u

گریز

اگر انسانهایی که مامور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند ، دیگر تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.
آنجا که حسین علیه السلام در صحنه است ، اگر در صحنه نباشی هرکجا می خواهی باش ، چه ایستاده به نماز و چه نشسته به سفره شراب. خوف فرزند شک است و شک زاییده شرک و این سه ، خوف و شک و شرک راهزنان طریق حق اند ... که اگر با مرگ انس نگیری ، خوف ، راه تو را خواهد زد و امام را در صحرای بلا رها خواهی کرد.»
سید الشهدای اهل قلم آقا سید مرتضی آوینی

طبقه بندی موضوعی
به نام خدا
سلام اول.
دیروز که طبق روال هرجمعه حلقه داشتیم با رفقا، تو بررسی الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، رسیدیم به مفهوم عدالت و مشتقاتش.جلسه با یه حُسن زیبا
و عمیق و البته ترسناک از آقا ختام شد که حیفم اومد تو وبلاگ نذارمش:

«حکومت معنایش چیست؟ حکومت معنایش این است که انسان حقّى را احقاق کند؛ عدل را بر پا بدارد. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، در آن صحبتى که معروف است و همه شنیده‌اید، فرمودند این حکومت به قدر این کفش - یا بند این کفش - براى من ارزش ندارد. بعد فرمودند: «الّا ان اقیم حقا.» مگر این‌که حقّى را اقامه کنم. در این راه انسان هر چه بکِشد و هر چه زحمت تحمّل کند و هر چه اضافه کار کند و هر چه شب بى‌خوابى بکشد و هر چه از آن امکاناتى که به‌طور معمول افراد جامعه دارند، محروم بماند، حقّش است، جا دارد و انسان در این صورت، ضرر نکرده است. باز از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام نقل شده است که در یکى از خطبه‌ها مى‌فرماید: حاضرم - مضمون این است - در راه این‌که اقامه حقّى کنم و ابطال باطلى کنم، بر روى خارهاى سخت کشانده شوم. به هر حال، این آن چیزى است که مبناى کار ماست و باید به آن توجّه داشته باشید.»1

«در نظر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام منصب حکومتى نباید وسیله‌اى براى راحتى و عیش و کسب دنیا براى خود باشد. این یک کاسبى مثل بقیه کاسبیها نیست؛ این یک مسؤولیت پذیرى است. اشتغال به این مسؤولیت نمى‌تواند براى این باشد که انسان چیزى به دست آورد، مالى جمع کند، آینده خود و فرزندانش را از این راه تأمین کند و یا در دنیا خوش بگذراند. پس هدف از قبول مناصب دولتى در نظام جمهورى اسلامى و نظام اسلامى چه باید باشد؟ هدف باید اجراى عدالت، تأمین آسایش مردم، فراهم کردن زمینه جامعه انسانى براى شکفتن استعدادها، براى تعالى انسانها و براى هدایت و صلاح بنى‌آدم باشد. وقتى که در نظر امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هدف این شد، آن‌گاه این بیاناتى که از آن بزرگوار مى‌شنویم، همه معنا پیدا مى‌کند.

امیرالمؤمنین مى‌فرماید: من آماده‌ام که سخت‌ترین شرایط زندگى را براى خودم به وجود آورم؛ اما خدا را در حالى که به یکى از بندگان او ظلم کرده‌ام، ملاقات نکنم؛ «واللَّه لان ابیت على حسک السّعدان مسهّدا و اجرّ فى الاغلال مصفّدا»؛2 اگر مرا با بدن برهنه بر روى خارها بیندازند، یا با زنجیرهاى گران، دست و پایم را ببندند و روى زمین بکشانند، این شکنجه جسمانى براى من قابل قبولتر و محبوبتر است از این‌که «القى اللَّه و رسوله یوم القیامه ظالما لبعض العباد و غاصباً لِشى‌ءٍ من الحطام»؛3 خدا را در حالى ملاقات کنم که به یک نفر ظلم کرده‌ام، یا مال دنیا را براى خود جمع کرده‌ام.»4

دراخر پیشنهاد میکنم کل این سخنرانی که خطبه های نمازجمعه تهران هست رو کامل بخونید، خیلی زیباست مثل همیشه.

دراین رابطه بخوانید: از علی تا علی همه عدالت خواه...

1.دیدار با هیات دولت 1372/06/03
2.نهج البلاغه خطبه 224
3.همان
4.بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1379/09/25
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۴
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام اول.

