیار محمدهاشمی  عموی این اقازاده بود ولی در این مجمل مجال پرداختن به آن نیست.
3.شرکت هایی وهابی- صهیونیستی که ضدیت خود را بارها با اسلام وشیعه آشکارا نمایش دادند،برای مثال افتتاح "هایپراستار"مجتمع خلیج فارس همراه با موسیقی و جشن و پایکوبی وقیحانه در ایام فاطمیه اول91
4.برای مثال اتمام پروژه ی حسینی الهاشمی در شمال غرب شیراز که  قرار بود توسط کارفرمای مجتمع خلیج فارس اجرا شود که وی از اجرای آن سر، باز زد و بنا به گفته مهندس زحمتکش، رئیس شورای شهر،2عضو شورای دوم شیراز درجلسه با آقای قشمی، در ازای دریافت8میلیارد، این بند را حذف کردند!!
5.علی رغم تاکید مکرر حضرت ایت الله ایمانی بر تو سعه ی صنعتی و کشاورزی منطقه و مضرات توسعه ی تجاری، این مسئولین بر توسعه ی تجاری تاکید دارند و عملا علم ضدیت بلند کرده اند.


۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۱ ، ۱۷:۰۷
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام قبل از کلام.

نگاهی گذرا به جراید و نشریات و خبرگزاریهای رنگارنگ،  سولات عجیبی را در ذهن من تداعی میکند: "این همه دعوا چرا؟برای چه؟به کجا؟"

همین دعواهای همیشگی رجال سیاسی و اخیرا نساء سیاسی بر سر تکلیف بخوانید ریاست!

هزینه های چند میلیاردی آقای "مفتتح اعظم" که به سان دستگاه "کاتر" دائما  در حال چیدن روبان است، به کدامین اولویت انقلاب اختصاص داده شده است؟ مگر غیر از این است که حرکاتهای پوپولیستی و مردم فریبانه ای بیش نیست برای خیز قدرت!! مگر قدرت و  ریاست چیزی غیر از سنگینی مسئولیت و تعب ورنج دارد؟

«از لحظه لحظه‌ی روزهای مسئولیت من و شما سؤال خواهد شد. از همه سؤال خواهد شد؛ منتها آن کسی که بار سنگینی بر دوشش نیست، مثل آن کسی است که مال زیادی ندارد؛ از او حساب بخواهند، سرانگشتی یک چند قلم بیان خواهد کرد، خلاص خواهد شد. آن کسی که مالِ زیاد دارد، اندوخته‌ای دارد، رشته‌های گوناگون درآمدی دارد، طبعاً اگر از او حساب بخواهند، با یک کلمه و دو کلمه، این حساب تمام نمی شود. اگر طرف حساب، دقیق باشد و بخواهد مو را از ماست بکشد و بخواهد سختگیری کند، بخواهد با عدالت رفتار کند، طبعاً خیلی مشکل خواهد شد؛ قدم به قدم این را بایست جواب داد: این پول را از اینجا به دست آوردیم، اینجا خرج کردیم، به این دلیل به دست آوردیم، به این دلیل خرج کردیم. مسئولیت هم همین جور است.
حالا الحمدللَّه شماها علی‌الظاهر افراد مالدار و پولدار و ثروتمندی نیستید -ان‌شاءاللَّه که نباشید- لیکن سنگینی مسئولیت شما از سنگینی آن مال بیشتر است. از ما سؤال می کنند: در فلان قضیه، شما مسئولیت‌تان چه بود؟ جزئیات مسئولیت را باید بدانید. اگر ندانیم، سؤال می کنند که چرا نمی دانستی مسئولیتت این است؟ چطور غفلت کردی؟ وقتی که بدانیم، می گویند حالا این مسئولیت را چطور ادا کردید؟ طول می کشد تا شرح بدهیم، تا بیان کنیم، تا عذر بیاوریم.
و همه بدهکاریم. همه‌ی بشریت، همه‌ی خلق عالم، در مقابل محاسبه‌ی الهی بدهکارند. هیچ کس نمی تواند بگوید من میزان اعمالم به قدر کفاف پاسخگوست؛ انبیاء هم نمی توانند بگویند؛ لذا استغفار می کنند. انبیاء و اولیاء هم تا لحظه‌ی آخر استغفار می کنند، طلب مغفرت می کنند. امام سجاد در دعا می فرماید: «و عدلک مهلکی»؛ عدالت تو، پدر من را در می‌آورد. لذا عرض می کنیم: «عامِلنا بفضلک». اگر بحث عدالت پیش بیاید و بخواهند مو را از ماست بکشند، و اگر در کارهایمان دقت کنیم، واویلاست. باید از خدای متعال فضل او را بخواهیم، اغماض او را بخواهیم، گذشت او را بخواهیم.
البته یک حرف هست که آن را می شود در پیشگاه خدای متعال عرضه کرد؛ و آن این است که من به قدر توانِ خودم تلاش کردم. اگر بتوانیم این را بگوئیم، خوب است. به قدری که می فهمیدم، به قدری که می توانستم و می دانستم، تلاش کردم؛ دیگر حالا کم و زیاد و نقص و مشکل و کمبود و اینهایش را عفو کن؛ اینجوری می شود.
پس باید همتمان را بگماریم به اینکه از همه‌ی نیرو و توان و استعداد و ظرفیت استفاده کنیم. البته هر انسانی ضعفی دارد، مشکلی دارد، کمبودی دارد؛ اینها را هم به خدا محول کنیم؛ لیکن تلاش خودمان را بکنیم، از ظرفیت کم نگذاریم.
... شما ببینید در صدر اسلام، آن کسانی که ممدوح واقع شدند -حالا در فرهنگ ما، بر طبق عقیده‌ی ما- بیش از آنچه که به خاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شدند، به خاطر موضع‌گیری‌های سیاسی‌شان، اجتماعی‌شان و مجاهدت‌شان ممدوح واقع شدند. ما ابی‌ذر را، یا عمار را، یا مقداد را، یا میثم تمار را، یا مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح می کنیم. تاریخ، اینها را به آن مواضعی می شناسد که این مواضع، تعیین کننده بود؛ حرکت کلان جامعه را توانست هدایت کند، شکل بدهد و به پیشرفت این حرکت کمک کند. آنهایی هم که مذمت شدند، همین جور. خیلی از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر مذمت نشدند، به خاطر بی‌نمازی مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائی که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، اینجوری ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید. پس کار خدا، کار معنوی، کار توحیدی، منحصر نیست در نماز خواندن؛ اگرچه نماز را دست‌کم نباید گرفت. نماز پشتوانه‌ی همه‌ی اینهاست. تلاوت قرآن، تدبر در قرآن، تضرع پیش خدای متعال، خواندن ادعیه‌ی مأثور - صحیفه‌ی سجادیه، دعای امام حسین، دعای کمیل، بقیه‌ی این ادعیه‌ای که هست - اینها همه‌اش کمک کننده است؛ روان کننده‌ی حرکت موتور وجود انسان است؛ که اگر چنانچه شما با خدا انس داشتید و میان خودتان و خدا را درست و اصلاح کردید، این کارها را راحت‌تر انجام می دهید؛ با رغبت بیشتر، با شوق بیشتر انجام می‌دهید. (بیانات حضرت امام خامنه ای در دیدار جمعی از مسئولان
نظام 16/1/1389

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۱ ، ۰۹:۴۴
محمدامین ایمنی