فضای 16 اذر امسال را هرچه بیشتر درک میکنم بیشتر به این نکته برمیخورم که عمده ی رسانه ها و شخصیتها و صاحبان تریبون حرفشان سه چیز بیشتر نیست:

"نقد،نقد،نقد" البته در خوشبینانه ترین حالت که "دال"ش حذف نشود. قبول دارم انتقادات فراوان به جنبش دانشجویی حال حاضر را لکین محسنات چه؟؟؟

ازنظرگذراندم حال که انتحابات ریاست جمهوری را در پیش داریم، برشی از تاریخ را بررسی کنیم و نقش جنبش دانشجویی.

البته که انتخابات ریاست جمهوری سال 84 تنها نقش آفرینی جنبش دانشجویی در سطح کلان نبوده و نخواهد بود اما این مقطح یکی ازمقاطع حساس تاریخ سه دهه گذشته انقلاب به شمار می آید. فضایی که کشور 16 سال را زیر چکمه های انقلاب زدایی گذرانده است، دربین دولت نخبه گرا سیاسیون همه چیز را فراهم شده می پندارند که دولت نهم نیز ادامه راه دول قبلی را خواهد پیمود. کاندیدای مورد نظر هم مشخص شده است. اما اینجاست که جنبش های دانشجویی به طور کلی و "جنبش عدالتخواه دانشجویی" به طور خاص با بستر سازی در جامعه زمینه ی ظهور یک دولت مکتبی، انقلابی و عدالتخواه را فراهم میکند.

آنجا که علی رغم میل و باور سیاسیون زبده و کهنه کار جوانی بر پیری ،گمنامی بر شهرت، عدالت محوری بر سرمایه داری، شایسته سالاری بر اشراف سالاری توده گرایی بر خواص گرایی و .... پیروز می شود و به تعبییر حضرت آقا "دولت نهم قطار انقلاب را به مسیر خودش بازگرداند."

این اتفاق مبارک را بی معطلی باید حاصل کار جنبش دانشجویی دانست که با بستر سازی قبل از ایام انتخابات و تبلیغات و معرفی در ایام انتخابات،احمدی نژاد گمنام را بر "استوانه ی نظام"!!! هفده به هفت فائق آورد و همچنین اتخابات 88 که نقش بی بدیل و خاموش جنبش دانشجویی غیرقابل خدشه است.

این تذکرنامه دو مخاطب داشت: یکی منتقدان صرف جنبش دانشجویی و دیگری جنبش های دانشجویی که شاید نقش خود را گم کرده اند که " دانشگاه مبدا همه تحولات است."1

در آخر هم:

دانشجو موذن جامعه است، اگر خوابش ببرد نمازامت قضا می شود.2


دراین رابطه بخوانید:تشکل دانشجویی با طعم سکولار!!!


1.حضرت امام خمینی قدس سره 16/03/1358

2.شهید آیت الله بهشتی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۳۲
محمدامین ایمنی
به نام خدا
سلام اول.

* مجلس به اصطلاح اصولگرا ( بخوانید عبورگرا) کلیات قانون اصلاح انتخابات (بخوانید عبور از جمهوریت و دروازه ی اولیگارشی1 ) را تصویب کرد.خدا به اینان خیر دهد که همیشه بساط دغدغه  و نگرانی حضرت آقا و مسئولان دلسوز و ملت بیدار را فراهم میکنند.انگار سرخی سیلی تصویب وقف دانشگاه آزاد و  قانون حقوق مادام العمر و... به سپیدی می گراید.

* دوباره سوژه سازان همیشه ی نظام( مجلس عبورگرا) گل کاشتند و به طرح " کاهش 50 درصدی حق ماموریت های خارجی مسئولین" رای منفی دادند.2
"بخورید و بیاشامید تا منفجرشوید و پابرهنه گان و گرسنگان کشور هم به درک"3

*
بودجه های میلیاردی وزارت ارشاد به سان شاه رود به دریای جیب مفتخوران و دلالان به اصطلاح هنرمند و سینماگر ریخته میشود تا برای نظام فیلم ضدانقلاب و مروج فساد و فحشا و بی بند وباری بسازد. یک خانواده محترم و من ماد ر هستم و ... یک از هزاران گنجینه ی ماری است که در آستین پرورانده ایم(اما هیچکس نمیگوید پول نفت چه شد).

*بعد از آنکه RQ170 به بهانه ی گردشگری به ایران آمد و پناهنده ی نظامی شد، رفت  تجدید میثاق کرد با حاج حسن و کارمند وزارت شد. دیروز یکی از نوچه هایش به نام اسکن ایگل نیز هوای استاد به سر زد و آهنگ ایران کرد.

*آنگاه که نیمی از اخبار مهم کشور در مستطیل سبز گرفتار است و دعوای فلان مربی و درد ناخن فلان بازیکن دغدغه ی رسانه ی ملی است، آرمان های روح الله و جوان دغدغه مند انقلابی و اسلام ناب را باید برایش "تکویر عبدالباسط" گذاشت.

* "خداوندا!
درجهان ظلم وستم و بی داد،همه ی تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم کسی را بشناسیم.ما را یاری کن که  تو بهترین یاری کنندگانی."  روح الله موسوی خمینی.

دراین رابطه بخوانید:بیانیه دانشجویان عدالت خواه روبروی مجلس



1. اشراف سالاری
2. حقوق یک روز ماموریت خارجی مسئولان برابر با حقوق یک ماه یک کارگر 
3. سوره ی کاخ نشینان آیه ی 1
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۱ ، ۱۳:۴۷
محمدامین ایمنی

به نام خدا
السلام علیک یا اباعبدالله

خواندن اخبار این روزهای غرب آسیا و سواحل مدیترانه که حاکی ازشادی ممزوج باغم است، مطالبی عجیبی را درون ذهنم می گذراند؛ابهت نظامی اسرائیل در جنگ شش روزه با اعراب که حتی اجازه پرواز به هواپیماهای آنان نداد،همکاری نطامی حکومت پهلوی دوم با ارتش غاصب صهیونیستی و هزاران کمک دیگر ایران 1967م.

اما امروز پس از 45سال کاملا ورق برگشته است، فجر پنج های حاج حسن گنبد آهنین را بر سر متجاوزان همیشه تاریخ فرو ریخته است و غرش فرزندان پدر موشکی ایران خواب را از چشم حرمله نژادهای بچه کش گرفته است.اگر حاج حسن در کربلا نبود، سرورش حسین علیه السلام  سه شعبه را که ازگلوی اصغرش بیرون کشید به یادگار گذاشت برایش تا موشک هایی بسازد و درچشم حرامیان نسل حرمله فرو کندکه اینگونه یا "لیتنی کنی معکم" را معنا کند.

جایت خالی سردار، این روزهای محرم، غزه ی مان کربلا شد.فرزندان آن زنازاده پسر زنازاده، دوباره حرمت حرم راشکستند، این طایفه که نبردشان "زن" زدن است و مردجنگی درقاموسشان 6ماهه است، رسم اجدادشان در کوچه های مدینه و شام وکوفه را به تصویرکشیدند که دیگر امسال محرم، ما روضه ی مجسم ببینیم، اما کور خواندند این جماعت، کوفه مرد و حسین هیچگاه تنها نخواهدماند.شاگردان حاج احمد باموشکهای بیست سال پیش تو، سرزمینهای اشغالی را جهنم صهیونیزم کردند.ددمنشان و درنده خویان 8روزه کرکره ی جنگ راپایین کشیدندمقابل متاثران انقلاب روح الله، در برابر بسیجیان نسل تو و شهاب هایت که 8دقیقه ای نابود می شوند.رفقایت روی قبرت نوشتند: "اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل رانابود کند"، آرزویت قریب است حاجی، قریب. ازنوع من حبل الورید.پیرمراد گفت نفری یک سطل آب بریزند مسلمین، که این روزها شیعیان قطره اشکی ریختند و اسرائیل در حال نابودیست...

دعاکن برای ما سردار، دعا کن. این روزها باید خواند:"ای اجل مهلت بده تا بگیرم زیر پا رسم یهود را"

دعا کن تا هرآنچه از کودکی در روضه ها شنیدیم: "در و دیوار،خون مسمار" ، "زینب و رسم محله ی یهود" و " گوشه ی خرابه و دخترسه ساله" به یکباره بر سرشان بریزیم و این زخم کهنه را مرهمی شاید.

دعاکن تا بشکنیم گردن این جماعت حرامی را که گوشت تنشان ازجگر حمزه سیدالشهداست و ارتزاق نامبارکشان از فدک، نان های که خوردند اینان همه بوی سر حسین میدهد، گوشواره هایشان همه غصبیست و همه انگشتریانشان ارثیه ی ساربان.

دعا کن سردار که بسیجیان راه تو سربندهای "یازهرا" یشان یکی شود با جمجمه هایشان و استخوان پهلو بدرد لباس رزمشان را که اگر مادری آمد باشد وجه شَبهی...



  

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۱ ، ۲۲:۲۴
محمدامین ایمنی
به نام خدا
چند دل و فقط دلنوشت...
قال الله تعالی : السلام علیک یا اباعبدالله...
که اول زائر تو، خداست...
آنجا که هیچ، اینجا نیز هر الفی، دال میشود...عظم مصیبتک...
نقاشی تو جزئی از تاریخ نیست و تو همراه تاریخ جاری نیستی، بلکه تاریخ جزئی از عاشوراست و تاریخ همراه عاشورا جاریست...
قیام تو با تمام عظمت و هیبت و بلندای آرمانهایش که طعنه به تارک عرش می زند بدون "ما رایت الا جمیلا"ی زینب و زینب  ابتر است...
علی با تمام عظمتش که فرمود: "زینت خلقت علیست" زینتش زینب است...
زینب فارغ التحصیل دانشگاه علوم شهادت وایثار فاطمی است...آدرسش کوچه های تنگ و سنگیِ بنی هاشم...
اگر عاشورا مبدأ تاریخ است، زینب باب آنست، یعنی بدون گذر از زینب نمی‌توانی وارد تاریخ شوی.اینجا همه چیز فرق می­کند، اگر به قلم عاشورا بنویسی“عشق“ می­نویسد ”حسین“.اگر بنویسی“عاشق“ می­ نویسد“زینب“. در دیده‌ی زینب که نشینی به جز زیبایی چیزی نبینی، شاعره‌ی شعر عاشورا، استاد استعاره‌های خونیست.لهجه‌اش صلابت علوی دارد و قافیه‌هایش سبک فاطمی.شاه بیت غزل زینب آنجاست که خورشید کربلا دو تا شد...میان این همه نیزه که رو به پایین است، فقط ناله  ی زینب رو به بالاست...
زینب و یه مشت حرامی...
عجل الولیک الفرج بحق الزینب الکبری...





۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۱ ، ۰۹:۴۰
محمدامین ایمنی

به نام خدا

سلام قبل از کلام.

نگاهی گذرا به جراید و نشریات و خبرگزاریهای رنگارنگ،  سولات عجیبی را در ذهن من تداعی میکند: "این همه دعوا چرا؟برای چه؟به کجا؟"

همین دعواهای همیشگی رجال سیاسی و اخیرا نساء سیاسی بر سر تکلیف بخوانید ریاست!

هزینه های چند میلیاردی آقای "مفتتح اعظم" که به سان دستگاه "کاتر" دائما  در حال چیدن روبان است، به کدامین اولویت انقلاب اختصاص داده شده است؟ مگر غیر از این است که حرکاتهای پوپولیستی و مردم فریبانه ای بیش نیست برای خیز قدرت!! مگر قدرت و  ریاست چیزی غیر از سنگینی مسئولیت و تعب ورنج دارد؟

«از لحظه لحظه‌ی روزهای مسئولیت من و شما سؤال خواهد شد. از همه سؤال خواهد شد؛ منتها آن کسی که بار سنگینی بر دوشش نیست، مثل آن کسی است که مال زیادی ندارد؛ از او حساب بخواهند، سرانگشتی یک چند قلم بیان خواهد کرد، خلاص خواهد شد. آن کسی که مالِ زیاد دارد، اندوخته‌ای دارد، رشته‌های گوناگون درآمدی دارد، طبعاً اگر از او حساب بخواهند، با یک کلمه و دو کلمه، این حساب تمام نمی شود. اگر طرف حساب، دقیق باشد و بخواهد مو را از ماست بکشد و بخواهد سختگیری کند، بخواهد با عدالت رفتار کند، طبعاً خیلی مشکل خواهد شد؛ قدم به قدم این را بایست جواب داد: این پول را از اینجا به دست آوردیم، اینجا خرج کردیم، به این دلیل به دست آوردیم، به این دلیل خرج کردیم. مسئولیت هم همین جور است.
حالا الحمدللَّه شماها علی‌الظاهر افراد مالدار و پولدار و ثروتمندی نیستید -ان‌شاءاللَّه که نباشید- لیکن سنگینی مسئولیت شما از سنگینی آن مال بیشتر است. از ما سؤال می کنند: در فلان قضیه، شما مسئولیت‌تان چه بود؟ جزئیات مسئولیت را باید بدانید. اگر ندانیم، سؤال می کنند که چرا نمی دانستی مسئولیتت این است؟ چطور غفلت کردی؟ وقتی که بدانیم، می گویند حالا این مسئولیت را چطور ادا کردید؟ طول می کشد تا شرح بدهیم، تا بیان کنیم، تا عذر بیاوریم.
و همه بدهکاریم. همه‌ی بشریت، همه‌ی خلق عالم، در مقابل محاسبه‌ی الهی بدهکارند. هیچ کس نمی تواند بگوید من میزان اعمالم به قدر کفاف پاسخگوست؛ انبیاء هم نمی توانند بگویند؛ لذا استغفار می کنند. انبیاء و اولیاء هم تا لحظه‌ی آخر استغفار می کنند، طلب مغفرت می کنند. امام سجاد در دعا می فرماید: «و عدلک مهلکی»؛ عدالت تو، پدر من را در می‌آورد. لذا عرض می کنیم: «عامِلنا بفضلک». اگر بحث عدالت پیش بیاید و بخواهند مو را از ماست بکشند، و اگر در کارهایمان دقت کنیم، واویلاست. باید از خدای متعال فضل او را بخواهیم، اغماض او را بخواهیم، گذشت او را بخواهیم.
البته یک حرف هست که آن را می شود در پیشگاه خدای متعال عرضه کرد؛ و آن این است که من به قدر توانِ خودم تلاش کردم. اگر بتوانیم این را بگوئیم، خوب است. به قدری که می فهمیدم، به قدری که می توانستم و می دانستم، تلاش کردم؛ دیگر حالا کم و زیاد و نقص و مشکل و کمبود و اینهایش را عفو کن؛ اینجوری می شود.
پس باید همتمان را بگماریم به اینکه از همه‌ی نیرو و توان و استعداد و ظرفیت استفاده کنیم. البته هر انسانی ضعفی دارد، مشکلی دارد، کمبودی دارد؛ اینها را هم به خدا محول کنیم؛ لیکن تلاش خودمان را بکنیم، از ظرفیت کم نگذاریم.
... شما ببینید در صدر اسلام، آن کسانی که ممدوح واقع شدند -حالا در فرهنگ ما، بر طبق عقیده‌ی ما- بیش از آنچه که به خاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شدند، به خاطر موضع‌گیری‌های سیاسی‌شان، اجتماعی‌شان و مجاهدت‌شان ممدوح واقع شدند. ما ابی‌ذر را، یا عمار را، یا مقداد را، یا میثم تمار را، یا مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح می کنیم. تاریخ، اینها را به آن مواضعی می شناسد که این مواضع، تعیین کننده بود؛ حرکت کلان جامعه را توانست هدایت کند، شکل بدهد و به پیشرفت این حرکت کمک کند. آنهایی هم که مذمت شدند، همین جور. خیلی از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر مذمت نشدند، به خاطر بی‌نمازی مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجائی که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، اینجوری ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید. پس کار خدا، کار معنوی، کار توحیدی، منحصر نیست در نماز خواندن؛ اگرچه نماز را دست‌کم نباید گرفت. نماز پشتوانه‌ی همه‌ی اینهاست. تلاوت قرآن، تدبر در قرآن، تضرع پیش خدای متعال، خواندن ادعیه‌ی مأثور - صحیفه‌ی سجادیه، دعای امام حسین، دعای کمیل، بقیه‌ی این ادعیه‌ای که هست - اینها همه‌اش کمک کننده است؛ روان کننده‌ی حرکت موتور وجود انسان است؛ که اگر چنانچه شما با خدا انس داشتید و میان خودتان و خدا را درست و اصلاح کردید، این کارها را راحت‌تر انجام می دهید؛ با رغبت بیشتر، با شوق بیشتر انجام می‌دهید. (بیانات حضرت امام خامنه ای در دیدار جمعی از مسئولان
نظام 16/1/1389

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۱ ، ۰۹:۴۴
محمدامین ایمنی


به نام خدا

همینجور که داشتم جراید را مینگریستم حکایتی جالب خاطرم آمد که حیفم آمد خرجش نکنم شاید دلار آمد پایین و از کفمان رفت!!!در شرایطی که گرگ صفتان مستکبر چشم لحظه ای فرو نمیبندند که ازکوچکترین خللی استفاده کنند برای گرفتن زیر دو خم نظام اسلامی و مرشد ما گفته است اختلاف افکنی خیانت است، عده ای می خواهند از رئیس جمهور سوال کنند و خوراک تهیه کنند ژورنالیست های جیره خوار اپوزیسیون را و اینجاست که باید گفت: "مسی را ول کنید، «گاگول»را بچسبیدکه گل به خودی نزند."

       

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۱ ، ۰۹:۱۵
محمدامین ایمنی

اعوذ بالله من نفسی

صلام  (با تاکید بر صاد)

شنیده ام و فقط شنیده ام یک هفته ی اخیر  دوباره غوغا کرده اید...هزاران مسلمان پابرهنه  ی سیه  چرده را کشته و زخمی یا آواره ساخته اید...آفرین... بکشید اینان را،درست است که اینان مسلمان اند و یک میلیارد و پانصد میلیون به حروف، هم کیش و هم آیین دارند در جهان، اما هم کیشانشان نیز اینان را مسلمان نمیدانند، اصلا آدم  نمیدانند پس " اقتلوا و الشربوا بل تسرفوا ".

 

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۱ ، ۱۶:۴۹
محمدامین ایمنی

به نام خدا

ن و القلم و مایسطرون...

سلام

به توصیه دوستان و احساس نیاز خودم بعد از چندسال دوباره وارد فضای سایبر شدم و قلم الکترونیکی به دست گرفتم. بایه قایق فکسنی تو اقیانوس صفر و یک شروع به پارو زدن کردم...تا ببینم خدا چی میخواد...خیره ایشالا.

تو اولین مطلب بعداز بسم الله وبلاگ، گفتم چند سطری از آداب "مایسطرون" بنویسم، البته نه من درآوردی، که نه جولانگه ماست...

ماحاملیم، حاملان اندیشه های عمیق ترین عاقلان عاشق.

"پَ  دیده" ی فضای مجازی، این فرزند نامبارک مدرنیته، مهمان ناخوانده ی خوان اندیشه های مسلمانان، هیچ سنخیتی با شریعت و طریقت ما ندارد و نخواهد داشت، اما متجاوز را باید با زبان خود پاسخ  داد.

از آنجا که اصول مبارزه را باید ازخط شکنان و اربابان مبارزه آموخت، قبل از ورود به این جبهه عظیم و ناورد سنگین، باید زانوی ادب زد و نشست ... چه روح نواز است نوای استاد این مکتب...سید شهیدان اهل قلم از ادب ادبیات مقاومت میگوید؛

قبل از هرچیز...الله...الله...الله...باید از او نوشت، للحقنوشت، نه برای به روز بودن، نظر دیگران...فارغ از هر زنده باد و مرده باد...و به قول فاتح قلعه قلب سید مرتضی:«برای اینکه خدا لطفش و رحتمش و آمرزشش شامل حال ما بشه باید اخلاص داشته باشیم و برای اینکه اخلاص داشته باشیم باید همه چیزمون برای خدا باشه...قدم برمی داریم برای خدا...قلم برمی داریم روی کاغذ برای خدا...همه چیز...همه چیز برای خدا باشه،که اگر اینطورشد پیروزیم...

اگرپذیرفتیم که قلم زدن برای خدا باشد پس عبادت است و عبادت بدون طهارت باطل. باوضو وارد شویم...یکی ازفیلمبرداران روایت فتح میگفت:«بعضی صحنه ها رو سیدمرتضی وقتی می دید، می گفت به درد نمی خوره.فکر که میکردم می دیدم زمان فیلمبرداری وضو نداشتم».

ذکر زینت عبادت است و چراغ راه...لا تنس ذکرالله...و اشک ماحصل ذکر بامعرفت.حاج سعید قاسمی می گفت: هرموقع سید میومد یه مطلب  رو بخونه برای تدوین مستند،کاغذههاش چروک و مچاله بود و چشم هاش سرخ سرخ، معلوم بود شب تاصبح اشک ریخته و نوشته.

واما توسل، که میگفت:«عالم همه در طواف عشق است و دایره دار این طواف، حسین علیه السلام  است».
امید است که مورد رضای حق باشد و مورد استفاده ی مبارزین...

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۱ ، ۲۳:۱۷
محمدامین ایمنی
شوق بسم اله بر لب ما،مستی مدام دارد.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۱ ، ۰۷:۱۸
محمدامین ایمنی